خلاصه ی کتاب روشنایى در امپراتورى ظلمات (( اثر کریستین ماکاریان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



خلاصه ی کتاب روشنایى در امپراتورى ظلمات (( اثر کریستین ماکاریان:.

 
 
 
برخى واژه ها جادویى اند «فرعون» از جمله این واژه هاست. ولى به راستى فرعون چگونه آدمى بوده، چیزى در بین آسمان و زمین، نیل و صحارى به براى نخستین بار در فرانسه در یک نمایشگاه تاثیرگذار، که توسط «انستیتوى جهان عرب» برگزار شده، موضوع شناخت کامل پادشاه مصر و رازهاى آن به صورت جدى مطرح مى شود. صدها قطعه نایاب، برخى آثار و ابنیه تاریخى، جملگى سرشار از زیبایى افسون کننده و پر از رمز و راز در معرض دید مردمى قرار گرفته که افسون و جذبه مصر باستان برایشان حد و اندازه اى ندارد. اکسپرس در این مقاله در پى کلیدهاى این دنیاى رازگونه است، جایى که تقدس و افسانه پردازى انسان ها شانه به شانه یکدیگرند، هنر و سیاست کاملاً با یکدیگر هماهنگ اند، عظمت و صمیمیت با یکدیگر همسرند، و انسان با طبیعت در صلح و آشتى است دنیایى که از ازلیت با ما سخن مى گوید.
سرانجام روشنایى به امپراتورى ظلمات راه پیدا مى کند! از دو سده پیش که مصرشناسى در فرانسه پایه گذارى شد و ما را مسحور خویش ساخت فراعنه همواره براى ما دور از دسترس در هاله اى از ربانیت، آکنده از رموز و نشانه هاى اسرارآمیز، پوشیده در نوارهاى مومیایى خویش و سر فرو برده در دنیاى رمز و رازها بوده اند. براى آن که گوشه اى از این پرده بالا رود، لازم بود نمایشگاهى خیره کننده و باشکوه به همت دو رئیس دولت- ژاک شیراک و حسنى مبارک- برپا شود؛ نمایشگاهى که به درستى عنوان فرعون را بر خود دارد و از ?? اکتبر ???? تا ?? آوریل ???? توسط «انستیتو جهان عرب» برگزار خواهد شد. مجموعه اى از ??? اثر بسیار زیبا (که انتشارات فلاماریون فهرست دقیقى از آنها فراهم آورده) که صرفاً به خاطر زیبایى شان انتخاب شده اند و حدود ???تایشان متعلق به موزه بسیار معتبر قاهره هستند؛ منجمله مجسمه عظیم و باورنکردنى توتان خامون (Toutankhamon) که از کوآرتز ساخته شده، سه متر ارتفاع دارد و ? تن وزن به اضافه اشیایى که از قبر این فرعون به دست آمده نیز گنجینه جواهرات بسیار مشهور تانیس (Tanis) یکى از بزرگترین مجموعه هاى جواهرات و تزئینات که تاکنون از زیر خاک بیرون آمده اند. دو سال است که در پالاتسوگراسى (Palazzo Grassi) در ونیز صحبت از این نمایشگاه است و اشتیاق مردم براى دیدن آن بسیار بالا گرفته: ??? هزار بازدیدکننده آمدند تا شکوه و جلال تمدنى را مورد تحسین قرار دهند که آسمان و زمین را به یکدیگر دوخته و تعیین کننده سرنوشت تمام موجودات زنده- اعم از حشرات، حیوانات و انسان ها- بود. ولى نمونه پاریسى آن قرار است از آن هم غنى تر و پربارتر باشد.

