دروازه همه ملل (خشایار شاه) - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



دروازه همه ملل (خشایار شاه):.

دروازه همه ملل (به فارسی باستان دَووْرَثیمْ ویسَهْ دَهْیوُمْ) 

در مشرق جلو خان پلکان ورودی، به فاصله 22 متری از لبه صفه، کاخ کوچکی است که دروازه ملل نام دارد، زیرا که نمایندگان همه قبایل تابع کشور ایران بدان وارد می‌شده و سپس به سوی کاخ‌های بار می‌رفته‌اند. این بنا مشتمل است بر تالاری با دیوارهای خشتی ستبر، سه درگاه عظیم، و چهار ستون رفیع که سقفش را نگه می‌داشته‌اند. این ساختمان متعلق است به زمان خشیارشا و اگر هم داریوش بزرگ پی‌ریزیش کرده بوده خشیارشا آن را برآورده و تمام کرده است.

تالار 5/612 متر مربع وسعت دارد (هر ضلعش 75/24 متر می‌باشد) و بامش 18 متر بلندتر از سطح جلو خان پلکان ورودی بوده و به عبارت دیگر، تیغه کنگره‌هایش نزدیک 33 متر از سطح دشت (در کنار دیوار صفه) بالاتر بوده است. ستون‌هایش کمی بیشتر از 5/16 متر ارتفاع داشته‌اند و دوتای آن‌ها تا 1965 بر سر پا بود، و یکی دیگر را هم با خرده‌ ریزها و شکسته‌های دو ستون دیگر برپا کرده‌اند. این ستون تازه برپا شده کامل‌ترین ستون تخت‌جمشید کنونی است. زیر ستون زنگوله‌ای شیاردار، ساقه استوانه‌ای قاشقی‌دار (به طول 66/9 متر)، گل ستون که با برگ‌های طوماری و پیچکی نخل آراسته شده وسر ستونی به شکل گاو دوسر، که روی گاوان به جهت شرق وغرب بوده است. دور تا دور اطاق، سکویی به پهنای 52 متر و ارتفاع 52 سانتی متر از سنگ سیاهرنگ نیک تراشیده تعبیه کرده‌اند که محل نشستن میهمانان و نجبایی است که به این «اطاق انتظار» می‌آمده‌اند. در وسط سکوی شمالی، یک برجستگی میز مانند و پله‌ دار دیده می‌شود که احتمالاً سکو و یا تختی برای یکی از مهان درباری بوده است. نمای درونی دیوارهای اطاق با کاشی‌های رنگین‌ ـ‌ سبز، آبی و نارنجی، و جز آن‌ ـ پوشیده شده بوده و گل‌های دوازده پر، ردیف‌هایی از نخل و تزئینات دیگر را نشان می داده‌اند از این‌ها چند نمونه به دست آمده که در انبار موزه تخت‌جمشید نگه‌داری می‌شود.

 

درگاه جنوبی این تالار، به سمت حیاط بزرگی که در شمال آپادانا واقع است، باز می‌شود، و 12/5 متر پهنا دارد، و اصلاً به کلی از سنگ ساخته شده بوده بوده و ساده و بی‌نقش بوده است . اکنون تنها کف و قسمت‌های پایینی دوطرفش به جای مانده است. دَر آن دو لنگه بوده و رو به سمت داخل باز می‌شده است. هنوز جای پاشنه‌هایش در گوشه‌های شمالی درگاه ـ رو به داخل تالار- باقی است که شکل یک پیاله گرد و آراسته به گلبرگ دارد. در چوبی بوده است اما روی آن را به احتمال بسیار قوی با ورقه‌هایی از فلزهای گران‌بها پوشانیده و با نقوش حیوانات آراسته بوده‌اند. این درهای بزرگ بیش‌تر اوقات ثابت بوده و از در کوچکی که در پایین آن‌ها تعبیه می‌شده، استفاده می‌کرده‌اند. درست همان‌طور که درهای بزرگ خانه‌های امروزی را مجهز به در کوچکی می‌کنند که برای رفت‌وآمد متواتر افراد مورد استفاده قرار گیرد.

