عجایب هفت گانه تاریخ باستان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



شهر باستانی پترا یکی از عجایب هفت گانه:.

پترا بخش 2

به شهادت تاریخ * " پترا " پایتخت حکومتی مقتدر بود که با جسارت هر چه تمامتر * اجازه عبور از ان دره سنگی عمیق را به متجاوزین نمی داد و به خصوص در برابر قدرت امپراتوری رم باستان ایستادگی می کرد .
از قرن چهارم تا قرن دوم پیش از میلاد به مدت 200 سال * پترا پایتخت  پادشاهی " نبطی ها " بود . در این دوران پترا به اوج شکو فا یی  و تمدن خود رسید .
تاریخ نویسان درباره  نبطی ها می نویسند که این قوم به احتمال زیاد از عربستان جنوبی برخاسته و به مرور زمان راه به خاور میانه برده بود . اینان جمعیتی نزدیک به 10 هزار نفر را تشکیل می دادند که به صورت بادیه نشینی در صحرای " ارا باح " چراکنده بودند .
" نبطی ها" صحرا را وطن خود می نامیدند و با شجاعت بسیار از ازادی وامنیت ان پاسداری می کردند . به همین جهت بازرگانان علاقمند بودند که کاروان خود را از این صحرای امن عبور دهند و از چشمه موسی که دیگر " عین موسی " نامیده می شد اب بنوشند و از ان بازدید کنند .
رفته رفته پترا راه تجاری و بازرگانی بسیار با اهمیتی شد که سوریه را به دریای سرخ و هندوستان را به خلیج فارس و مدیترانه مربوط می کرد . این موقعیت به حکمرانان پترا امکان داد تا پایتخت خود را تبدیل به مرکز مهم داد وستد  ادویه و عاج هندی * بخور عربی * ابریشم چینی * طلای مصری  و فلفل فینیقی کنند.
به این ترتیب نبطی های چادر نشین و صحرا گرد تبدیل به شهرنشینا نی شدند که در قصر هایی ساخته شده در دل تخته سنگها و صخره های عظیم زندگی می کردند و پایتخت انها , پترا ,از زیبا ترین و تماشایی ترین شهرهای دنیای باستان بود .
 

 

