زرتشت مطلق به چه زمانی است؟ - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



زرتشت مطلق به چه زمانی است؟:.

درباره زمان زرتشت به اندازه کافی در اینجا و جاهای دیگر سخن رفته است. آنچه از زرتشت برای ما مانده است، کتابی به نام گاتها (گاتاها) میباشد که بخشی از یک مجموعه بزرگتر به نام اوستا بوده است. بر اساس باورهای زرتشتی، همه اوستا از زرتشت است. ولی حتا با نگاهی خود اوستا پیداست که چه بخشهایی از زرتشت و چه بخشهایی پس از او نگاشته شده است. چنانکه در بخش گاتها زرتشت خود را با اهورامزدا تنها دیده و در بخشهای دیگر زرتشت و سروده های او _گاتها_ ستوده شده اند. و این پر واضح میسازد که همگان میدانستند گاتها بخش کهن اوستا است. با اینحال پس از اختراع دانش زبان شناسی تاریخی، پژوهشگران یافتند که زبان گاتها تفاوتهایی با زبان دیگر بخشهای اوستا داشته و از آنها کهن تر است. (لازم به ذکر است که زبان شناسان میتوانند بیابند که کدام گویش و لهجه کهنتر و کدام نوین تر است). همین کار در خصوص کتاب مقدس هندوها که نام وداها (Veda) را داشته و به زبان سانسکریت _زبانی نزدیک به اوستایی_ نیز انجام گرفت و مشخص گردید که بخش موسوم به "ریگ ودا" کهن ترین بخش آن میباشد. زبان شناسان با کمک باستان شناسان و پژوهشگران تاریخ و ... زبان به کار رفته در ریگ ودا را مربوط به 1500 تا 1000 پیش از میلاد دانسته اند.

 

بر اساس مقایسه زبان شناسانه میان بخش کهن اوستا (گاتها) و ریگ ودا مشخص گردیده است که گاتها از ریگ ودا نوین تر نیست. تا آنجا که من دیدم برخی از پژوهشگران آنها را دارای یک زمان دانسته و تفاوت ها را ناشی از فاصله مکانی _هند تا خراسان_ دانسته اند. و برخی دیگر گاتها را کهن تر از ریگ ودا میدانند که من دقیقا نیافتم که این اختلاف میان پژوهشگران به چه دلیل است.

 بر این اساس گاتها حتما پیش از 1000 پ.م بوده و شاید از 1500 پ.م نیز کهن تر باشد. زبان شناسی به ما همین قدر میگوید. حال نیاز به بررسی های دیگر است تا دریابیم گاتها و نتیجتا سراینده گاتها یعنی زرتشت کی میزیسته است.

 در خصوص دبیره اوستایی اختلافات بیشتر است. همه دفترهای پهلوی – ایرانی یکصدا میگویند که دین دبیره (خط اوستایی که امروز نیز موجود است) در زمان خود زرتشت وجود داشته و گشتاسب شاه کیانی با آن، اوستا را نگاشته است. نوشته های مورخان عرب زبان (پس از اسلام) نیز بر همین موضوع تاکید دارد. ولی اختلاف از اینجا آغاز میشود که پژوهشگران غربی نه تنها این موضوع را رد کرده و اختراع دین دبیره را تا دوران ساسانی جلو می آورند، بلکه اساسا میگویند که اوستا به صورت کتاب _نوشته_ پیش از اختراع دین دبیره وجود نداشته است. یعنی در یک کلام، جهان پژوهشی امروز قدمت کتاب اوستا _به صورت نوشته_ و خط دین دبیره را برابر میدانند.

