معماری بناهای و کاخ های باستان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



معماری کاخ ها و بناهای تمدن یونان باستان:.

معماری عمومی یونان

معبد رایجترین و بهترین نوع شناخته شده معماری عمومی یونان است و معبد عملکرد یکسانی مانند کلیسای مدرن نداشت. زیرا منبر زیذ آسمان باز در اراضی شهری یا در معبدی مقدس و قبل از معبد قرار می گرفت. معابد به عنوان ذخیره کنجینه های مربوط به آیین چند خدایی قرار می گرفت. معابد به عنوان ذخیره گنجینه های مربوط به آیین چند خدایی قرار می گرفت یا به عنوان مکان باستان بت ها بود ولی از زمان فیدیاس (Pheidias) به یک کار هنری بزرگ تبدیل شد. معبد جایی برای زاهدان خدا بود و در آنجا مجسمه ها ، کلاه خودها و اشلحه خو را به عنون صدقه رها می کردند. فضای داخل معبد یا سلا (cella) به عنوان جا خزینه قرار می گرفت و معمولاً یک ردیف دیگر از ستون داشت.

از دیگر فرم های به کار رفته توسط یونانی ها تولوس (Tholos) یا معبد دوار است که بهترین نمونه آن تولوس تئودوریوس(Teodorios) در شهر دلفی است که برای پرستش آتنا (خدای فرزانگی و آموزش) اختصاص داده شده است؛ پروپولیا (propylon) که به منزله ورودی جایگاه های مقدس است.( که بهترین نمونه آن پروپولیا آکروپولیس آتن است.)؛ خانه های فواره ای که در آن زنان کوزه های خ.د را از یک فواره عمومی پر می کردند؛ و استوا (stoa) که یک فضای بلند و کشیده و یک ردیف ستون در یک سمت استکه این ردیف به عنوان مغازه در مراکز تجاری شهر های یونانی بکار گرفته می شد. نمونه کامل یک استوا، استوای آتولوس در آتن وجود دارد. شهرهای یونانی با اندازه های قابل توجه یک ژیمناسیوم (gymnasium) یا پالاسترا ( palaestra)داشتند که یک مرکز اجتماعی برای شهروندان مرد بود. این فضاهای محصور شده به آسمان باز می شدند و فضایی برای مسابقات قهرمانی و ورزش بودند. شهرهای یونانی همچنین نیاز به یک بولتریون ( bouleterion) یا اتاق شورا بود؛ ساختمان بلند که به‌عنوان دادگاه ومکانی برای اجتماع شورای شورای شهر استفاده می شد، زیرا یونانی ها از تاق و گنبد استفاده نمی کردند زیرا نمی توانستند با این روش ساختمان هایی با فصضاها و دهنه های باز بسازندو بولترین ها ردیف هایی از ستون های داخلی بود که سقف را نگه می داشتند. هیچ نمونه ای از این ساختمان ها بر جا نمانده است.بالاخره، هر شهر یونانی یک (theatre) داشت که هم برای اجتماع های عمومی و هم اجراهای دراماتیک استفاده می شد. این نمایش ها از مراسم مذهبی ریشه می گرفتند و آنها تا قرن 6 ق .م مجسمه های کلاسیک خود را بهترین نوع فرهنگ یونانی می پنداشتند. تئاترها عموماً در مکان های تپه ای ساخته می شدند و ردیف های نشستن نیمه دایره به دور صحنه نمایش (orchestra) داشتند. پشت صحنه نمایش یک ساختمان کوتاه (skene) وجود داشت که به عنوان فضای ذخیره و فضای لباس پوشیدن و فضایی برای پشت صحنه سازی صحنه نمایش بود. تعدادی از تئاترهای یونانی تقریباً سالم مانده اند و مشهورترین آن تئاتر اپیداروس (epidaurus) نام دارد.


معماری بناها و کاخ ها در دوره پادشاهی میانه و مقبره های صخره ای:.

معماری بناها و کاخ ها در دوره پادشاهی میانه و مقبره های صخره ای در دوران مصر باستان

مهمترین و بارزترین بارنماهای  پادشاهی میانه مقابر متعدد صخره ای در بنی حسن است که یکی  از آنها مقبره "خنوم حوتب است که به ارتفاع 6 متر ساخته است و سالمترین آنها است . این مقابر کم کم  جانشین مقابر اهرامی شدند چرا که با هزینه فراوانی که اهرام داشتند مورد دستبرد نیز وارد می شدند و همین علت ها بود که باعث کمرنگ شدن ساخت اهرام ها شد و این سبک جدید مورد استفاده واهتم شد  این مقابر در مناطق دور دست و در صخره ها کنده می شده این مقبره ها که در جلویشان یک سرستون کوتاه بود و دارای بخش های دهلیز تالاشوندار و اتاقک مقدس بود  .

در داخل تالار مقبره ستون هایی دیده می شود اما این ستون ها هیچ نقشی در نگاهداری سقف ندارند و از کوه تراشیده شده اند و دیوارها نیز مانند گذشته با نقاشی و نقش برجسته رنگین و موضوعاتی مستابر تزئین شده اند ؟ادامه مطلب...

معماری بناها و کاخ ها در دوره پادشاهی میانه و مقبره های صخره ای:.

معماری بناها و کاخ ها در دوره پادشاهی میانه و مقبره های صخره ای در دوران مصر باستان

مهمترین و بارزترین بارنماهای  پادشاهی میانه مقابر متعدد صخره ای در بنی حسن است که یکی  از آنها مقبره "خنوم حوتب است که به ارتفاع 6 متر ساخته است و سالمترین آنها است . این مقابر کم کم  جانشین مقابر اهرامی شدند چرا که با هزینه فراوانی که اهرام داشتند مورد دستبرد نیز وارد می شدند و همین علت ها بود که باعث کمرنگ شدن ساخت اهرام ها شد و این سبک جدید مورد استفاده واهتم شد  این مقابر در مناطق دور دست و در صخره ها کنده می شده این مقبره ها که در جلویشان یک سرستون کوتاه بود و دارای بخش های دهلیز تالاشوندار و اتاقک مقدس بود  .

