درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ خشايار رخساني 

من در جستجوي داده هايي بودم كه ناخواسته سر از تارنماي شما در آوردم. شما از يك سو شيفته گُذشته نگاري ايران و كيستي (هويت) ايراني بودن خود هستيد و از سوي ديگر از انديشه هاي به دور از خرد شريعتي نمونه آوري ميكُنيد كه نابودي فرهنگ و مُرده ريگي (ميراث) فرهنگي و نابودي كيستي ايراني خود را مديون اين آدم نابخرد شُده ايم. تارنماي شما جلوه گاه پاردُخش (تناقض) انديشه اي ميباشد كه شوربختانه به اين تارنما كرانمند (محدود) نمي شود، ونكه (بلكه) خَرَدِ بخش بزرگي از مردم ايران را اسير زندان خود كرده است. تنها راه نجات ايرانيان از اين بدبختي يا جهنمي كه در هال (حال) آزمون آن بر روي زمين هَستند، بازگشت به فرهنگ ايران باستان و كيستي نهادين (اصلي) ايراني خودمان ميباشد. هرگونه وابستگي به فرهنگ و دين تازيان، تنها راهبندي براي جلوگيري از راهايي ايرانيان از اين جهنم خودساخته بر روي زمين ميباشد.

پاسخ

-1 نظر شما محترم است اما شما دکتر علي شريعتي را آدم نابخرد ناميديد که من همين صفت را به خود شما مي دهم ، هر کس آزاد است در بيان انديشه خويش. لطفا براي سخنان خود دليلي بياوريد، فحش و انتقاد هيچ تاثيري در فرهنگ مردم نخواهد گذاشت، چنان که در شما اثر نکرده است، فرهنگ باستان ما با شکوه نيست که بخواهيم به آن برگرديم، اسلام با شکوهترين است بي شک ، براي رهايي و آزادي از زير بار ظلم و ستمي که در آن هستيم نيازمند نابود کردن انسان هايي مانند شما که هنوز در باستان ايران مانده اند، و هنوز هم خود را يک ايراني به شمار مي آوردند، افسوس که هيچ آثاري از ايراني باستان نمانده است. و مي بينيم که من به عنوان يک ايراني از پس مردم در گذشته خود و فرهنگ گذشته خود غرق شده اند سخت پريشان و اندوه گينم که چرا اينگونه شده است ؟ امروز نه فردا است و نه ديروز، و نيازمند همياري و عدالت است،-2 من شيفته انسان بودن و زميني بودن خود هستم نه ايراني بودن و نه مرز و بوم داشتن خود،نه حصاري که خود را در آن پيچيده ام.نه ...رنگ و بوي تعصب داشتن به ايران چشمان شما را نکند که کور کرده باشد ؟ دليل بدبختي ما بسيار واضح است،از ديد آقاي دکتر علي شريعتي : ما اکنون بظاهر براي کسي بيگاري و بردگي نمي کنيم ، آزاد شده ايم ، بردگي برافتاده است ، اما برادر از سرنوشت تو بردگي بدتري را محکوم شده ايم ، انديشه ما را برده کرده اند ، دل ما را برده کرده اند ، اراده ما را تسليم کرده اند و ما را به يک عبوديت آزاد گونه پرورده اند و راه ساخته شدن ما مجدد فقط و فقط با قدرت علم ، جامعه شناسي ، فرهنگ ، هنر ، آزادي هاي جنسي ، آزادي مصرف و عشق برخورداري ممکن خواهد بود ؛ از دورن ما و از دل ما ، ايمان به يک هدف ، مسئوليت انساني و اعتقاد به مکتب او از بين برده اند و اکنون ما در برادر اين نظام هاي حاکم بر جهان ، کوزه هاي خالي زيبايي هستيم که هر چه آن ها ميسازند ، مي بلئيم و ما اکنون به نام فرقه ، به نام خون ، خاک و به نام خود او و مخالف او ، قطعه قطعه مي شويم تا هر قطعه اي لقمه اي ، راحت الحلقوم در دهان آن ها باشيم ؛ تفرقه ، پيروان او را ، برادر ! و پيروان آن مکتب را برادر به جان هم انداختند ، اين دشمن اوست ، چرا در چنين سرنوشتي که در جهان و بر ما حکومت مي کند با او دشمني مي کنه ، به خاطر اين که او با دست بسته نماز ميخواند ، او با اين دشمني ميکنه به خاطره اين که اين با دست باز نماز ميخوانه ، اين دشمن او چون او مهر نداره و بر فقر سجده مي کنه ، او دشمن کينه توزي که اين نو برداشته ؛ جنگ ها را و خصومت ها را و جبهه ها را تا اين اندازه تنگ کرده اند و روشن فکران ما را به کلي به سرزمين ديگري رانده اند و چوپانانش خودشان ؛ ... اختلاف ... همان ايران باستان ما ! مي دانم که بسيار باشکوه و سخت انسان هاي بزرگي دارد در چه برده هم دارد. اما اين کافي نيست و امروز با آن روز ها بسيار متفاوت است.چنان که مي بينيم آقاي بني صدر در جنگ 8 ساله پيشنهاد روشي را مي دهد که با همان روش کوروش ماد را شکست داده بود ! پذيرفته نشد و ما در نهايت پيروز شديم با نقشه هايي از نوع ديگر.مي خواهم بگويم من ايراني هستم، ما به هيچ عنوان قبول ندارم که بايد از فرهنگ ايران باستان و شيوه آنان حمايت کنم ، هر کشوري هر زماني اگر برترين کشور جهان شود از آن حمايت خواهم کرد(البته اگر قرار بر حمايت و پيروي باشد) حمايت شده امروز من و اثال من آمريکا است. در چه با کلي سياست هاي مختلف.