تاریخ تمدن یونان باستان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



ونوس الاهه عشق و زیبایی روم و یونانی:.

Venus  الاهه عشق و زیبایی رومی (همتای Aphrodite  یونان باستان) میباشد. اما در بین اسطوره های ایران، الاهه ای بدین نام دیده نمیشود !

 

VENUS : The goddess of love and beauty



ادبیات یونان باستان : ایلیاد (Iliad):.


نقاشی خشم آشیل (The Wrath of Achilles) اثر بونوویل (Benouville ) این نقاشی اولین قسمت حماسه ایلیاد را تصویر می کند.

کتاب
ایلیاد از سوی بیشتر محققین تاریخ ادبیات قدیمی ترین اثر ادبی یونان
باستان بشمار می رود. اما بعضی از محققین آثار هزیود را قدیمی تر محسوب می
کنند. ایلیاد اثر ادبی بنیانی غرب که به هومر نسبت داده می شود با یک کلمه
آغاز می گردد : خشم (?????  یا Wrath) . در واقع تمام داستان ایلیاد هومر چیزی بیش از خش
م
آشیل نیست. صحنه خشم آشیل مشهورترین قسمت ایلیاد بشمار می رود و بنابراین
موضوع نقاشی های بسیاری بوده است (نقاشی بالا). اولین جمله حماسه ایلیاد
اینگونه است :

Rage—sing, goddess, the rage of Achilles, the son of Peleus, the destructive rage that brought countless griefs upon the Achaeans... 

 خشم ... بخوان الهه هنر از خشم آشیل،  فرزند پلوس ، خشم ویرانگری که رنجهای بسیاری رابر مردمان یونان نازل کرد...

داستان از میانه های
جنگ تروا آغاز می شود. آنجایی که میان آگاممنون و آشیل در مورد تصاحب یک
کنیز درگیری ایجاد شده است. آشیل از عصبانیت از جنگ کناره گیری می کند و
بعلت غیبت آشیل سپاه یونانیها رو به ضعف می گراید. در میانه جنگ پاتروکلس
دوست (یا معشوقه) آشیل کشته می شود. او برای انتقام باز به جنگ باز می
گردد و بسیاری را در مبارزه می کشد و سرانجام هکتور فرزند پادشاه تروا نیز
بدست او کشته می شود. صحنه سوگواری همسر هکتور در پایین قرار دارد.

نقاشی درد و رنج آندروماخه بر جسد همسرش هکتور (La Douleur et les Regrets d"Andromaque sur le corps d"Hector son mari) اثر ژاک لوئی داوید (Jacques-Louis David) در موزه لوور

آشیل از خشم خود حاضر
به رها کردن هکتور نیست و او را چندین روز بر دور حصار تروا دنبال کالسکه
خود می کشد. شب پادشاه تروا  با کمک و راهنمایی خدایان به چادر آشیل می
رود. مادر آشیل ، تتیس ظاهر می شود و از آشیل می خواهد تا جسد هکتور را
بازگرداند. داستان ایلیاد با انجام مراسم به خاک سپاری هکتور پایان می
پذیرد.

داستان ایلیاد نبرد
درونی آشیل است میان پذیرفتن یک زندگی معمول و یا کشته شدن در میدان جنگ.
مادر آشیل که یک الهه دریایی است به او گوشزد می کند که کشتن هکتور در جنگ
تروا او را با مرگ حتمی مواجه خواهد کرد. اما آشیل با اختیار سرنوشت خود
را انتخاب می کند.

همانطور که اشاره
کردم ایلیاد تنها بخش کوچکی از داستان جنگ تروا را پوشش می دهد. دزدیدن
هلن ، مرگ آشیل و فتح تروا در ایلیاد نقل نشده است و در سایر آثاری قرار
دارد که مقدار زیادی از آنها از بین رفته اند.

بد نیست در اینجا کمی
از آشیل صحبت کنیم. آشیل قهرمان مشهور یونانی از تتیس زاییده می شود.
بنابر افسانه ها این زئوس است که پدر اصلی آشیل بشمار می رود اما او برای
فرزند خود یک پدر زمینی بنام پلئوس پیدا می کند. آشیل بوسیله قنطورسی بنام
خیرون آموزش جنگی می بیند. در نقاشی پایین خیرون در حال آموزش آشیل است.