در داخل تالار مقبره ستون هایی دیده می شود اما این ستون ها هیچ نقشی در نگاهداری سقف ندارند و از کوه تراشیده شده اند و دیوارها نیز مانند گذشته با نقاشی و نقش برجسته رنگین و موضوعاتی مستابر تزئین شده اند ؟

معبد منتوحوتب :یکی از بناهایی که از دوران پادشاهی میانه (2056 ق.م) به جای مانده  معبد و مقبره منتوحوتب در دید البدری است . این مجموعه در دامنه کوه جاسازی شده و ترکیب و هیجان انگیزی را با معماری و طبیعت بوجود آورده است . سطوح تراس ها با راهرو های ستون دار جانبی بوسیله معبدی شیب دار به یکدیگر متصل می شوند در وسط تراس بالایی هرم کوچک سنگی به عنوان نشانی از مقبره قرار دارد . محل دفن فرعون در خارج از مجموعه در دل کوه جای داده شده بود . این معبد ترکیبی از عظمت اهرام دوره پیشین و تالارهای ستون دار چند طبقه است . این مقبره نیز به علت آنکه از کوه کوچکی تراشیده شده در زیر مجموعه مقابر صخره ای است.


 


معماری کاخ ها و بناها در دوره اشکانیان (پارتیان)::.

معماری کاخ ها و بناها در دوره اشکانیان (پارتیان):

قوم پارت یا پارتوا یکی از شعبه های نژاد آریایی ایرانی است در کتیبه داریوش اول هخامنشی بر بیستون سرزمین آنرا را((پرتو)) نامیده اند . این ناحیه از شمال خراسان و ماوراالنهر و همین نام بعدها به پهلو تبدیل گردید .(خراسان بزرگ شامل :خراسان فعلی ماورا النهر افغانستان کنونی می شده است.) پارتوا یکی از استانهای زمان هخامنشی بود. بنا بر گفته استرابو رهبر پارتها مردی بنام آرساکس (ارشک ارشاک) بود که بعدها نیای فرضی پادشاهان اشکانی پارت شد. پارتها حکومت ساقط شده هخامنشی را از جانشینان اسکندر مقدونی (سلوکیان) باز پس گرفتند . و توانستند یک دولت نیرومند و عظیم را برای مدت پنج قرن پایه گذاری نمایند.

**برای خواندن ادامه مطلب اینجا کیک کنید...

معماری بناها و کاخ ها در دوره هخامنشیان:.

 

معماری بناها و کاخ ها در دوره هخامنشیان

در حدود 560 سال پیش از میلاد که دو دولت نیرومند آریایی یعنی ماد و پارس با هم موتلف گشتند امپراطوری بزرگ ایران به وجود آمد. این واقعه زمانی رخ داد که کوروش بزرگ نخستین شاه هخامنشی نیای خود آستیاک (اژی دهاک) فرمانروای ماد را از تخت پادشاهی به زیر آورد . با کوشش دو تن از پادشاهان توانمند این سلسله یعنی کوروش و سپس داریوش همه آسیای باختری و خاوری از رود نیل تا جیحون و از دریای اژه تا رود کنگ به تصرف در آمد و شاهنشاهی ایران بصورت نخستین امپراطوری بزرگ جهان سازمان یافت و مدت دویست و سی سال با ثباتی کم نظیر دوام آورد . راه شاهی که از سارد پایتخت لیدیه تا شوش به مسافت بیش از 1600 میل امتداد داشت با یکصد و دوازده ایستگاه بین راهی در طول آن برای کمک به کاروان ها و حمل ونقل کالا در مدتی کمتر از نود روز در سراسر امپراتوری و حتی سنگ فرش بودن راههای بین شوش و تخت جمشید و اکباتانه (همدان) نمونه ای کوچک از اقدامات عمرانی هخامنشیان  بوده که نشانگر تمدن درخشان ایرانی در این دوره است. هنر ایران در دوران هخامنشی هنری است شاهی و سرنوشتش با سرنوشت شاهان هخامنشی پیوند خورده است و به این دلیل است که در دوران پادشاهی کوروش و داریوش این هنر به اوج ترقی می رسد و سپس پیشرفت آن متوقف می گردد و فقط در زمان خشایارشا و اردشیر مختصر جنبشی از خود نشان میدهد.

**برای خواندن ادامه مطلب کلیک کنید ...

معماری بناها و کاخ ها در ماد::.

معماری بناها و کاخ ها در ماد:

 

در حدود هزاره اول پیش از میلاد بود که گروههایی از اقوام آریایی به ایران مهاجرت کردند یا به تعبیر دیگر مادها و پارس ها در نیمه دوم قرن نهم پیش از میلاد در تاریخ ظاهر گردیدند . آن هم به این دلیل که آشوریها برای امنیت مرزهای شرقی امپراطوری خود و باز نگاهداشتن راههایی که از طریق آنها کالاهای تجارتی و باج و خراج و ..... را از ایران به آشور می آوردند . لشکرکشیهایی به غرب ایران کردند و به این ترتیب در مدارک تاریخی و اداری شاهان آشوری به نام مادها و پارسها نیز اشاره هایی شد . نفوذ و ظهور مادها در غرب ایران احتمالا خیلی زودتر آغاز گردیده است . بر مبنای برخی نظرات مادها در بدو ورود به ایران در شرق دریاچه ارومیه در سرزمینی به نام ((مادای / آمادای )) ساکن شدند و همین نظریه است که می گوید پارسها در غرب دریاچه ارومیه در ناحیه ای بنام ((پارسوا/پارسوماش)) ساکن شدند و بعضی نیز نظر دیگری دارند بع اعتقاد اینها مادها به هنگام آمدن از شرق احتمالا در طول جاده اصلی تابستانی که از تپه دامغان از طریق ساوه به همدان و کرمانشاه می گذشت حرکت کردند . مادها در سده هفتم پیش از میلاد به رهبری خشسریته(فراآورت) نخستین پادشاهی خود با اتحاد اقوام مانایی و ... را پس از ایلامی ها در این سرزمین بنیاد گذاشته اند. بنابراین پاره ای اقوال همدان کنونی (هگمتانه) را به پایتختی بر گزیدند . مادها دولت نیرومند  و جنگجوی آشور را از میان بردند و با لیدیها در کنار رودخانه هالیس(قزل ایرماق) هم مرز شدند پس از هوخشتره پسرش به نام ایشوویگو به پادشاهی رسید که در سال 549 ق.م دولت ماد بدست پارسها از بین رفت .

بررسی هنر معماری ماد با کمبود مدارک موجود کاری سهل و آسان نیست قطعا مادها هم مانند اسلاف خویش برخوردار از آثار معماری قابل بحثی بوده اند . موید این مطلب آثار بدست آمده از کاوشهای اخیر باستان شناسی تپه هگمتانه و همچنین معماری صخره ای است که از آنها به جای مانده است . بر همین اساس معماری مادی را در دو بخش بررسی می کنیم.

الف)معماری صخره ای : که در دامنه کوهها و صخره ها ایجاد گردیده اند .