اطلاعات و آگاهى مردم در این زمینه در حد جملات و عبارات کلیشه اى است. پاسکال ورنو و ژان یویوت دو مصرشناس بزرگ در واژه نامه منحصر به فردشان درباره فراعنه (انتشارات نوئرى) اینچنین آغاز مى کنند: این شاهان همچون خئوپس، آخناتون و رامسس دوم که نامشان همواره در فرهنگ عامیانه مطرح است، و الهام بخش نویسندگان حتى موسیقى سازان هستند، براى تاریخ نگاران همچنان در پرده اى از ابهام قرار دارند. اگر آنها را پس از مرگ با چنین شکوه و ضیافتى روانه آن جهان نمى کردند، شاید امروز از چنین هیبتى نزد ما برخوردار نبودند و این تصویر پس از مرگ است که بى وقفه از خاک بیرون کشیده مى شود. در واقع این خود به نوعى یک هنر رسمى و مذهبى بود، که به حاکمان مصر که همچون خاکیان میرنده اى بیش نبودند حضور روزمره جاودان مى بخشید. ورنو و یویوت این موضوع را با کلام دقیق ترى مطرح مى کنند: «چه قدر فرق است بین تجمل و زرق و برقى که لباس خیال بدان مى پوشند و حقایقى که ذره ذره گرد مى آیند تا کسى شایسته عنوان مصرشناس گردد.» صرفنظر از این کیش خیال انگیز نظر به دنیاى فراتر از دنیاى محسوس و ملموس ما، مصریان براى ما موجودات نیمه ناشناسى هستند که درک شان دشوار است. دفینه هایى خصوصى و مساکن باقى مانده از دوران باستان که تنها به طور غیرمستقیم اطلاعاتى از زندگى و آثار فراعنه در اختیار ما قرار مى دهند و بالاخره مذهب مصریان حقیقى را در خود دارد. به پیروان خویش نوید جاودانگى مى دهند، طورى که توانسته اند از فراز جریان هزاران ساله خود را به ما برسانند. مذهب تا اندازه اى حافظ اسرار این ملت بوده است. تا اندازه اى، چرا که نمایشگاه فرعون تنها مکان مهمى است که اطلاعات «دانش هاى انباشته شده» از زمان شامپولیون براون نقش و ماهیت فرعون را در اختیار ما مى گذارد. براى نخستین بار کسى تنها به یک دوره، یک محل و یک شخصیت خاص نمى پردازد، بلکه خود ماهیت حاکمان در کلیه ابعاد خویش در اینجا مورد نظر است. شش موضوع عمده که اصولاً امپراتورى نوین به نمایش درآمده، در اینجا مطرح اند: پسر اوروس، حاکمى ماهیتاً الهى، پادشاه پدر، واسطه بین خدایان و انسان ها، فرمانده نظامى، جنگجوى شکست ناپذیر، رئیس دولت، راس جمع اداره کننده، انسان قصر، که زنان وى را دربر گرفته اند؛ فقید از دست رفته موضوع کیش تشییع جنازه باشکوه. ارواحى که بسیار کنجکاوند، احساس رضایت خواهند کرد. از دوره ماقبل سلسله بطلموسیان مصر به عنوان مقدمه ?? مجسمه از سر یا تنه فرعون ها در مجموع ???? سال از تاریخ این کشور را در بر مى گیرند. در اینجا در پس قواعد مربوط به نمایش آثار تاریخى قدم به قدم انسان در زیر نقاب نیمه خدا انسان فانى در احاطه موجودات جاودان، و رزمنده زمینى با صفات و خصوصیاتى از انسان شکست ناپذیر ظاهر مى شود.
براى نخستین بار توجه ها معطوف به طبیعت حاکمیت در همه ابعاد است.
در سرتاسر سالن سرعظیم شاه هاچپسو (Hatshepsout)، مجسمه بسیار کوچک «دینیوى لیون» یا تنه هیبت آورسسوسترى سوم (Seشsostris III) در کنار اشیایى از زندگى روزمره مردم قرار دارند که بلافاصله به هریک از پسران خورشید صفات و خصوصیات حقیرانه انسانى همچون انسانى هاى دیگر را مى بخشند. در اینجا یک تخت، آنجا یک جفت صندل... روشن است چنین انسانى قدرت و سلطه بیکران بر مردم خویش را مخدوش و مغشوش مى بیند، قدرتى آسمانى و در عین حال زمینى، قدرتى همان قدر پر رمز و راز که سیاسى که جست وجو و کاوش در آن همزمان با رویاپردازى پیرامون آن پایانى براى خویش نمى بیند.
