تاریخچه مزدیسنا (دین زرتشتی) - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



تاریخچه مزدیسنا (دین زرتشتی):.

 مزدیسنا (Mazdayasna) در لغت به معنی ستایش خرد است. اما از هنگامی که زرتشت اهورامزدا را یگانه خداوند گیتی آفرین نامید، به ستایش اهورامزدا گفته شده و بهتر است آنرا مزداپرستی معنی کنیم. مزداپرستی از زمان زرتشت تا آغاز پادشاهی ماد (بر اساس برآوردی که در پستهای پیشین کردیم نزدیک به 1000 سال) به رشد و توسعه خود بدون جبر و زور ادامه داد. با اینحال فاصله زمانی و مکانی زیاد (در این مدت اقوام آریایی از آسیای میانه به ایران مهاجرت کردند) باعث شد تا طبق معمول انشعاباتی در بین اقوام صورت بگیرد. میدانیم که دو قوم بزرگ و مشهور آریایی یعنی پارت ها و هیرکانی ها اصلا زرتشت را نپذیرفته و آیین او را نخواستند و بدین شکل مانند آریاییهای هزاره های نخست پرستنده خدایان متعدد باقی ماندند. سه خدای میترا، آناهیتا و بهرام (ورهرام) به نوعی تثلیت آنها بود....enik

آزادی حکومت اشکانی و سپس حمایت بلاش شاه از مزداپرستان باعث شد تا مزداپرستی که تقریبا رو به موت کامل بود دوباره جانی تازه بگیرد. آتشکده ها رونقی دوباره گرفت و موبدان و مغان مانند دوران پیش از اسکندر برای تبلیغ آستین ها را بالا زدند. ما امروز هیچ چیز از اوستایی که توسط بلاش شاه گرداوری شد نمیدانیم. هیچ شکی نیست که توافق چندانی روی آن صورت نگرفته و بسیاری از دانشمندان جامعه نسخه تدوین شده را نپذیرفتند. با اینحال همین گام جهت زنده کردن اوستا بسیار مهم بود. 200 سال پس از بلاش یکم، یک پارسی غیرتمند که بر طبق افسانه ها از نسل بهمن و اسفندیار و بر اساس ادعاهایی از نسل هخامنشیان بود تومار حکومت اشکانیان را در هم پیچید. enik

با حمله عرب درست مانند حمله مقدونیان بزرگترین ضربه به دین مزداپرستی زده شد. البته حقیقت این است که ایران سال 634 میلادی به مراتب فرهنگی تر از ایران سال 330 پیش از میلاد (پایان هخامنشی) بود و این واقعیتی است که باید پذیرفت. بنابراین ضربه عمرانی، انسانی، فرهنگی، هنری، علمی و دینی که ایران از حمله عرب خورد اصلا قابل مقایسه با ضربه ای که اسکندر به ایران زد نیست. و این بدین معنی نیست که اعراب ویرانگرتر از مقدونیان بودند. بلکه به این دلیل است که ایران در هنگام حمله عرب کشوری بود یکپارچه و مستقل و پیشرفته و کاملا فرهنگی و با هویتی معین. درحالیکه در هنگام حمله اسکندر چنین نبود. enik

تا اینجا تاریخچه مزدیسنا را تا حمله عرب بررسی کردیم. با حمله عرب درست مانند حمله مقدونیان بزرگترین ضربه به دین مزداپرستی زده شد. البته حقیقت این است که ایران سال 634 میلادی به مراتب فرهنگی تر از ایران سال 330 پیش از میلاد (پایان هخامنشی) بود و این واقعیتی است که باید پذیرفت. ارج و احترام هخامنشیان بر همه ما واجب است اما مقایسه ایران در هنگام حمله اسکندر (منظور از ایران کل امپراتوری هخامنشی نیست بلکه سرزمین های آریایی نشین است) و ایران هنگام حمله عرب من را به یاد مقایسه ایران زمان رضا شاه و ایران امروز می اندازد. اگرچه در دوران رضا شاه پایه و اساس توسعه و پیشرفت ایران گذاشته شده و سنگ بنای ایران مدرن نهاده شد اما تلاشها در طول 80 سال اخیر فضای امروز کشور را فضایی مدرن کرده است که اصلا شبیه به پایان دوران رضا شاهی نیست. حالا تصور کنید که با خاک یکسان شدن ایران در سال 1320 چقدر ناراحت کننده است و با خاک یکسان شدن ایران امروز چقدر؟ بنابراین ضربه عمرانی، انسانی، فرهنگی، هنری، علمی و دینی که ایران از حمله عرب خورد اصلا قابل مقایسه با ضربه ای که اسکندر به ایران زد نیست. و این بدین معنی نیست که اعراب ویرانگرتر از مقدونیان بودند. بلکه به این دلیل است که ایران در هنگام حمله عرب کشوری بود یکپارچه و مستقل و پیشرفته و کاملا فرهنگی و با هویتی معین. درحالیکه در هنگام حمله اسکندر چنین نبود. اتفاقی که پس از حمله عرب در ایران افتاد درست مانند حمله اسکندر بود. گویا یک سناریو دوباره تکرار....... enik

 

 





.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]