در دو جانب درگاه غربی، دو گاو نر بسیار عظیم جرزهای درگاه را بر پشت خود نگه داشته‌اند. روی این‌ها به جهت غرب است، یعنی دشت و بازدیدکننده تازه وارد شده را می‌نگرند، و پاهای جلویشان بر سکوهایی که 5/1 متر از کف درگاه ارتفاع دارد، نهاده شده است. این نوع گاوانِ «دروازه‌بان» در هنر آشوری سابقه داشته، و در این‌جا هم از همان سنت استفاده کرده‌اند، اما ایرانی تنها به اقتباس بسنده نکرده، و ابداعاتی هم در آن وارد کرده. مثلاً برخلاف نمونه‌های آشوری که پنج پا دارند،‌ این دو ابوالهول، چهارپای طبیعی بیشتر ندارند و دو پای عقبشان حالت حرکت را نشان می دهد. هر یک از گاوان ریشی بلند و مستطیل شکل دارد، که با گل دوازده پر و غنچه‌ای از نیلوفر آبی آراسته شده و بر روی سینه و پهلوها و کپل و شانه و مازه هر یک رشته‌های بسیار مجعد مو، به صورت پولک‌های برجسته، نمودار است، و حلقه‌ای از گل‌های دوازده پر به گردن هر کدام آویخته است. در بالای سر این‌ها، بر جبهه درونی هر یک از جرزهای این درگاه و به صورت قرینه، سنگ نبشته‌ای است به سه زبان و سه خط از خشیارشا، که بر لوحه‌های چهارگوش منقور گردیده. متن وسطی فارسی باستان است و آن‌که رو به سوی دشت می‌باشد، عیلامی است و آن‌که رو به سوی تالار دارد متن بابلی یا آکدی. مضمون هر سه جفت کتیبه، یکسان است یعنی در حقیقت دوازده نسخه از یک کتیبه نگاشته شده است که ترجمه آن چنین است:
خدای بزرگ اهورمزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که خوشبختی مردمان را آفرید، که خشیارشا را شاه کرد، یکی را شاه بسیاری، یکی را سرور بسیاری.

من (هستم) خشیارشا شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهایی که مردم گوناگون دارند، شاه این جهان فراخ و دور، پسر داریوش شاه، (از تخمه) هخامنشی.

گوید خشیارشا شاه: این بارگاه همه ملل ( دَووْرَثیمْ ویسَهْ دَهْیوُمْ) را من به توفیق اهورمزدا ساختم. بسا ساختمان‌های خوب دیگر در این پارسه (= تخت‌جمشید) کرده آمد، که من برآوردم، و پدرم برپا کرد. هر آن بنایی که زیبا می‌نماید، همه را به تأیید اهورمزدا ما ساختیم.