Copy_of_petra05.jpg

شکوه خیره کننده پترا و اوازه ثروت ان * سرانجام امپراتوری رم را به طمع تصرف ان انداخت و در سال 106 بعد از میلاد * " ترابا نوس " امپراطور رم یکی از سرداران خود را با لشکری عظیم روانه وادی موسی کرد . با پیروزی رومیان * پترا جزئی از امپراطوری رم شد و یک دوره دیگر از عظمت را طی کرد . این شهر به تدریج رومی شد و اندک اندک خصوصیات فرهنگ نبطی از ان رخت بربست .
در قرن سوم میلادی * با توسعه دیگر راه های تجاری و به وجود امدن مسیر های جدید برای کاروانها که از پترا نمی گذشتند ضربه ای مرگبار بر اقتصاد پترا وارد امد و این شهر به سوی زوال تدریجی رفت .
در سال 636 میلادی * پس از نبرد نبرد معروف " رودخانه یرموک " که بین مسلمانان و مسیحیان در گرفت * کنترل پترا به دست مسلمانان افتاد اما از انجا که پترا بر سر راه زیارتی مکه قرار نداشت * باز هم به بوته فراموشی سپرده شد .
با شروع جنگهای صلیبی * پترای نیمه ویران به وسیله نیروهای مسیحی اشغال شد . بقایای سه قلعه ای که مسیحیان در چترا ساختند * هنوز هم مشاهده می شود .
در قرن سیزدهم ( سال 1276) بار دیگر پترا را مسلمانان فتح کردند ; ولی پترا دیگر شهری اباد و مجلل نبود . بلکه ویرانه ای گمنام و فراموش شده بود که نظیر تمدنهای باستانی * تنها از ان در افسانه ها یاد می کردند .
در اوایل قرن نوزدهم میلادی ( سال 1812) * یک مسافر سویسی به نام " لودویک بورکهارت " در حالی که با نام مستعار " شیخ ابراهیم " عازم مکه بود تا بتواند شهر مقدس مسلمانان را مشا هده کند نظرش به " شهر سنگی پترا " جلب شد . او در بازگشت از جهانگردی خود نوشت " در میان صحرایی بی حفاظ که هیچ مسافری بدان پای نمی گذارد * در اعماق وادی موسی * یکی از شگفت انگیز ترین اثار هنری باستان با خصوصیات باور نکردنی وجود دارد که ..."
این گزارش باعث شد که مسافران دیگری نیز راه  " بورکهارت " را طی کنند .
در سال 1893 یک هنرمند نقاش به نام " دیوید رابرتز " به پترا رفت و اثاری زیبا و گویا از این شهر سنگی تهیه کرد که نام پترا بر سر زبانها انداخت .
چنین بود که پترا دوباره متولد شد و به عنوان یکی از جاذبه های توریستی خاور میانه * درهای خود را به سوی مردم جهان گشود .
اما پترا در خطر نابودی است . طوفاهای شن * افزایش رسوب نمک در سنگها و باران های موسمی به بناهای سنگی پترا اسیب می زنند و این یادگار برجسته بشری را پیوسته در معرض خطر نابودی قرار می دهند .
پترا در فهرست " میراث فرهنگی جهان " قرار دارد و همانطور که قبلا گفته شد جزء یکی از عجایب هفتگانه جدید قرار گرفته است و به عنوان کنجینه ای بسیار با ارزش به ثبت رسیده است . به این علت تلاش همه جانبه ای صورت می گیرد تا از نابودی نجات یابد . اما عوامل فرسایش و تاثیرات شدید انها هر تلاشی را با دشواری روبه رو می سازد .
کنترل مسافران و رفت وامد توریستها به اسانی ممکن نیست . مردمی که به تماشای پترا می ایند خود عاملی برای ویرانتر شدن پترا هستند .
در بررسیهای باستانشناسی * انواع چسب ها را که بتواند به استحکام سنگها کمک کند و در مقابل اب غیر قابل نفوذ باشند به کار گرفته اند .
جهت وزش باد و میزان قدرت تخریبی ان در منطقه پترا اندازه گیری شده است .
برای کنترل مسافران و محدود کردن عده بازدید کنند گان * تدبیرهایی از سوی وزارت جهانگردی و دانشگاه یرموک ( کشور اردن ) و سازمان اثار باستانی در ایالات متحده امریکا صورت گرفته است و... با وجود این پترا همچنان در خطر است و این پایتخت سرخ رنگ ساخته شده در دل سنگ به دست مردمی که قرنهاست به فراموشی سپرده شده اند اینک با شتاب هر چه تمامتر در حال فروپاشی است.
write by: meraj marjani )( برگرفته از کتاب کاوش در گذشته )

 


Copy_of_OdysseusSirensBME440.jpg

 

قلمرو اسرار بی پایان
از زمانی که اولین دریا نوردان در هزاران سال پیش به دریا نوردی پرداختند، اقیانوسهای پهناور و متلاطم را سرچشمه افسانه ، معما، مکانهایی با موجودات عجیب و در تصرف نیروهای ناشناخته می پنداشتند .
مردان دریا همه جا سخن از پری های دریایی می کردند که نیمی از بدن انها ماهی و نیمی دیگر انسان بود . یونانیان از جادوگری بنام سیرک (circe) نام می بردند . " دخترکانی پرنده با بالهای بلند که با خنده ها و اوازهای دلنشین ملوانان را به دام میانداختند ونابود می کردند " دریانوردان اوازاسکاندیناوی " کراکن" را میخواندند . کراکن هیولایی به طول 200 فوت (60 متر ) با پوستی فلس مانند و چشمان اتشین بود که کشتی ها را در هم می شکست و ملوانان را نابود می کرد .
در اواخر قرن هجدهم " کارلوس لینا ئوس ( پدر گیاه شناسی جدید ) افسانه کراکن را جدی گرفت . او از قول ملوانان نوشت ، این موجود انچنان قوی است  که شجاع ترین و قدرتمند ترین ملوانان را به اعماق دریا می برد ، تا انجا که برخی تصور می کردند که این نیروی فوق العاده از خود دریاست . هنگامی که کریستف کلمب اولین بار به دریای"  سارکاسو " که در نیمه راه اقیانوس کبیر قرار داشت ، رسید ملوانان خرافاتی کشتی او پس از برخورد به علف های ضخیم دریایی به تصور اینکه در دام کراکن افتاده و برای همیشه نابود می شوند به وحشت افتادند .
مدتها قبل از این ترس از مکانی که ان را مثلث برمودا می خواندند ، وجود داشت .
منطقه ای مرموز که در جایی در شرق برمودا واقع شده است .
 ایوان _ت_ سندرسون ، مثلث برمودا را یکی از دوازده ناحیه ای می دانست که گردابهای مکنده خوانده می شود .
منطقه دیگری که به دریای شیطان معروف است و خارج از سواحل ژاپن قرار دارد ، مکانی که گفته می شود نیرو های ناشناخته موجب ناپدید شدن کشتیها بدون کوچکترین نشانه ای می شود . حتی خلبانان هواپیماهایی را که بر روی اینگونه مناطق پرواز می کنند از اختلال دستگاه کنترل هواپیما ، از کار افتادن بی سیم ، مشاهدات غیر عادی و انحرافای باور نکردنی از مسیر گزارش کرده اند .