 
براساس اسطوره هاى مصرى انسان- خدا- فرعون- توسط خود خدایان بر تخت سلطنت نشسته است. اما در واقع این پسر شاه- ترجیحاً پسر ارشد وى- احتمالاً فرزند ملکه بزرگ، یکى از همسران دیگر، یا حتى یکى از زنانى بود که همسر واقعى فرعون نبودند. در صورت وجود وقفه در سیر سلطنت یک سلسله از پادشاهان، وارث ناصالح یا به دلیل حوادث و رویدادهاى بزرگ فرد جدیدى بر تخت مى نشست که حتى اگر غاصب سلطنت نیز بود مشروعیت اش را از همان مراسم به خاکسپارى سلف خویش مى گرفت. طبیعى است که در چنین شرایطى بازار خدعه و نیرنگ بسیار داغ بود و هر جانشینى سرشار بود از جاه طلبى ها «به همین دلیل است که پاسکال ورنو و ژان یویوت در «واژه نامه فراعنه» صحبت از آن مى کنند که فراعنه از این هوشیارى برخوردار بودند که با ولیعهد و فرمانده سپاه خواندن پسر ارشدشان، یا حتى شریک کردن آنها در قدرت، سعى مى کردند همواره نام آنها را مطرح سازند و باز به همین دلیل است که فرعون هایى که به تازگى تاجگذارى کرده بودند، سعى مى کردند با تبلیغات شدید (مثلاً عذر تقصیر خواستن از کوتاهى هاى فرعون پیش از خویش) موقعیت خویش را تحکیم بخشند.»
مراسم تولد ملکه هاچپسو، همسر برادر ناتنى اش توتموزى دوم (Thoutmosis II) و سپس برادرزاده اش توتموزى سوم که با در دست گرفتن قدرت فرعون در زمان این یکى حاکم شد، واقعه اى است که در تمام منابع تاریخى آمده است. هاچپسو صرفاً براى نشان دادن مشروعیت خویش دستور مى دهد نقشى بر دیوار معبد دیرالحجارى کشیده شود که در آن نسبت اسطوره اى ملکه را به خدا مى رساند. در اساس آمون خداى مصرى- که تدریجاً به صورت بالاترین خداى امپراتورى در مى آید، سرى از انسان، قوچ و غاز پیدا مى کند و حالتى از خالق به خود مى گیرد- از اوج آسمان به پایین مى آید. به شکل و شمایل انسانى یک سلطان زمینى در مى آید و بسیار عفیفانه ملکه را باردار فرعون آینده مى سازد. خداى سفالگرى خنوم (Khnoum)، انسانى با سر قوچ، به بدن کودک شکل مى دهد و حاملگى توسط الهه هایى که ملکه را همراهى مى کنند به وقوع مى پیوندد. سپس شیردهى، که کودک را نشان مى دهد که شیر الهى را از پستان الهه هاثور (Hathor)، گاوى که از کودک پرستارى مى کند. چنین است که تغذیه انسانى با الهیات درآمیخته شده و فرعون از آن میان زاده مى شود. براى آنکه این غرق شدن در دنیاى الهیات به نحو احسن صورت پذیرد فرعون بار دوم هنگام تاجگذارى و بار سوم پس از مرگ نیز از شیرالهى مى نوشد. معابد خاکسپارى سلسله هاى پنجم و ششم در واقع فرعون را در حین شیرخوردن پس از گذر از این جهان خاکى نشان مى دهند، تا جاودانه شود.
«او خداست. مانند ندارد و پیش از او هیچ چیز نبود.»
«کا» نیز در خدمت همین هدف است. «کا» در واقع نمادى از تجسم الهى پادشاه است؛ خدایى همزاد پادشاه که در نقاشى ها و مجسمه ها همچون دنباله وجود اوست. «کا» از شخص پادشاه با ریش هاى مجعد و دست ها بر فراز سر، که نماد اتحاد بین پدر و فرزند- یا خدا و شاه- است، شناخته مى شود. روشن است که پس از مرگ پادشاه با «کا» یکى مى شود.