خیرون (Chiron ) در حال آموزش آشیل اثر رنو (REGNAULT) در موزه لوور

بر اساس افسانه ها
مادر آشیل برای صدمه ناپذیر کردن آشیل او را در رودخانه دنیای زیرین قرار
می دهد. اما چون آشیل را از پاها گرفته بوده است مچهای پای آشیل در آب فرو
نمی رود و بنابراین نقطه ضعف آشیل باقی می مانند. همین نقطه ضعف باعث می
شود تا در جنگ آشیل بواسطه تیر زهر آگین پاریس کشته شود. تصویر زیر مرگ
آشیل را نشان می دهد.

مرگ آشیل اثر روبنس (Rubens)

بعد از مرگ آشیل در جنگ تروا مادر او از دریا ظاهر می شود و جسد او را با خود می برد. این روایت در زیر تصویر شده است.

 

برخواستن تتیس (Thetis) مادر آشیل از دریا برای در آغوش گرفتن آشیل

یادداشتهای دفتر سفید : شماره چهل و چهار

 

اگرچه خانه ام هیچگاه عطر تنت را به خود نگرفت ...

آینه هایم جای ِ پای نقش خنده هایت نبود ...

دستهایم با راه باریکه های موی ِ تو آشنا نشد ...

درب خانه ام به انتظار ضرب گرفتن انگشتانت پوسید ...

اما ... اما نوشته هایم از سایه به تو شبیه تر است ...

شاید برای همین است که تو سایه نداری ...

 

چند نقل قول از ایلیاد اثر هومر :

  

+
I have gone through what no other mortal on earth has gone through; I
put my lips to the hands of the man who has killed my children. (Priam
to Achilleus)

 

من چیزی را تجربه کرده ام که هیچ موجود فانی در روی زمین آنرا تجربه نکرده است : من لبهایم را بر روی دستان مردی گذاشته ام که کودکان مرا به قتل رسانه است [شاه پریام به آشیل]

 

  +Among all creatures that breathe on earth and crawl on it there is not anywhere a thing more dismal than man is. (Zeus)

 

+ در میان تمامی مخلوقاتی که بر روی زمین نفس می کشند و حرکت می کنند چیزی ملالت انگیز تر از انسان وجود ندارد. [زئوس]

 

+ Victory passes back and forth between men.

 

+ پیروزی میان انسانها دست به دست می شود.

 

 + Nothing can be revoked or said in vain nor unfulfilled if I should nod my Head. (Zeus)

 

+ هیچ چیز فسخ نمی شود ، به باطل بر سخن جاری نمی شود و یا ناتمام نمی ماند مگر آنکه من سر خود را تکان دهم. [زئوس]

 

 

+  No
man, against my fate, sends me to Hades". And as for fate, I"m sure no
man escapes it,Neither a good nor bad man, once he"s born.

 

+  هیچ
انسانی بر خلاف سرنوشت من نمی تواند مرا به جهان دیگر بفرستد . و در باب
سرنوشت معتقدم که هیچ مردی ، چه نیک و چه بد ، پس از آنکه زاده شد نمی
تواند از آن بگریزد. [هکتور در حال خداحافظی با همسر خویش]

 

 

 

 +Zeus does not bring all men"s plans to fulfilment

 

+ زئوس مقاصد همه انسانها را به انتها نمی رساند.


اورانوس (اساطیر یونان):.

اورانوس (اساطیر یونان)

 

پرش به: ناوبری, جستجو

خدای یونانی متناظر با آسمان است. توسط گایا به وجود آمد و همسر او شد.او تمام فرزندان خود را در تارتاروس (جهنم ) زندانی کرد.این امر باعث ناراحتی گایا شد .او از پسرانش خواست که با اورانوس مقابله کنند. تنها کرونوس خواسته او را اجابت کرد.سپس گایا داسی عظیم از سنگ ساخت و به او داد .البته گایا میدانست که از این داس برای آزار او استفاده میکنند (با داس محصولات زمین را جمع آوری میکنند)ولی برای آزادی فرزندانش سیکلوپ ها و هکاتونچیرس ها این کار را انجام داد.سپس کرونوس کمین کرد و هنگامی که اورانوس برای همخوابگی نزد گایا آمد با ضربه ای بیضه های او را قطع کرد و به دریا انداخت .از خونی که بر زمین ریخت گیگانت ها و الهه های انتقام به وجود آمدند .و بعضی میگویند که هنگامی که به دریا افتاد از کفی که ایجاد کرد آفرودیت به وجود آمد .در آخرین لحظات اورانوس پیش بینی کرد که همین اتّفاق برای کرونوس هم خواهد افتاد .