عجایب هفتگانه - مجسمه زئوس:.



Zeus Temple
نقاشی مجسمه زئوس در معبد، به نسبت ارتفاع مجسمه با مردم دقت کنید!
در یکصد و پنجاه کیلومتری غرب آتن در یونان، شهری تاریخی بنام المپیا
(Olympia) قرار دارد، شهری که جایگاه اولیه بازیهای المپیک بوده و اصلا"
نام این بازیها از آن گرفته شده است. در ارزش و مقام بازیهای المپیک در
ایام باستان همین بس که در مدت بازیها جنگها متوقف می شد و ورزشکاران از
آسیا صغیر، سوریه، مصر و ... برای مسابقه و پرستش زئوس (Zeus) به شهر
المپیا می آمدند.

تحقیقات تاریخی نشان میدهد که بازی های المپیک از سال 776 قبل از میلاد
آغاز شده است و بعدها در سال 450 قبل از میلاد معبد زئوس توسط معماری بنام
لیبون (Libon) ساخته شد. معبد زئوس بسیار ساده و با معماری معمولی یونان
ساخته شد لذا لازم بود تا به نوعی عظمت و بزرگی زئوس در معبد ترسیم شود.
راه حل چیزی نبود جز یک مجسمه با عظمت از زئوس، مجسمه سازی بنام فی دیاس
(Pheidias) مسئول ساخت این مجسمه با شکوه شد.

فی دیاس تجربه ساخت مجسمه های بزرگ از طلا و عاج را داشت.
کارگاه مجسمه سازی او هنوز در المپیا موجود است، او در آنجا قطعات مجسمه
زئوس را ساخت و پس از پایان ساخت قطعات در معبد آنها را روی هم سوار کرد.

برای سالها معبد زئوس محل جذب ورزشکاران و بازدیدکنندگان از سراسر دنیا
بود. در قرن اول میلاد یکی از امپراتورهای روم بنام گالیگولا (Galigula)
قصد آنرا داشت که این مجسمه زیبا را به رم ببرد. اما در میان راه چهارچوب
هایی که برای حمل مجسمه ساخته بودند شکست و خساراتی هم به مجسمه وارد شد
بعدها این معبد و مجسمه زئوس در قرن دوم میلادی توسط یونانیان مرمت و باز
سازی شد.

در سال 391 پس از میلاد امپراتور یونان تئودسیوس اول (Theodosius
I) بازی های المپیک را ممنوع کرد و درب های معبد زئوس را به روی همه بست.
او بازی های المپیک را تمریناتی برای کفر و شرک می دانست. پس از آن باران،
زلزله و ... آسیبهای جدی به معبد زئوس وارد کرد تا اینکه قبل از قرن پنجم
میلادی یکی از ثروتمندان یونان مجسمه زئوس را از معبد به شهری بنام
کنستانتینوپل (Constantinople) - که امروز جزو خاک ترکیه و حوالی استانبول
است - برد.