کاملاً منطقى است که تاجگذارى پس از تشییع پادشاه سلف برگزار شود. تاجگذارى مراسمى بسیار قدیمى است، که نخستین نشانه هاى آن به دوران سلطنت مونتو اوتپ دوم (Montouhotep II) (???? - ????پیش از میلاد مسیح) باز مى گردد و با گذشت زمان بسیار پیچیده تر و متنوع تر شد. از داستان هایى که مکرراً در اساطیر باستان آمده مراسم تخلیص اوروس پسر اوزیریس است، که به صورت انسانى با سر قوش، خداى آسمان که چشمانش نماد خورشید و ماه هستند و نخستین پادشاه افسانه اى مصر به شمار مى رود، نشان داده مى شود. با این مراسم فرعون به عنوان جانشین و پسر اوروس به تخت مى نشیند و سرانجام بدل به خود اوروس مى شود: اوروس زمینى. این عنوانى است که تا پایان تاریخ مصر با آن خواهد بود، حتى اوگوست امپراتور روم خود را «اوروس، با بازوان نیرومند» مى خواند. سپس مراسم تاجگذارى برگزار مى شود. که در آن باز هم سروکله اوروس، هلهله شادى ارواح، به تخت نشستن پادشاه بنا به اراده آمون و نوشیدن شیر پیدا مى شود.
سلطنت اصلى است که تمام عالم به دور آن شکل مى گیرد و سازمان مى یابد. کریستین زیگلر یادآورى مى کند که در تمام متون رسمى فرعون همچون موجود کامل نمایش داده مى شد. در یکى از ستایش ها و تمجیدها از فرعون چنین آمده: «او خداست مانند ندارد و پس از او هیچ چیز نبود.»
•سلطان مطلق
پادشاه قدرت مطلق دارد. این قدرت در ابتدا صرفاً مذهبى بود. لیکن بعدها پادشاه از یک سو برگزیده خدایان شد و از سوى دیگر مذهب به طور کامل در قدرت سیاسى تسحیل شد. لذا فرعون به عنوان بلندپایه ترین روحانى کشور اساساً وظیفه اى جز تداوم نقش خالق و برپا داشتن محلى براى زندگى خدایان بر روى این کره خاکى، یا به عبارت دیگر معابد نداشت. از همان لحظه اى که فرعون به قدرت مى رسید، بسته به طبیعت سلطنت و شرایط اقتصادى یک برنامه واقعى ساخت و ساز کم و بیش جاه طلبانه را به راه مى انداخت. اینها همان ساخت و سازهایى هستند که از حفارى هاى قرناق، لوقسور یا ابوسیمبل از دل خاک بیرون آمده اند. ولى این معابد که به روى عموم بسته و تنها مختص دربار بودند، مامنى براى مراسم رازآلود و اسرارآمیز به شمار مى رفتند که گویا قرار بود تعادل جهان را حفظ کنند. پادشاه بیشتر واجبات دینى را به کاهنان مى سپرد و سخت مى کوشید که سلسله مراتب میان آنان همواره حفظ و رعایت گردد.
شاه در جریان مراسم تاجگذارى نشان هاى قدرت خویش را دریافت مى کند اینها در ابتدا دو تاج اند اولى به شکل صندوقى حجیم که نشانه مصر علیا- بخش جنوبى کشور بین صحراى شبه جزیره عربستان در شرق و بیابان لیبى در غرب- است و دومى به رنگ قرمز داراى یک قلاب و یک زایده پیچک مانند که نشانده مصر سفلى یعنى- نیل از مدیترانه تا قاهره- است این دو تاج که یکى در داخل دیگرى قرار گرفته است نمادى از قدرت مطلق است بر سرتاسر مصر و هر چه که در آن قرار دارد به قول سوفى لابه _ توته و فلورانس ماره ژول نویسندگان کتاب بسیار جالب و آموزنده «الفباى فراعنه» (فلاماریون ????) این دو تاج مى توانند نشانه اى از تقسیم طبیعى این سرزمین به دو منطقه جغرافیایى متمایز از یکدیگر باشند که تاثیرى بس عمیق بر سلطنت فرعونى مصریان گذاشته است. در دوره پیش از سلسله هاى فراعنه ( ???? - ???? پیش از میلاد مسیح) فرهنگ مصر علیا تدریجاً به مصر سفلى رسید. لذا اتحاد فرهنگى بر اتحاد سیاسى تحت رهبرى نارم (نخستین فرعونى که بر لوح معروفش حاکمیت اش بر کل کشور را اعلام کرد) پیشى گرفت.