ب)معماری معمولی به این آثار در محلهایی بنام تپه نوشیجان ملایر گودین تپه باباخان تپه هگمتانه زیویه و ... قرار دارند که در کاوشهای باستان شناسی بدست آمده است.
معماری صخره ای :ایجاد حفره و وسعت دادن آن فضای مورد احتیاج مثلا خانه و یا آرامگاهی ایجاد شود . حاصل این عمل مبارزه جویانه انسان با کوه و صخره را که برای دستیابی به فضایی استوار و ماندگار انجام می شود معماری صخره ای می نامیم .

به عبارت دیگر معماری صخره ای از مصالح آزاد و معمولی ساختمان به وجود نمی آید بلکه از صخره طبیعی است و در جهت عکس معماری آزاد ومعمولی عمل می کند .

آثار معماری صخره ای مادها اکثرا در نواحی غرب ایران (کردستان – آذربایجان غربی – کرمانشاهان)و همچنین در بخشی از خاک عراق (کردستان عراق)پراکنده است اغلب جنبه مذهبی دارند . آنها با عناوین آرامگاهها (مقابر)صخره ای مادی شناخته شده اند و این آرامگاههای صخره ای بر حسب نوع نمای ورودبشان به ترتیب زیر تقسیم بندی می شوند.

1- آرامگاههایی که در نمای ورودی آنها ستونهای آزاد نمایان است مانند :فخریکا(فقره قا)

نزدیک اندیرکاش در حدود پانزده کیلومتری شمالشرقی مهاباد فرهاد و شیرین در نزدیکی صحنه در کرمانشاه دکان داود در سرپل ذهاب و کور و کچ (پسر و دختر) در نزدیکی سورداشی سلیمانیه عراق.

2- آرامگاههایی که در دو طرف نمای ورودی آنها دو نیم ستوم قرار دارد. سر سستون آنها مبدل به قسمت برجسته ای می گردد . مانند:داو دختر در نزدیکی فهلیان فارس و آخور رستم در 8 کیلومتری جنوب تخت جمشید و مقبره قیزقاپان در نزدیکی شهر زور در سورداشی سلیمانیه عراق  در این زمره اند.

از نقش نمای این مقابر صخره ای می توان تا اندازه ای به شکل ساختمانهای آن زمان پی برد.  اگر این آرا مگاهها را از نظر اصول ساختمانی مطا لعه کنیم درمی یا بیم که نمای آنها شباهت به درون سا ختما ن میگردد ودر زمستان بر عکس نور خورشید به علت تا بش متمایل خود وارد ساختمان می شود و این ایوان به صورت پناهگاهی برای جلوگیری از برف وباران است. کاخهای تخت جمشید نیز از روی همین اصل ساخته شده اند واین اصل حتی امروز هم در ساختمانهای ایران رعایت می شود .

این آرامگاهها شامل یک مدخل ورودی و یک یا دو اتاق بودند . گاهی این دو اتاق روی هم قرار می گرفتند مانند آرامگاه ((فرهاد و شیرین)) و گاهی درکنار هم قرار داشتند و بوسیله ستونهایی درداخل آرامگاه از یکدیگر جدا می شدند مانند آرامگاه (( فخریکا)) (فقره قا) . در این نوع بناها یک یا دو یا سه قبر کنده می شد و در بعضی از آنها مانند آرامگاه ((دکان داوود)) تاقچه هایی نیز برای قرار دادان نذریها و هدایا در دیوار اتاق ها تراشیده می شد.

ستون های این آرامگاهها گرد هستند و پایه آنها نیز به صورت بشقاب مدور و وارونه است و گاهی در زیر آن بشقاب نیز پایه مربعی قرار داده می شود و بعضی اوقات یک نوار کوچک آن دو نوار را از هم جدا می کند . سر ستونها نیز به صورت لوحه های مربعی هستند و گاهی به تقلید از سر ستونهای چوبی به شکل برگ خرمای چهار پر در می آیند. گاهی ستون به دیوار می چسبد و صورت نیم ستون به خود می گیرد.

نقشهای تمامی این آرامگاهها به صورت برجسته است و به همین دلیل روی آن یک نوع سایه و روشن به وجود می آید . در پایین نمای آرامگاه ((دکان داوود)) پیکر انسانی در حال ایستاده با خصوصیات قومی روی تخته سنگی نشان داده شده که ((برسمی))در دست چپ دارد و دست راست خود را برای نیایش بلند کرده است . در قسمت بالای نمای آرامگاه ((فرهاد و شیرین )) در صحنه بین کرمانشاه و همدان خورشید به شکل دایره ای بالدار تصویر شده است.

سقف آرامگاه قیز قاپان (رباینده دختر) که در کوههای استان سلمانیه عراق در سنگ تراشیده شده تقلیدی است از سقف ساختمانهای چوبی. در بالای نیم ستونها که مقابل در ورودی آرامگاه قرار گرفته است سه نقش دیده می شود که نقش آنها خیلی برجسته نیستند و گیرشمن معتقد است که احتمالا نشانه های ((اهورامزدا))و ((ماه)) و((آناهیتا)) باشند . در بالای مدخل دو مرد در حال ایستاده نقش شده اند و در میان آنها آتشدانی است . در دست این مردان کمانهایی قرار دارد شاید این رسم در میان ایرانیان بود که کمان را علامت نیروی پادشاهی می دانستند.

آرامگاههای صخره ای سکاوند در فاصله کرمانشاه و لرستان قرار دارند. شکل این آرامگاهها

از نظر معماری ساده تر از بقیه است و شاید بتوان تصور کرد که ((استودان)) باشند. بالای یکی از آنها نقش برجسته ای است با هیکل بزرگ و دو هیکل کوچکآدمی درپیرامون آتشدان.

این آرامگاهها از نظر معماری بسیار ساده اند و فاقد هر گونه ستون یا نیم ستون درنما هستند.

آرامگاه صخره ای ((دآو و دختر)) که در ارتفاع تقریبی 300 متر واقع شده در سنگ کوه تراشیده شده و مرکب از دو اتاق است. نمای آن از هر طرف مدخل ورودی یا دو نیم ستون تزیین شده . پایه این ستون ها مرکب از بالش ضخیمی است که روی دو سکو قرار گرفته است. ساقه ستونها فاقد تزیین و صاف است و حماله سنگی ستون از هر طرف به مارپیچی منتهی می گردد.پروفسور رومن گیرشمن این مقبره را متعلق به امرای نخستین سلسله هخامنشی می داند.