مجسمه زئوس در این شهر تا سال 462 سالم نگهداری شد تا اینکه در این سال در
یک آتش سوزی بسیار بزرگ تخریب شد. در نوشته های به جا مانده از یونان
باستان آمده است که "با وجود آنکه معبد زئوس بسیار بزرگ است و با اینکه
مجسمه، زئوس را در حالت نشسته نمایش می دهد اما سر مجسمه تقریبآ به سقف
چسبیده است. ما نگران هستیم اگر چنانچه روزی زئوس بخواهد بایستد، سقف درهم
خواهد شکست!"

ارتفاع مجسمه زئوس حدود 13 متر بود و سطح مجسه به ابعاد 6.5 در 1
متر جای داده می شد، یونانیان باستان مجسمه زئوس را در مراسم مختلف با
زیورآلات خاصی آرایش می کردند. در ارتباط با عظمت و زیبایی این مجسه
جهانگرد معروف یونانی پاسانیاس (Pausanias) می نویسد :

"روی سر این مجسمه تاجی از برگ زیتون قرار داشت و در دست راست او
نشان پیروزی ... در دست چپ او عصای سلطنتی که مینا کاری شده بود و روی عصا
یک عقاب از طلا نشسته بود. کفشهایش طلا بود و لباسهایش از پوست حیوانات و
گل یاس و ... تخت پادشاهی او از طلا، چوب آبنوس و عاج فیل ساخته شده بود."


لازم به ذکر است که مجسمه زئوس یکی از عجایب هفتگانه باستانی می باشد.

عجایب هفت گانه - غول رودس:.



Colossus of Rhodes
Colossus of Rhodes
غول رودس که در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشته است و علی رغم
اینکه پس از ساخته شدن تنها 56 سال پابرجا بود، توانست در میان عجایب جهان
جای بگیرد. بنا به گفته مورخین این مجسمه عظیم حتا در زمانی که بر روی
زمین افتاده بود هم بسیار شگفت انگیز بود. این غول تنها یک مجسمه عظیم
نبود بلکه سمبل اتحاد مردم رودس به شمار میرفت.

یونان باستان در بیشتر دوران تاریخی خود، شامل ایالاتی با قدرت
محدود بوده است. جزیره رودس شامل سه ایالت یالیسوس Ialysos، کامیروس
Kamiros و لیندوس Lindos بوده است. در 408 قبل از میلاد، این شهرها با هم
متحد شده و یک قلمرو با پایتخت واحد به نام رودس، به وجود آوردند. این شهر
از نظر اقتصادی بسیار پیشرفته بود و با مصر مراودات تجاری داشت. در سال
305 قبل از میلاد آنتیگونیدهای مقدونیه ، رودس را محاصره کرد تا این
ارتباط تجاری را از بین ببرد.

آنها هرگز موفق نشدند به داخل شهر نفوذ کنند و پس از امضای قرارداد صلح در
سال 304 قبل از میلاد، آنتیگونیدها محاصره را ترک کردند و مقدار قابل
توجهی اسلحه و جنگ افزارهای گران قیمت برجا گذاشتند. اهالی رودس این غنایم
را فروختند و به افتخار اتحاد خود، با پول آن مجسمه عظیم هلیوس Helios
خدای خورشید را بنا کردند. ساختن این مجسمه 12 سال طول کشید و در سال 282
قبل از میلاد به پایان رسید. سالها این مجسمه در ورودی بندر پابرجا بود تا
زلزله شدیدی به شهر آسیب فراوان رساند و مجسمه را از ضعیفترین قسمت آن -
زانوهای غول - شکست.



Colossus of Rhodes
تصویر قدیمی تری از غول رودس
امپراطور مصر مخارج تعمیر آنرا به عهده گرفت اما یک پیشگو، عمل بازسازی را
منحوس خواند و در نتیجه پیشنهاد امپراطور پذیرفته نشد. در حدود یک هزاره،
مجسمه بر خاک افتاده بود تا اینکه اعراب به رودس هجوم بردند. آنها بقایای
مجسمه را از هم باز کردند و به یک تاجر یهودی اهل سوریه فروختند. گفته شده
است که 900 شتر این بار عظیم را به سوریه حمل کردند.