• فرعون ارباب زمانه است
باز هم کلاه هایى متعلق به خود فرعون وجود دارند ولى داراى اشیا و نشان هایى هستند که بیشتر جنبه سیاسى دارند. همین طور ریش مصنوعى بافته شده اى مثل خوشه گندم وجود دارد که با روبانى به چانه شاه ثابت شده یا عصاهایى به نام اکا heqa که هم قلاب اند و هم چوب دستى چوپانان و نخاخا (nekhakha) نوعى مگس کش که این دو به صورت علامت ضربدر بر روى سینه پادشاه قرار دارند. ورنو و یویوت به ویژه علامت مشترک تقریباً حتمى تمام کلاه هاى پادشاهان که مار کبرایى است بر پیشانى آنها، تاکید مى کنند. تمام این ظواهر حاکم و پادشاه را غیر ملموس، مقدس، جادویى و هیبت آور و ترسناک مى سازد. نوشته ها تاریخ وقایع را سال ?? توتموزیس یا «سال پنج رامسس» اعلام مى کنند. همچنین هر تغییرى در سلطنت تهدید کننده این تعادل زیبا تلقى مى شود مرگ پادشاه اعلام بازگشت به همان هرج و مرج ابتدایى است اغلب وقتى صحبت از فجایع آب و هوایى یا مصائب طبیعى مى شود نیز وضع از همین قرار است ولى در تاجگذارى ها جانشینان خلقت ازلى را بار دیگر زنده مى کنند و تعادل با برگزارى منظم این مراسم حفظ خواهد شد.از لحاظ معناى قدرت سیاسى آن طور که در دنیاى معاصر ما از آن مى فهمیم فرعون صاحب مطلق و بى شریک تمام مصر، زمین ها، منابع زیرزمینى، آب ها، انسان ها و حیوانات بود. او شریکى در قدرت نداشت و این فرقش با بیشتر معاصرینش در خاورمیانه و آفریقا- که دولت شهرها و روسایشان بیشتر شبیه و نزدیک به قبایل و روساى قبایل بودند- بود از سوى دیگر وى اختیار توزیع ثروت ها را دارد و به همین  منظور دستگاه عریض و طویلى را به وجود آورده که در راس آن یک وزیر قرار دارد. نام اصلى این مامور عالى رتبه چاتى بود ولى مصرشناسان قرن نوزدهم همچون شامبولیون از این واژه عثمانى براى نام بردن وى استفاده مى کردند که امروز نیز برجا مانده است. وزیر نوع صدرالاعظم بود که وظیفه اجراى دستورات فرعون و یک کاسه کردن تمامى کارکردهاى ادارى، مالى، کشاورزى، قانونگذارى و غیره را بر عهده داشت. در یک متن نوشته شده که از دوران به جا مانده چنین آمده «صفرایش تلخ است همچون زهر هلاهل» او ناچار است با درباریان و اشراف سطح بالا مشورت کند ولى از امتیاز کلام الهى (او Hou) و قدرت تمییز الهى (سیا Sia) برخوردار است وى مى تواند فرمان هایى از پادشاه دریافت کند که به وى در حکومت  کردن کمک مى کنند و این امکان را مى دهند که کلام آخر با او باشد. حکومت وى اساساً متکى به دست نوشته هاست. او بر فرمان هاى رسمى فرعون صحه مى گذارد، نسخه هایى از تمام لوایح خصوصى (نقل و انتقال اموال، ثبت زمین هاى قابل کشت) نزد خود نگاه مى دارد. به بایگانى هاى تمامى ادارات دسترسى دارد، دستگاه قضایى در کنترل و تحت نظارت اوست، حرف آخر را در تمام مرافعات بزرگ با مراجعه به قانون مى زند و حکم را اجرا مى کند. همین طور دست بالا را بر تمام تولید کشور پادشاهى دارد، به طغیان رودها و سیل ها مى پردازد سدها و آبگیرها را برپا مى کند و بر محصولات مالیات وضع مى نماید وى هنگام مشکلات دستور مداخله سربازان را مى دهد، بازنشسته کردن قدیمى ها و به کار گماردن نیروهاى جدید بر عهده وى است. مسئولیت امنیت و ایمنى مشاغل پر ارزش و گرانقیمت را بر عهده دارد... این وظایف آنقدر زیاد و سنگین اند که هنگام سلطنت هجدهم یک نفر دیگر به کمک وزیر اعظم آمد. یک وزیر براى مصر علیا و یک وزیر براى مصر سفلى.




.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]