آرامگاه صخره ای (( دکان داوود)) که  در سه کیلومتری جنوب شرقی سرپل ذهاب واقع شده در هر طرف مدخل ورودی آن یک سر ستون دیده می شود ولی ساقه ستونها شکسته و از بین رفته است در قسمت پایین دخمه در محلی که برای ایجاد نقشه برجسته آماده شده نقشی دیده می شود که مربوط به تشریفات مذهبی است و مردم آنرا (( کل داوود)) یا ((سنگ یادگار داوود)) میدانند.

آثار معمولی (آزاد):از آثار معماری دوران حاکمیت مادها آثار سالم و کاملی به جای نمانده به جز مواردی که از طریق کاوشهای باستان شناسی در چند دهه گذشته یافت شده است . البته این آثار از اهمیت قابل توجهی برخوردارند. و در واقع می توان آنها را به دو گروه تقسیم کرد گروهی که از روی نقوش برجسته های آشوری بجای مانده و از آنها به صراحت یاد شده و گروه دیگر هم آثار آنها از زیر لایه های خاک بیرون کشیده شده است.

اگر بپذیریم آثار معماری تپه سیلک کاشان متعلق به مادها باشد شاید بتوان گفت که قدیمیترین اثر معماری این دوره است و گیرشمن معتقد است که :یکی از امرا مقر باشکوهی در قله تپه ای مصنوعی بنا کرد و آن بوسیله دیواری محاط و دارای برجها بوده است.

تپه نوشیجان : این تپه در 60 کیلومتری جنوب همدان و 20 کیلومتری غرب ملایر واقع شده است.در این تپه آثاری کشف گردید که بنا به اعتقاد دیوید استروناخ متعلق به زمان مادها  است و بقایای این آثار عبارتند از :1-بنای قدیمی جبهه غربی 2-تالار ستوندار آپادانا 3-تالار مرکزی یا معبد مرکزی 4-اتاقها و انبارها 5-تونل 6-حصار دژ نوشیجان

بنای قدیمی جبهه غربی :این بخش از احداث تالاری ستوندار ساخته شده است با دو بخش که ورودی آنها از جبهه شرقی است.اتاق اصلی مستطیل شکل است و دسترسی آن از اتاق مجاور امکان پذیر است.مدخل این اتاق پس از تالار ستوندار توسط دیوار غربی تالار ستوندار مسدود شده است.بقایای آتشدانی در ضلع جنوبی اتاق مستطیل شکل نشانگر مراسم نیایش آتش است.و تا این تاریخ می توان پذیرفت که اولین مراسم نیایش آتش در فضای بسته در تپه نوشیجان انجام می گرفته است.تاقچه ها و سکوهای این اتاقها قابل ملاحظه هستند.

تالار ستوندار(آپادانا):این بنا بر روی صفه ای از خشت ایجاد گردیده و شالوده آن بر بنیاد شفته ریزی با ملات و گل و کف سازی نهاده شده است.ابعاد 10*20 متر است و سه ردیف 4 تایی ستون چوبی داشته که بار سقف را تحمل می کرده است.اثری از ستونها باقی نمانده به نظر حفار احتمالا اطراف تمام ستونها را با خشت خام و با ملات اندود کرده بوده اند . هر یک از پای ستونها از 6 عدد خشت خام که به صورت مضاعف چیده شده بوجود آمده که ارتفاع آن حدود 105 سانتی متر بوده است . در ضلع جنوبی داخل تالار بقایای یک سکوی نشیمن به چشم می خورد . این نوع تالار ستوندار بعدها در معماری هخامنشی به عنوان اصلی ترین پلان مشخصه معماری کاخها مورد استفاده قرار گرفته است.

-معبد اصلی :فرم این معبد به صورت چلیپاست و مصالح مورد استفاده در آن مشابه سایر ساختمان های مورد اشاره است. این بنا مهمترین ساختمان دژ نوشیجان است. معبد از دو اتاق مجاور و مقابل و در ارتباط با یکدیگر ساخته شده است.در گوشه شمالی سرسرا و در داخل بنای اصلی پایه آتشدان و محراب معبد قرار دارند. در داخل معبد در سطوح دیوارها پنجره نماهایی دیده می شوند که اصطلاحا پنجرههای کور(دروغین) نامیده می شوند و شباهت تمام عیاری با پنجره های کور کعبه زردشت در نقش رستم (دوره هخامنشی) دارند.

-اتاق و انبارها: این بخش که در ضلع شرقی تپه قرار گرفته دارای چهار اتاق طویل و در اتاق در مبادی مدخل ورودی است و به نوعی همه اتاقها از نظر عملکرد به هم وابسته هستند.

-تونل : در بخش شمالی مجموعه تالار ستوندار و در امتداد شرق و غرب حفره ای سردابی شکل کنده شده که در عمق 3 متری به صخره منتهی می شود. ارتفاع این حفره یا تونل پله دار 170 سانتی متر  و در پهنا 180 سانتی متر است این تونل از سطح طبیعی تپه به طرف غرب به صورت شیب دار و در طول 20 متر حفر شده است.احتمالا احداث آن مربوط به آخرین دوره سکونت در دژ مادی نوشیجان است و ایجاد آن بیشتر جنبه امنیتی داشته است.

آثار معماری تپه نوشیجان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.به کارگیری مصالح بوم آورد (محلی)استفاده از قوسهای نیم بیضی در بخشهای مختلف بنا ایجاد یک مجموعه منسجم و زیبا که بعدها بویژه در معماری زمان هخامنشیان تاثیر قابل ملاحظه ای را گذاشت.

معماری گودین تپه: این محل در 6 کیلومتری شهر کنگاور واقع شده است . آثار طبقه اول این تپه متعلق به دوران مادها است. آثار مکشوف در آن نشان می دهد که این تپه احتمالا یکی از قلعه های بزرگ دفاعی بوده است.

قلعه از خشت خام ساخته شده و دارای دیوار ستبری است که در آن دو برج دفاعی قابل ملاحظه است . این برجهای دفاعی درست در کنار تپه مشرف به رودخانه ساخته شده بوده است که ارتفاع آن از سطح رودخانه در حدود سی متر است و در زمان آبادانی منظره باشکوهی داشته است . در داخل قلعه درست پشت برج غربی بقایای یک آشپزخانه و انبار دیده می شود. با خمره های بزرگ ذخیره غلات اجاق و تنور در آن . این اتاق بزرگ دلالت بر این دارد که در روزگار آبادانی پذیرائیهای بزرگ و باشکوهی در سالن بزرگ قلعه (دژ) انجام می گرفته است و غذای آنها در این آشپزخانه بزرگ و وسیع تهیه می گردیده است.