شرح کوتاهی از مجسمه
با توجه به ارتفاع مجسمه و عرض دهنه بندر،
تصور قرار گرفتن مجسومه با پاهای گشوده بر دو طرف ورودی بندر، غیر ممکن به
نظر میرسد و از آنجایی که مجسمه پس از سقوط موجب گرفتگی مسیر بندرگاه نشده
است، به نظر میرسد که مجسمه یا بر روی سمت شرقی دماغه بنا شده بوده یا
اصولا بیش از آنچه گفته میشود از آب دور بوده است. هر چه بوده، مسلم است
که غول با پاهای گشوده بر دو سمت ورودی بندر نایستاده بوده است.

پروژه ساخت مجسمه به کارس Chares مجسمه ساز اهل لیندوس سپرده شده
بود. برای این کار، کارگران او قطعات برنزی روی مجسمه را قالب ریزی
میکردند. پایه مجسمه از مرمر بوده و پاها تا مچ آن ابتدا ساخته و محکم شده
است. ساختار مجسمه به تدریج با قرار گرفتن قطعات برنز بر روی چهارچوبی از
آهن و سنگ، پدیدار میشد. یک خاکریز بلند برای دسترسی پیدا کردن به بخشهای
بالایی مجسمه، در اطراف آن ساخته شد که بعد از اتمتم کار برچیده شد. مجسمه
در پایان 33 متر ارتفاع داشت و عده کمی میتوانستند دو دست خود را بر دور
انگشت شست او حلقه کنند.
عجایب هفت گانه باستان - باغهای معلق بابل:.


Hanging Gardens of Babylon
بقایای باغهای معلق بابل (عراق فعلی)
این باغها بنا به نظر بسیاری از مورخین و محققین توسط نبوخدنصر
(Nebuchadnezzar) شاه بابل در قرن 600 قبل از میلاد برای همسرش ملکه
آموهیا (Amuhia) ساخته شده است. با توجه به منابع مکتوب یونانی، باغهای
معلق دارای چنین مشخصاتی بوده اند:

"باغها مربع شکل بوده و دارای گنبدهای قوسی شکلی بوده که بر روی کف
شطرنجی مکعبی شکلی قرار داشته است. ایوانی که دور بام ایجاد شده بوده توسط
پلکان با پایین مرتبط میشده است.
باغهای معلق از گیاهانی که بالاتر از سطح زمین کاشته شده بودند ایجاد شده
و ریشه گیاهان و درختان به جای کاشته شدن در زمین، در کف ایوانها جاسازی
شده بودند. تمام این مجموعه بر روی ستونهایی قرار داشت و آب از طریق وسایل
بالا برنده در کانالهای شیب دار ریخته و در کل باغ جریان میافت. آبیاری
گیاهان و رطوبت موجود در فضا از همین آب بود. درواقع این بنا با چمن همیشه
سبز و درختان محکمش، کاری هنری و تجملی شاهانه بود. یکی از جالبترین جنبه
های بنا این بود که کار باغبانی و زراعت در بالای سر بیننده انجام میشد."

همانطور که میبینید، بیشترین اطلاعات درباره باغهای معلق مربوط
به مورخین یونانی است و جالب اینکه در کتیبه های بابل هیچ اشاره ای به این
باغها نشده است در حالی که توضیح مفصل قصر و شهر بابل در آنها وجود دارد.
بنا به نظر تاریخ نگاران امروز، باغهای بابل محصول تخیل شعرا و تاریخ
نگارانی است که شرح بابل را از زبان سربازان اسکندر شنیده و به آن شاخ و
برگی شاعرانه داده اند.

در قرن بیستم بعضی از اسرار باغهای معلق فاش شده است زیرا باستانشناسان در
حفاریهای خود در محل شهر باستانی بابل در عراق امروز، زیر بنای این باغها
را یافته اند و یک کشف دیگر مربوط به بنای طاق و گنبد دار اصلی است، که
شامل دیوارهای ضخیم و یک چاه آبیاری در نزدیکی قصر جنوبی بوده است. گروهی
از باستان شناسان منطقه قصر جنوبی را نقشه برداری کرده و ساختمان طاق دار
اصلی را بازسازی کرده اند. (ادامه دارد ...)

عجایب هفتگانه قدیم - هرم بزرگ جیزه:.