گوید خشیارشا شاه: اهورمزدا مرا بپایاد! و کشورم را و هر چه بر دست من ساخته آمد، و هر چه بر دست پدرم برپا گشته،این‌ها را نیز اهورمزدا بپایاد!
بر این جرزها، و حتی بر تنه این گاوان، گروهی از بازدیدکنندگان نامی و گمنام اسم و رسم خود و تاریخ دیدارشان از تخت‌جمشید را کنده‌اند (برای صورتی از این نام‌های مشهور، ن. ک: .
G. N. Curzon, Perisa and the Perisan Question II, p. 157)، و از میان این‌ها مشهورتر از از این‌ها یند: کارستن نیبور( سیاح دانمارکی، که از عربستان و ایران دیدن کرده، و اثرش حاوی نکات وتصاویر مهمی در باب ایران است، سال 1765)، کاپیتن جان‌ملکم ( سفیر عالی‌ رتبه‌ بریتانیا در دربار ایران که با فتحعلیشاه معاهداتی بست و تاریخ مهمی در باب ایران نوشت ، سال 1800، و باری دیگر در 1810 )، سرهارفور جونز بریجز ( سفیر بریتانیا در دربار ایران در زمان فتحعلیشاه که در جوانی از دوستان لطفعلی‌خان زند بود و سرگذشت او را نوشت سال 1809)، جیمس موریه( سفیر بریتانیا در دربار ایران در زمان فتحعلیشاه که کتاب حاجی‌بابای اصفهانی و دو سفرنامه مهم از آثار اوست)1810)، کنت گوبینو،( فرانسه در دربار ناصرالدین شاه که آثار زیادی در باب تاریخ و مردم شناسی آسیا و ایران دارد) استانلی (کاشف سرچشمه رود نیل، که از طرف نیویورک هرالد به عنوان خبرنگار به ایران سفر کرد 1870) و شارل تکسیه،‌ ( مورخ هنر و سیاح فرانسوی که در 1840 به ایران سفر کرد و آثارش در باب هنر ایران باستان بسیار ارزنده است).

 

درگاه شرقی همان وضع واندازه درگاه غربی را دارد، به جز این‌که به جای «گاوان دروازه‌بان»، ابوالهول‌هایی با سر انسان، تنه گاو و بال عقاب، جرزهای درگاه را بر پشت نگه داشته‌اند. بر سرهای این‌ها تاج بلندی دیده می‌شود به شکل استوانه، که در بالا و پایین دو نوار مزین به گل‌های دوازده پر دارند و از نوار پایینی سه جفت شاخ به طور موازی روییده‌اند و شکل یک عدد 8 را درست کرده‌اند. بال‌ها به صورت داس و با پرها و شاه‌ پرهای شکوهمند و موازی نمودار گشته‌اند، و پاها استوار بر روی سکوها نهاده شده است. روی این ابوالهول‌ها به سمت کوهستان یعنی به مشرق است و در پیش رویشان خیابانی پهن، به طول 92 و عرض 70/9 متر گسترده شده که در دو سوی دیوارهای خشتی قطور داشته و به حیاط شمالی کاخ صدستون منتهی می‌شده است. در دو سوی این خیابان، که «خیابان سپاهیان» نام‌گذاری شده است طاقچه‌های مضرس چند لبه‌ای به فواصل 7 متر از یکدیگر تعبیه کرده بوده‌اند که احتمالاً محل ایستادن سربازان وافسران به هنگام تشریفات بوده است. کارشناسان تعمیرات تخت‌جمشید سر در درگاه شرقی را که 8 متر طول داشته است و تاج روی آن هم، سنگ دیگری بزرگ‌تر و آراسته به برگ‌های نخل بوده، پیدا و تعمیر کرده و سپس بر جای اصلی نصب کرده‌اند.

گروه تعمیراتی، بسیاری از قسمت‌‌های دیگر، مانند سکوی گرد دیوارها، درگاه‌ها و سردرها، را تعمیر کرده است، و بدین‌گونه خصایص و نمای اصلی بنای «دروازه ملل» را بهتر نمایان ساخته. امیدواریم با تحقیقات بعدی، قطعات دیگری از آن‌چه تاکنون به دست نیافتاده، پیدا شود.

همچنان که گفته شد، «دروازه همه ملل» وضعیت یک «اطاق انتظار» را داشته است. درگاه غربی راه ورود به درون تالار بوده است و دو درگاه دیگر راه خروج از آن. احتمال می‌رود که درگاه شرقی راه خروج بزرگان پارسی و ایرانی به سوی کاخ صدستون بوده است. در حالی که درگاه جنوبی ویژه نجبای قبایل گوناگون تابع ایران هخامنشی بوده است که از آنجا به سمت آپادانا می‌رفته‌اند.

enik

 





.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]