تالار بزرگ دژ یا سالن تشریفات حداقل در حدود 28 مترطول  و 24 متر عرض دارد سه طرف آن توسط دیوار محصور گردیده و در کنار دیوارها سکوهائی برای نشستن مدعوین یا حکام مادی که با فرمانروای خود کارهائی داشته اند. ساخته شده است. سکوی فرمانروا در ضلع شمالی با بقیه سکوها متفاوت است. و در مقابل آن بخاری یا آتشدان جهت گرمایش تعبیه می شده است .سقف این تالار عظیم توسط 31 ستون چوبی که دارای پایه سنگی خشن و نامنظمی هستند نگاهداری می گردد. ستونهایی در پنج ردیف و در هر ردیف 6  ستون و یک ستون اضافی دیگر در گوشه جنوب شرقی . شباهت این تالار و تالار ستوندار نوشیجان کاملا هویداست.

از آثار معماری دوره ماد باید از تپه هگمتانه و تپه زیویه در سقز (کردستان) و باباجان تپه در نزدیکی نورآباد لرستان نام برد. آثار باباجان شامل یک مجموعه ساختمانی بزرگ است که نوع و شیوه معماری ماد را بخوبی نشان می دهد.

شایان ذکر است که برخی از مورخین بویژه هردوت پدر تاریخ درباره آثار هگمتانه مطالبی نوشته اند که در جای خود بسیار ارزشمند است. اما اکتشافات باستان شناختی و مستندات عینی بسیار معتبرتر از گفته هایی است که تنها مسموعات صرف اند آن به گونه ای که گاه قابل انکارند . به هر حال گفته های هردوت و پولی بی را نقل می کنیم که در توصیف هگمتانه است. هردوت می نویسد  دژ مرکزی اکباتانه (همدان) با هفت دیوار متحد المرکز محاط بوده که هر یک بلندتر از قبلی و به رنگهای مختلف ملون بوده(سفید و سیاه و سرخ و آبی و زرد و قهوه ای و کنگره ها نقره فام و زرین فام ساکنان شهر خارج از این حصارها منزل داشتند. برخی از محققان معتقدند که ناقل ومخبری که افسانه ساختمان شهر قدیم را-که در اساطیر ایران شایع است برای هردوت نقل کرده. وی خود آن افسانه را مربوط به شهر اکباتانه (همدان) پنداشته و نقل کرده است. اما نقش های برجسته آشوری نشان می دهند که دژهای محاط به دیوارهای متحدالمرکز در خاک ماد وجود داشته و به تقریب همان تناوب رنگها - که مذکور شد- نیز در اشکبوهای برجهای معابد آشوری بروجی که متدرجا یکی از دیگری کوتاهتر بوده مشهود است.

((پولی بی)) نویسنده قرن دوم ق.م درباره اکباتانه اطلاعاتی ارائه می دهد که با ماهیت داستان هرودوت مغایرت ندارد. به گفته او اکباتانه از لحاظ شکوه و زیبایی وصف پذیر نبوده و درون آن شهر کاخی قرار داشت که محیطش بیش از یک کیلومتر بود.تمام قسمتهای چوبی بنا از چوب سدر یا سرو بود... تیرهای سقف و ستونهای سردرها و دالان ها از طلا پوشیده شده بودو سفالها از نقره خالص بود این گفته پولی بی شاید سخن گزاف آمیزی نباشد که کاخهای زیبای اکباتانه شاهد ثروت عظیم بانیان نخستین آن است و این بانیان کسانی جز شاهان مادی نبودند.

با توجه به مطالب فوقالذکر در محدوده فعلی تپه 25 هکتاری هگمتانه یک شهر یا دژ باستانی قرار دارد که تاکنون جبهه شرقی آن و نیز قسمتی از منطقه جنوبی آن شناسایی و کاوش گردیده است. شهر دارای حصاری خشتی به عرض 9 متر وارتفاع 10 متر است. حصار از بیرون دارای جرز و نمای بسیار زیبا که طول و عرض آن بین 1*2-3 متر است .بدنه خارجی حصار با گچ اندود شده است ولی بخش داخلی حصار ساده است. در فاصله نیم متری حصار و در قسمت داخل شهر جوی آبی با آجر احداث شده است.

شهر دارای معابر متعددی است به عرض 5/3 متر است که موازی هم هستند و در جهت شمال غربی – جنوب شرقی احداث شده است . هفت معبر شناسایی شده است. معابر شهر در فاصله 35 متری هم قرار دارند و ابنیه در دو ردیف در حد فاصل آنها ایجاد گردیده اما معابری نیز در فاصله 5/17 متری کشف  گردید که مجموعه معماری آنها در یک ردیف کنار هم ساخته شده بدین ترتیب شهر دارای دو منطقه معماری است

<!--[if !supportLists]-->1-      <!--[endif]-->منطقه ای که دارای دو ردیف ابنیه معماری متصل به هم است

<!--[if !supportLists]-->2-      <!--[endif]-->منطقه ای دیگر که دارای یک ردیف ابنیه معماری است.

سبک بناها در دو منطقه هیچگونه تغییری ندارد.

آثار معماری مادی در نقوش برجسته آشوری: در نقش برجسته های آشوری به تعداد زیادی دژ اشاره شده است که آنها را بر روی سنگهای دورو شاردکین نقش کرده اند . این مسئله حکایت از این امر دارد که آشوریان در نبردها و حملات ویرانگرانه ای که به سرزمین ماد داشتند آثار معماری آنها بویژه دژهای مادی را ویرا و برای اطلاع و عبرت ملل همجوار به آنها اشاره می کردند و حتی شرحی درباره چگونگی تسخیر و ویرانی آنها ارائه می دادند. این دژها کم نیستند شاید روزی در لای خروارها خاک آثار معماری جالب توجه آنها کشف گردد دیگر اینکه شاید همین تپه زیویه باباجان تپه گودین تپه هر کدام یکی از آنها باشند . این دژها که در نقوش برجسته آشوری به آنها اشاره شد عبارتند از:((دژ کیشه سو)) دژ خارخار و ...

 


معماری ایلام قدیم و معماری ایلام جدید:.

معماری ایلام قدیم و معماری ایلام جدید 

تاریخ ایلام به حق آغازین بخش تاریخ ایران را
تشکیل می دهد . زیرا کشور ایران زادگاه اصلی ایلامیان بوده است

معماری ایلام قدیم:تنها اطلاع به این دوره از
نقش مهر هایی است که از دوران اولیه ایلام باقی مانده و آن یک نقش برجسته مربوط به
نینوا در دوره آشوری متاخر است . در این نقش برجسته  معبدی به صورت یک بنای مربع مستطیل بلند بریک
شالوده ایوان دار نشان داده شده نمای جلو دارای یک روزنه هایی بوده است . در قسمت
پشت ممکن پله هایی برای دسترسی به عبد وجود داشته است . در نمای آن دو چارچوب در
بلند دیده می شود که در سمت چپی را یک پرده نی ایی آنرا از نور آفتاب محافظت می
کند . احتمالا مداخل ورودی بوده است و در سمت راست شاید نمایی از یک در بوده است .