پژوهشگران ایرانی که دانش آموخته کلاس های استادان غربی در دانشگاههای بزرگ جهانی هستند، نیز با تکرار سخن استادان خود اختراع دین دبیره را مربوط به دوره ساسانی دانسته و مانند آنان آنرا برگرفته از دبیره پهلوی می شناسانند. ولی درباره اینکه آیا کتاب اوستا پیش از ساسانیان وجود داشته یا خیر با هم اختلاف دارند. عده ای مانند استادان غربی خود روایات ایرانی مبنی بر اینکه اسکندر _650 سال پیش از اردشیر بابکان_ اوستا را سوزاند را کنار گذاشته و آنرا افسانه میدانند!!! و عده ای اینها را میپذیرند ولی با توجه به اینکه خودشان دین دبیره را اختراع ساسانیان میدانند، در موضع ضعف قرار میگیرند که اگر اوستا پیش از اسکندر بوده، به چه خطی بوده؟ اگر بلاش اشکانی 170 سال پیش از اردشیر بابکان اوستا را گرداوری کرده به چه خطی گرداوری کرده؟ و اگر وقتی ساسانیان روی کار می آیند، اوستا وجود داشته است، ساسانیان چرا می بایست دبیره ای نوین میساختند؟ اگر دبیره پیشین شایسته نبوده است، پس چطور توانسته اوستا را به نسل های پسین برساند؟ و اگر شایسته بوده است، چه نیازی برای ساخت دبیره نوین و کنار گذاشتن دبیره پیشین داشتند؟

 بنابراین آنچه منطقی به نظر میرسد، این است که دبیره اوستایی (دین دبیره) را با کتاب اوستا یکی بگیریم. یا بگوییم اوستا پیش از ساسانیان هرگز وجود خارجی نداشته است و با اختراع دین دبیره اوستا را هم نوشتند_که آنوقت باید از خود بپرسیم که چطور اوستا با آن عظمت، با 21 نسک بدون اینکه نوشته شده باشد، بیش از 1500 سال در این همه جنگ و جدال و آشوب نگه داری شده است؟ چون خودمان پذیرفتیم که زبان اوستا مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد است_ و یا بگوییم که خیر، دین دبیره قدمتش به پیش از ساسانیان و اسکندر میرسد و البته شاید در مرور زمان بهینه شده باشد. اینکه هم بگوییم اوستا پیش از ساسانیان نوشته شده بوده و هم بگوییم دین دبیره اختراع ساسانیان!! است منطق را زیر پا گذاشتیم.

 نکته پایانی اینکه میگویند دین دبیره از روی خط پهلوی ساخته شده است. بی شک این گفته به دلیل شباهت های خط پهلوی ساسانی و دین دبیره است. از دید منطقی به هیچ روی نمیتوان گفت که چون این دو خط شبیه هم هستند، پس دومی از روی نخستین ساخته شده است و یا نخستین از روی دومین و یا هر دو از روی یک خط دیگر. به ویژه که ما به جز خط پهلوی ساسانی چندین خط دیگر داشتیم که در دوران ساسانی به کار رفته است (خط کتیبه ای ساسانی و خط کتیبه ای پارتی و خط مانوی و ...) که نمیتوانیم بگوییم کدامیک از روی کدامیک ساخته شده اند. برای من شگفت آور است که از روی خط ناقص پهلوی با 14 حرف (با نقطه ها 25 حرف) بتوانند دین دبیره را با 53 حرف بسازند!!! شگفت آنکه خود این پژوهشگران میگویند که دین دبیره روزگاری 60 حرف داشته است. خب بفرمایند که کی 60 حرف داشته و کی شده 53 حرف؟ اگر 7 حرف آن پس از سرنگونی ساسانیان گم شده است که چطور توانسته اند اوستا را بدون آن 7 حرف بنویسند؟ پس به نظر من میرسد که این خط در همان زمان ساسانیان بهینه شده و 7 حرف آن کاسته میشود. به نظر من میتوان یک خط کامل با حروف زیاد را بهینه کرده و یک خط ناقص برای استفاده روزمره ایجاد کرد. همچنانکه برای ایجاد خط عربی حرف های "گ"، "چ"، "پ" و "ژ" را از 32 حرف الفبای فارسی حذف کرده اند. چون به درد عربی نمیخورده است. نه اینکه حرف های عربی را بنگرند و ببینند که 4 صدا وجود ندارد و سپس آنرا برای فارسی بسازند. که البته این پژوهشگران ایرانی، گوی سبقت را از استادان غربی خود که خط امروزین ما را پرسو-عربی (ایرانی - عربی) میخوانند، ربوده و گاهی این خط را عربی میدانند.

منبع : دانشنامه انکارتا مایکروسافت.





.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]