Great Pyramid at Giza
هرم بزرگ جیزه
این هرم که همراه با دو هرم کوچکتر در خارج از قاهره - در مصر- قرار
دارند، به دستور خوفو یا خئوپس ، فرعون سلسله چهارم، ساخته شد. مصریان
باستان به زندگی پس از مرگ اعتقاد فراوانی داشتند و این هرم در واقع مکان
مقبره و محل زندگی فرعون پس از مرگ او به شمار می آمده است. از آنجایی که
گنجینه فرعون نیز همراه با او در این هرم قرار داده میشد، راه ورود به
مقبره بسیار پیچیده و تودرتو است و تعداد زیادی از سازندگان و مهندسین آن
نیز در راهروهای آن ناپدید شدند.

هرم در اصل 147 متر ارتفاع داشته است که در حال حاضر در اثر فرسایش،
به حدود 137 متر رسیده است. هر ضلع قاعده هرم 230 متر طول دارد و در ساخت
آن از حدود 2,300,000 بلوک به وزن متوسط 2.5 تن استفاده شده است. تاریخ
اتمام این بنای عظیم حدود 2680 قبل از میلاد تخمین زده شده است. هرم جیزه
تنها بازمانده عجایب هفت گانه است.
عجایب هفت گانه باستان- غول رودس:.




Colossus of Rhodes
Colossus of Rhodes
غول رودس که در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشته است و علی رغم
اینکه پس از ساخته شدن تنها 56 سال پابرجا بود، توانست در میان عجایب جهان
جای بگیرد. بنا به گفته مورخین این مجسمه عظیم حتا در زمانی که بر روی
زمین افتاده بود هم بسیار شگفت انگیز بود. این غول تنها یک مجسمه عظیم
نبود بلکه سمبل اتحاد مردم رودس به شمار میرفت.

یونان باستان در بیشتر دوران تاریخی خود، شامل ایالاتی با قدرت
محدود بوده است. جزیره رودس شامل سه ایالت یالیسوس Ialysos، کامیروس
Kamiros و لیندوس Lindos بوده است. در 408 قبل از میلاد، این شهرها با هم
متحد شده و یک قلمرو با پایتخت واحد به نام رودس، به وجود آوردند. این شهر
از نظر اقتصادی بسیار پیشرفته بود و با مصر مراودات تجاری داشت. در سال
305 قبل از میلاد آنتیگونیدهای مقدونیه ، رودس را محاصره کرد تا این
ارتباط تجاری را از بین ببرد.

آنها هرگز موفق نشدند به داخل شهر نفوذ کنند و پس از امضای قرارداد صلح در
سال 304 قبل از میلاد، آنتیگونیدها محاصره را ترک کردند و مقدار قابل
توجهی اسلحه و جنگ افزارهای گران قیمت برجا گذاشتند. اهالی رودس این غنایم
را فروختند و به افتخار اتحاد خود، با پول آن مجسمه عظیم هلیوس Helios
خدای خورشید را بنا کردند. ساختن این مجسمه 12 سال طول کشید و در سال 282
قبل از میلاد به پایان رسید. سالها این مجسمه در ورودی بندر پابرجا بود تا
زلزله شدیدی به شهر آسیب فراوان رساند و مجسمه را از ضعیفترین قسمت آن -
زانوهای غول - شکست. ادامه مطلب...
عجایب هفت گانه قدیم - معبد آرتمیس:.

عجایب هفت گانه - معبد آرتمیس

Artemis Temple
نقاشی بازسازی شده از معبد Artemis / Diana
معبد آرتمیس در شهر افه سوس (Ephesus) در حدود 50 کیلومتری شهر ازمیر
(Izmir) ترکیه قرار داشته است. این معبد به عنوان زیباترین بنای روی زمین
شناخته می شده است و به همین دلیل در میان عجایب هفت گانه جا دارد.