جالب ترین ویژگی این معبد سه شاخ بزرگ است که
در دو طرف دیوارهای معبد نصب شده است و این ما را به یکی از عجایب ساختمان معابد
ایلامی متوجه می سازد . بعدها سنگ نبشته های ایلام میانی ثابت می کنند که این شاخ
ها جزء مهمی از هر معبد را تشکیل  می دادند
چون نماد الوهیت بود . و یکی از پادشاهان ایلامی در سده دوازدهم (ایلام میانی )
افتخارش این بوده که بیست معبد شاخی را فقط بازسازی کرده است .

معماری ایلام میانی :بدون اغراق درخشانترین
دوره حکومت ایلامیها دوره میانی است که د آن آثار معماری ارزشمندی ایجاد گردیده
اغلب معابد هستند. ایلامی ها هم مانند اقوام باستانی دیگر به مذهب و پرستش خدایان
متعدد اهمیت میداده اند و موید این مطلب کشف معابد . گور ها و نقوش برجسته در نقاط
استقرار آنهاست . سکس از آثار قابل تامل و مهم آنها زیگورات چغازنبیل  است که به بررسی آن می پردازیم.

زیگورات چغازنبیل :آثار باستانی چغازنبیل در
دشت خوزستان و در فاصله حدود سی کیلومتر در جنوب شرقی شهر شوش در کرانه غربی
رودخانه دز واقع شده است. این آثار شامل  زیگورات یا معبد عظیمی است که به وسیله اونتاش گال پادشاه مقتدر ایلامی
برای خدای اینشوشیناک در حدود 1265 ق.م ساخته شده است .

زیگورات چغازنبیل کهن ترین اثر ایرانی است که
دارای ابعاد و خصوصیات خیره کننده است و با اهرام مصر برابری می کند .این بنای
عظیم به صورت هرم مطبق یا پله پله ساخته شده است . این معبد یکی از نمونه های
بسیار برجسته مهارت معماری ایلامی هاست .

در اولین نگاه به آن می توان دریافت که این بنا
مبتی بر مقیاسی عظیم بوده است . طراح آن هیچکس جز خود اونتاش گال نمی نواند بوده
باشد اما نظارت او به نظر نمی رسد موجب درگیری میان او و معماران و کارگرانش شده
باشد نگاهی گذرا به پلان و بقایای آن تصویری از نیروی عظیم   کاری را که برای انجام این بنای شکوهمند لازم
بوده است به ما می دهد .بنایی که با ساختمان های مدرن قابل مقایسه است .در آغاز
کار میلیون ها خشت و هزاران آجر باید آماده می شد .مواد اولیه در محل ساختمان در
دسترس بود و آب هم از رودخانه دز در مسافتی یک کیلومتر و نیم دورتر تامین می شد
.اما تامین سوخت برای پختن آجرهای بزرگ و زیبای دیوارها و راهروها پر هزینه وقت
گیر و مشکل بود . سوزیان(دشت خوزستان )که امروز تقریبا از درخت خالی است .در قدیم
هم تقریبا به همین اندازه کمبود درخت داشته است .بنابراین چوب لازم برای سوخت باید
از کوهستانهای لرستان بریده می شد توسط الاغ و گاو کوهی تا سرچشمه دز حمل گردید و
آنگاه از طریق رودخانه به محل مورد نظر منتقل می گشت.

شاه اونتاش گال سالها مجبور شد لشگر کاملی از
دهها هزار کاشی ساز آجرپز بنا و کارگر را به کار گیرد و آنها را اداره کند .او به
متخصصانی برای طرح های بدیع زهکشی و آبیاری شهر دور – اونتاش و متخصصانی برای طرح
های تزئین دیوارها با کاشیهای به رنگ روشن و برای هدایای بی شمار فلزی مرمرین یا
شیشه و بلور احتیاج داشت . او به یک گروه کامل ازکاتبان برای نفر حروف روی هزاران
آجر نیاز داشت زیرا همه اینها با دست نوشته می شد بی آنکه مهری در کار باشد
اینجاست که قدرت سازماندیهای ایلامیان موجب اعجاب و تحسین می شود.

طرح اصلی زیگورات مربعی است به اضلاع 105 متر .
بنابراین هر طرف زیگورات در پایه 200 (ال) ایلامی طول داشت ال برابر 5/52 سانتی
متر بود(نیم زرع)و تقریبا بیشتر از سه هزار سال در ایران بدون تغییر بر جا مانده
تا وقتی که سیستم متریک برقرار شد . گوشه های مربع اصلی دقیقا در جهات اربعه است.

زیگورات به وسیله دیوار عظیمی که گرداگرد آن را
فراگرفته محصور گردیده است . ابعاد این دیوار 800*1200 متر است . دیوار داخلی
دیگری دوردادور ساختمان مرکزی و اصلی معبد را احاطه کرده و محوطه ای در حدود
400*400 متر را به عنوان حیاط در اطراف ساختمان به وجود آورده است . داخلی ترین سه
دیواری که در دور-انتاش قرار دارد – دیواری است که در نقاط مختلف هفت دروازه هایی
که حیاطهای اطراف ساختمان را با محوطه اطراف زیگورات مربوط می سازند . برای سهولت
دروازه ها را شماره گذاری کرده ایم و به شرح هر یک از آنان می پردازیم دروازه
شماره 7 مسلما از نظر ایلامیان بسیار مهم بوده است .در این دروازه دو ردیف مذبح
(قربانگاه)و در هر ردیف 7 عدد میز وجود دارد که احتمالا در مواقع نیایش دو ردیف
هفت تایی قربانی می شده است . مجرایی که خون قربانیان در آن جاری می شده است هنوز
قابل مشاهده است . این میزهای کوچک مذبح با آجر فرش شده و در مقابل پله های جنوب
شرقی زیگورات قرار دارد دوباره ظاهر می شود .

