mp3 player شوکر

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ ديده بان 

وقتي در صحنه حق و باطل نيستي، وقتي كه شاهد عصر خودت و شهيد حق و باطل جامعه ات نيستي، هركجا كه ميخواهي باشد، چه به نماز ايستاده باشي، چه به شراب نشسته باشي،هردو يکيست ...

(مرحوم دکتر علي شريعتي )

سلام به تو اي آشنا

البته مجبور شدم دوباره صحبتم را بنويسم به طور عمومي و نه آن خواهد شد که قبل نوشته شد. ولي چون مکان اين محيط براي ثبت نظر پيرامون موضوع طرح شده است من برايت اينگونه مي نويسم. خوب تو از آنچه نوشتي بر شرح حالي از اسکندر مقدوني شاگرد مکتب يوناني اين را هم براي من به اثبات برسان که اين هويت وجودي خارجي داشته در تاريخ , نه تاريخ نگاشته ها مکاتب يوناني , بلکه مبتي بر اعدله تاريخي و استدلالي و براي ادامه سوالاتي جدي تر مي نويسم برايت شايد هدفمندي که مد نظر دارم را فهميده باشي از ابتداي کلام

با تشکر

ديده بان  

پاسخ

با سلام خدمت شما دوست عزيز ، سخني که از شريعتي ياد کرديد جاي بسيار تقدير دارد ، اما اينکه ميگوييد آيا اسکندر وجود خارجي دارد يا نه بايد بگويم که تا جايي که از نويسندگان کلاسيک خوانده ام (از گوشه کنار)و مورخي در قرن دوم قبل از ميلاد مربوط به بابل ، و توضيحاتي که او در بخش اعظمي از نوشته هايش ميدهد در مورد اسکندر کبير ، نام اين مورخ ناآشناست ، اما کتاب وي همواره داراي اهميت خاص ميباشد ، آيا نويسندگان کلاسيک براستي ميتوانستند باهم متحد بشوند و يک شخصيتي ، غير واقعي بسازند ؟ براستي در حدي نيستم که بتوانم تشخيص دهم ، اسکندر در مصر آثاري بزرگي از خود به ياددگار گذاشت ، معبد ادفو سرشار از آثار اسکندر کبير است ، اينکه او وجود ندارد ، ممکن است که شخصي با چنين ويژگي هاي که نويسندگان کلاسيک ياد مي کنند وجود نداشته باشد ، همين طور در مورد کوروش کبير ، حکم تاييد نداريم ، و همين اساس 800 سال بعد در مورد اسلام حاکم است ، ما هيچ مدرکي جز نويسندگان اسلامي همان دوره در اختيار نداريم ، و يا مدارک بسيار محمدود و اندک هستند ، در همان دوراني که ابوحريره 400.000 هزار حديث ميسازه که اگر محمد شب روز کار ميکرد براستي که نميتوانست چنين شاهکاري را خلق کند ، اگر بخواهيم مدارک و نوشته هاي نويسندگان باستان (و البته مخصوصا مکابت وابسته يونان) را رد کنيم بخش اعظمي از تاريخ ما زير سوال خواهد بود ، در واقع همان کوروش و بسيار مردان ديگر ما به يکواره به قصه تبديل خواهند شد ، اما ميبينيم که تاريخ و بشر اين سخن را رد کرد و گفته هاي نويسندگان باستان را تا حدودي قبول و قابل تامل خواند ، هروردوت ميگويد پارسيان در آب ادرار نميکنند ، اين سخن به وضوح نشان ميدهد که آنان با آب چه کارها مي کنند ، چنين گفته هايي از آنان به يک باره ما را دچار شگفتي مي کند ، آري درست آست من خودم به نويسندگان باستان توجه خاصي ندارم ، ما اگر توجه نداشته باشم براستي که گقته هاي مردان بزرگي را رد کرده ام و رفته ام سراغ باز همان کارهاي متعصبانه خودم و باز کور يخودم