هرچند که زیربنای باقی مانده از این معبد تاریخ ساخت آنرا قرن هفتم قبل از
میلاد مشخص میکند، اما راه یافتن معبد آرتمیس در فهرست عجایب هفت گانه به
حدود 550 قبل از میلاد مربوط میشود. این بنا که به آن معبد بزرگ مرمرین
گفته میشود، توسط کروسوس (Croesus) شاه لیدی به کرسیفون (Chersiphron)
معمار یونانی سفارش داده شد. معبد با مجسمه های برنزی که توسط ماهرترین
مجسمه سازان آن زمان ساخته شده بودند تزئین شده بود. هنرمندانی نظیر
فیدیاس (Pheidias)، پلی کلیتوس (Polycleitus)، کرسیلاس (Kresilas) و
فرادمون (Phradmon).

معبد آرتمیس هم به عنوان یک محل داد و ستد کالا و هم به عنوان
آموزشگاه مذهبی مورد استفاده قرار میگرفت. در طی سالها، بازرگانان،
جهانگردان، صنعتگران و پادشاهان از این محل مقدس دیدن میکردند و احترام
خود را با آوردن هدایای مختلف ابراز می نمودند. تحقیقات اخیر باستان شناسی
به یافتن تعدادی از این هدایا که شامل مجسمه های طلا و عاج آرتمیس،
گوشواره ها، دستبندها و گردنبندهایی زیبا اثر صنعتگران پارس و هند هستند
منجر شده است.

Artemis Temple
بقایای معبد آرتمیس
در شب 21 جولای سال 356 قبل از میلاد، مردی به نام
هروستراتوس (Herostratus) برای جاودانه کردن نام خود در تاریخ، معبد را
آتش زد و درواقع به هدف خود دست یافت. عجیب اینکه اسکندر کبیر هم در همین
شب متولد شد. بنا به گفته پلوتارک (Plutarch) تاریخ نگار، در آن شب آرتمیس
چنان درگیر مراقبت از زاده شدن اسکندر بود که نتوانست از معبد خود محافظت
کند.

اسکندر پس از فتح آسیای صغیر اقدام به ساخت مجدد معبد کرد که تا
بعد از مرگ وی در سال 323 قبل از میلاد، همچنان در دست ساختمان بود. در
قرن اول پس از میلاد، هنگامی که سنت پل برای تبلیغ مسیحیت به افه سوس سفر
کرد، با عده زیادی از پیروان آرتمیس مواجه شد که به هیچ وجه قصد ترک الهه
خود را نداشتند. در سال 262 میلادی معبد توسط قبیله گوت Gothsمجددا ویران
شد. اهالی شهر قسم خوردند تا آنرا مجددا بنا کنند. در قرن چهارم میلادی،
بیشتر اهالی افه سوس به مسیحیت گرویده بودند و معبد شکوه و جلال خود را از
دست داده بود. اهالی افه سوس پس از آخرین تهاجم منجر به ویرانی معبد در
سال 401 میلادی، کم کم شهر را ترک کردند و این شهر متروک در اواخر قرن 19
میلادی کشف و حفاری شد. این اکتشافات زیربنای معبد را نمایان ساخت.


شرح کوتاهی از بنا
Artemis Temple
بقایای معبد آرتمیس
این معبد با زیر بنای چهار گوش خود، برخلاف نمونه های
دیگر از مرمر ساخته شده و یک ورودی زیبا و تزئینی به حیاط بزرگ ساختمان
داشته است. پلکان مرمری طبقه همکف را به بالکن هایبلند و عظیمی متصل
میکردند که کف آن در حدود 80 متر در 130 متر بوده است.127 ستون در این بنا
به کار رفته بوده که ارتفاع آنها 20 متر و با سرستونهای ایونیک و کناره
های کنده کاری شده بوده است. ستونها در ردیفهای منظم در کل محوطه به جز
منطقه مرکزی-که محل قرار گیری خانه الهه بود- قرار گرفته بودند.

این معبد تعداد فراوانی از آثار هنری را در خود جا داده بود، از
جمله 4 مجسمه برنزی باستانی از قبیله آمازون که توسط بهترین هنرمندان
دوران ساخته شده بودند. هنگامی که سنت پل به دیدن شهر آمده بود، معبد با
ستونهای طلایی و مجسمه های کوچک نقره ای و نقاشی های متعدد تزئین شده بود.
هیچ شاهدی مبنی بر وجود مجسمه آرتمیس در مرکز معبد وجود ندارد اما دلیلی
هم برای وجود نداشتن آن در دست نیست.
   1   2      >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]