نزدیک گوشه جنوبی  از الگوی کلی تبعیت نمی کند . زیرا تنها این
یکی به وسیله سنگهای تراش خورده مفروش شده و درز سنگها نیز با قیر انباشته شده است
. سنگها نشان دهنده اثر چرخهای گاری است به گونه ای که درآن نمی توان تردید کرد و
این خود دلیل آنست که گاریها از دروازه شماره 3 استفاده می کرده اند . همه شش
دروازه دیگر به راههای آجرفرش باز می شوند که به زیگورات می رسد اما این راهها همه
مورب اند نه مستقیم به نظر می رسد که ایلامیها به عنوان یک اصل اعتقادی از راههای
مورب وارد معابد خود می شده اند و ورود به طریقه مستقیم را منافی شان این معابد
تلقی می کرده اند .

بزرگترین دروازه از این هفت تا دروازه ,دروازه شماره 4 است که در سمت جنوب شرقی در طرف راست قرار
دارد ((دروازه گاری )) گیر دشمن آنرا ((دروازه شاهی ))نامگذاری کرده است . اما
دروازه ای در دیوار وسطی میان حریم مقدس (سیانکوک)و شهر دور-اونتاش  گشوده شده است که طبق کتیبه های موجود در قسمت
بیرونی ((دروازه بزرگ)) و در قسمت درونی ((دروازه شاهی)) نامیده می شده است .
بنابراین برای آنکه از اشتباه جلوگیری کنیم دروازه شماره 4 را ((شاه دروازه
زیگورات )) نامگذاری خواهیم نمود.

بطوریکه در اشکال این ساختمان می بیند در مقابل
دروازه های شماره 2و4و7 یک معبد  مربع شکل
ساخته شده است . طبق کتیبه ها معبد کنار دروازه شماره 7 به خدای هومبان هدیه شده
بوده است . در کنار آن دو معبد دیده می شود که هر دو در مقابل دروازه 1 در قسمت
انتهایی چپ قرار گرفته اند یک معبد برای الهه ((ایشینیکاراب)) و در فاصله بین این
معبد و معبد هومبان معبد دیگر برای الهه بزرگ کیریریشا . به همین ترتیب در مقابل
دروازه 6 هم هنوز باز مانده های پراکنده یک معبد خارجی وجود دارد اما در مقابل
دروازه همه آثار ساختمانهای قبلی از بین رفته است . با این همه می توانیم
نظرگیرشمن را که در قسمت ورودی همه این 6 دروازه معابدی وجود داشته است و زیارت
کنندگان از طریق آن وارد محوطه جلویی می شده اند بپذیریم . هر کس می خواست وارد
حریم داخلی شود می باید در همان حالی که هنوز در خارج دیوار بود نسبت به خدایان
ادای احترام کند و احتمالا نذر خود را عرضه نماید.

ساختمان مودری که نزدیک پلکانها در اطراف
دروازه شاهی قرار دارد موجب بر انگیختن پرسش پیچیده ای می شود . آنها چهار متر قطر
دارند و هر یک دارای چهار تاق نمای تو در توی ششگانه است . کتیبه هایی در دور تا
دور پایه برجها وجود دارد که از متن آنها می یابیم این ساختمان های ابهام آور در
زبان ایلامی بنام ((شونشرایرپی))شناخته می شود و وقف خدایان هومبان و اینشوشیناک
بوده است . فقط اگر بدانیم دو واژه ((شونشو)) و ((ایرپی))به چه معناست تمام مشکل
حل خواهد شد . اما از آنجا که چنین برجی در قسمت جنوب شرقی محوطه وجود ندارد  و به نظر می رسد که برای شاه منظور شده بوده
است می توانیم این برجها را پایه ای که تندیس شاه بر آن قرار داشته است تصور کنیم
و این گویای آن است که در قسمتهای دیگر زیگورات که او جسما حاضر نبوده است به صورت
تندیسی از سنگ حضورش اعلام می شده است.

چنانکه گیرشمن با موشکافی خاص خود دریافت که
زیگورات دور-اونتاش نه در یک عملیات بلکه در دو قسمت مجزا ساخته شده است . این
واقعیت به وسیله یک گودال آزمایشی که در قسمت شمال غرب به وسط (مرکز)زیگورات کنده
شده ثابت می شود این گودال در جریان کاوش سال 1960-1961 م نشان دادا که در اولین
مرحله ساختمان فقط آن قسمت از محوطه که در شکل بازسازی شده ساخته شده است .

اولین طبقه زیگورات که مربعی به ارتفاع 8 متر
بود در اطراف یک محوطه داخلی به مساحت تقریبا یکصد متر مربع و با آجرهای پخته
مفروش شده بالا رفته بود این طبقه در سه طرف 8 متر ارتفاع داشت و در ضلع چهارم سمت
شمال شرق 12 متر می توان آنرا با تفکیک از قسمت جنوب شرقی یا " قسمت شاه –
قسمت تماشاگران " نامید . مربع طبقه اول بیست و هشت اتاق دارد که بسیاری از
آنها فقط از طریق پلکانهایی که از طبقات بالا می آید می توان دسترسی داشت . آن
اتاقها که مدخل داشتند درشان به محوطه داخلی باز می شد  به جز یکی از اتاقها (اتاق شماره 19).

در طرف جنوب شرقی طبقه اول معابدی در دو طرف
پلکان وجود دارد که به خدای اینشوشیناک تعلق دارد. معبد شماره 4 که گیرشمن آنرا
((آمی))نامید فقط تا وقتی که طبقات دیگر ساخته شد مسلما برای مقاصد مذهبی مورد
استفاده قرار می گرفته است و پس از ساخته شدن این طبقات دیوار کشی شد و معبد ((ب))
مقابل دروازه 5 جای آنرا گرفت دری داشت که از طریق اتاق به محوطه جلویی جنوب شرقی
متصل می شد حفار چغازنبیل این معبد را به عنوان " معبد پایین " از معبدی
در راس زیگورات که بطور متناوب برای امور مذهبی مورد استفاده قرار می گرفته جدا می
کند حتی در همان سالها هم ترتیبات متناظری را در معبد اینشوشیناک در شوش می یابیم
. در این دوران وی (اینشوشیناک) قربانی های روزانه ای را برای معبد بالا (اعلی)و
معبد پایین برقرار کرد. با آنکه در بین النهرین معبد پایین (کوچک) همیشه خارج اگر
چه نزدیک زیگورات بود اصول ایلامی به روشنی ایجاب می کرد که معبد پایینی جزیی از
اجزاء متشکله زیگورات باشد.

گیرشمن یکی از شگفتیهای این زیارتگاه کوچک را
چنین یاد می کند :"در قسمت چپ طرف مقابل خوابگاه دری به اتاقی باز می شد که
دارای بستری از خشت بود و در برابر فرو رفتگی دیوار قرار گرفته بود . آیا این اتاق
احتمالا محلی  برای  استراحت خدا بود که از محل زندگی خود در راس
زیگورات پایین می آمد ؟ یا منظور از آن هدفی کاملا متفاوت بوده است ".

آنچه تاکنون عنوان گردید در واقع مربوط بود به
مرحله اول ساختمان که معبدی به جز زیگورات بوده است . برای تغییر شکل بنا از معبد
به زیگورات نخست در مرکز صحن حیاط ستون یکپارچه مکعب شکل به طول و عرض 35*35 متر و
ارتفاع تقریبی 40 متر از خشت خام برپاگردید که در واقع پایه ساختمان  معبد "اعلی" زیگورات محسوب می شود .
این ستون مرکزی سپس به وسیله دو صفه دیگر که به ترتیب طبقات دوم و سوم را تشکیل می
داد و ساختمان هر دو آنها نیز از کف حیاط آغاز شده بود احاطه گردید . سرانجام درون
اتاقهای پیرامون حیاط معبد با خشت و آجر پر شد و به این ترتیب طبقه اول زیگورات به
وجود آمد. این مسدود سازی و پر کردن اتاقها تنها در سه سمت انجام گرفت و در معبد
قرینه اینشوشیناک در جبهه جنوب شرق دست نخورده باقی ماند.

اما معبد "اعلی"روی طبقه چهارم قرار
داشت معبد بزرگ اینشوشیناک امروز از این "کوکونوم " هیچ چیز جز کاشیهایی
که از آن سقوط کرده بر جای نمانده است اما با وجود این ابعاد آن را می توان با دقت
کافی تعیین نمود . به طوری که در بالا اشاره گردید سطح طبقه چهارم مربعی به اضلاع
35 متر بود بر این اساس احتمالا معبد بالا (اعلی) ابعادی به اندازه 20*20 متر
داشته است . ارتفاع تقریبی آن نیز قابل کشف است . ارتفاع طبقه اول 8متر و بلندی
طبقه دوم 55/11 متر بوده است و طبقات سوم و چهارم که از بین رفته اند به احتمال
همین ارتفاع را داشته اند . بنابراین از سطح زمین تا کف معبد بالای زیگورات در
حدود 43 متر و بلندی تمامی ساختمان چیزی در حدود 60/52 متر بوده است . پس می
توانیم ارتفاع معبد بالا (اعلی) را برابر با 10 متر در نظر بگیریم که به این ترتیب
عرض آن دو برابر ارتفاعش خواهد شد- همانطور که خود زیگورات بوده :از هر جهت بنایی
بسیار قابل توجه با منظری تا دور دست ها تا حد زیگورات شوش .

پلکان زیگورات چغازنبیل در نوع خود یگانه است
برخلاف زیگوراتهای بین النهرین که در آنها  دسترسی به معبد بالا صرفا " از یک سمت امکان پذیر بود و پله ها از
بیرون به صورت مارپیچ یا در یک خط مستقیم به طبقات بالا می رفت . در چغازنبیل این
دسترسی در چندین مرحله از درون و از طریق پلکانهای مسقف تاقداری (تونل
مانندی)انجام می گرفت.

به طوری که عنوان شد در وسط هر یک از چهار طرف
زیگورات یک مجموعه پلکان وجود دارد . همه این پلکانها به طبقه اول منتهی می شوند
با این تفاصیل که پلکانهای طرف شمال شرق و طرف شمال غرب فقط تا طبقه اول ادامه
یابند .و پلکانهای طرف جنوب غرب علاوه بر طبقه اول به طبقه دوم منتهی می شوند . از
این میان پلکان های طرف جنوب شرقی بنظر می رسد که جالب توجه ترین آنها بوده است
چنانکه به هر حال می باید در خور " قسمت شاه" باشد . این پلکانها در
مقابل دروازه شاه در زیگورات بین ((آ))و ((ب)) یعنی دو معبد اینشوشیناک شروع می
شود و مستقیما به طبقات اول سوم وچهارم می رسند . و در نهایت یک پلکان پنجم در
طبقه چهارم به در ورودی معبد اعلی منتهی می شود . اما جالب توجه آنکه نه از طریق
ادامه دو پلکان قسمت شاه بلکه در قسمت شمال شرق ((تماشاگران)) . در اینجا تصور
روشنی می یابیم از اینکه در نظر یک ایلامی راه وصول به یک معبد به طریقه مستقیم تا
چه حد بی حرمتی جلوه می کرده است . این راه می باید مورب یا پس از دور زدن از یک
گوشه ساخته می شد . ابتکار قابل توجه دیگر معماری ایلامی این است که برای جلوگیری
از خستگی صعودکنندگان با ایجاد دو ایستگاه میان راهی بالا رفتن از طبقات را چند
مرحله ای کرده اند به نحوی که صعد کننده می تواند به سهولت در میان راه با توقف در
ایستگاه ها تجدید قوا نماید . اما هدف معمار از ایجاد ایستگاه ها تنها رفع خستگی
جسمانی نبود بلکه او می خواست از لحاظ بصری نیز محیط مناسبی را برای زائران فراهم
سازد . در هر صورت بحث در ابره این بنای شگفت آور خود نیاز به بررسی جداگانه دارد
که از حوصله این گفتار خارج است .

از دیگر آثار معماری به جای مانده دوره ایلام
میانی می توان به بقایای مجموعه عظیم آثار باستانی هفت تپه در خوزستان اشاره کرد .
بخش اعظم مواد و مصالح ساختمانی را در این مجموعه خشت خام تشکیل می دهد و اما در
سایر بخشها از آجر نیز استفاده کرده اند . پوشش فضاها اغلب تاق نیم بیضی آجری است
اما در سقف بناهای خشتی تیرهای چوبی نیز بکار رفته است . آرامگاه تپتی – اهر دارای
قوس نیم بیضی است که در نوع خود قدیمی است.

معماری ایلام جدید  :از
دوران ایلام جدید به جز یک معبد کوچک که پلان مربع دارد و به زمان شوتروک –
نهونته دوم در اواخر قرن هشتم ق.م تعلق دارد هیچ اثر معماری به دست نیامده است .
نمای این معبد با آجرهای اعابدار سبز رنگ تزیین شده  بود . آجرهای  لعابدار ایلام میانی از تکنیک و ظرافت بیشتری بر خوردار بودند. آثار دیگر
معماری ایلامی که از اسناد و مدارک و نقوش برجسته بدست آمده اند عبارتند از : معبد
سه شاخ بزرگ قصرها و معابدی که در بیرون و داخل دیوارهای شهر دور – اونتاش کشف شده
و تصویری از شهر شوش .

 


   1   2      >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]