فرزندان اورانوس

سیکلوپ ها

برونتس

استروپس

آرگس

هکاتونچیرس ها

بیارئوس

کوتوس

گی اس

تایتان ها

کرونوس

رِئا

اکئانوس

تتیس

هی پریون

منه موزین

تمیس

یاپتوس

کئوس

کریوس

فوبه

تئا

الهه های انتقام

آلکتو

مگارا

تیسیفون

گیگانت ها

آلکیونئوس

آتوس

کلیتیاس

انکلادوس

اچیون

**تمام**


برخی از جانوران افسانه ای در تمدن یونان باستان:.

جانوران افسانه ای در یونان باستان
Chimaera
Chimaera ترکیبی از شیر ، بز و مار
آرگوس (Argus) : آرگوس، یکی از قهرمانان اساطیر یونان است که به آرگوس مشاهده گر مشهور است. علت این نام گذاری تعداد فراوان چشمان او بوده که در بعضی روایات 4 چشم و در بسیاری از داستانها و نقاشیها دارای 100 چشم بوده است که در سراسر بدن او قرار داشتند. این خاصیت، آرگوس را به یک نگهبان ایده آل مبدل کرده بود و هرا، همسر زئوس، او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش ایو Io، گماشته بود. اما زئوس به هرمس، پیغامبر خدایان، دستور داد تا ایو را برباید و هرمس خود را به شکل چوپانی درآورد و با حکایتهای طولانی و آوای نی خود، آرگوس را به خواب برد و ایو را دزدید. در بعضی از داستانها، آرگوس در آخر به دست هرمس کشته میشود.

کایمرا (Chimaera) : کایمرا فرزند اژدهایی صد سر به نام تایفویوس (Typhoeus) و موجودی نیمه پری، نیمه مار به نام اکیدنا (Echidna) است و یکی از معروفترین هیولاهای اساطیر به شمار میرود. کایمرا موجودی با دو سر شیر و بز در یک سو و دمی با سر مار از سوی دیگر بوده است. بدن او هم نیمی شیر و نیمی بز بوده و از دهانش آتش میریخته است. این هیولا ، با از بین بردن گله های دامداران و حمله به مردم، موجب وحشت اهالی لیسیا Lycia بود و به دست مردی به نام بلروفون (Bellerophon) از اهالی کورینت (قرنت) کشته شد.

سایکلوپ ها (Cyclopes) : یونانیان خدایان و هیولاها را فرزندان تیتان ها- خدایان اولیه- میدانستند که بیشتر آنها فرزند گایا (Gaea) الهه مادر و اورانوس (Uranus) بودند. اورانوس خدای آسمان و فرزند گایا بود و گایا خود به تنهایی او را به وجود آورده بود. این دو با یکدیگر فرزندان بسیاری به وجود آوردند که شامل 12 تن از تایتان ها نیز هست. سایکلوپها، که غولهایی یک چشم بودند، سه نفر بودند و نماد رعد، برق و صاعقه به شمار می آمدند. این غولها، اولین آهنگران بودند و توسط تایتانی به نام کرونوس (Cronus)، زندانی شدند. زئوس، هنگام شورش بر علیه تایتانها، سایکلوپ ها را آزاد کرد و در عوض آنها اسلحه معروف او، صاعقه و تندر را به او هدیه دادند.

Cerberus
Cerberus سگی با سه سر
اکیدنا (Echidna) : هیولای مونثی که نیمی پری و نیمی مار بود و در غاری زندگی میکرد. او تنها هنگام شکار غار را ترک میکرد و هر موجودی که از آن حوالی میگذشت را میخورد. این موجود فانی اما درای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد.

هکتاتون کایرس (Hecatonchires) : هکتاتون کایرس به معنی "صد دست" است. این موجودات با 50 سر و 100 دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند. این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آنها را به رحم مادرشان باز گرداند. آنها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس(برادرشان) باز هم آنها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند. آنها میتوانستند در آن واحد چندین تخته سنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند.

غولها (Giants) : غولها، موجودات عظیم الجثه ای بودند که در اثر بر زمین ریختن خون اورانوس به وجود آمده بودند. آنها به زئوس و خدایان المپ نشین حمله کردند و برای رسیدن به مقر آنها، بالای ک.هی رفته و با روی هم گذاشتن تجهیزات جنگی خود، راهی برای رسیدن به مقر خدایان ایجاد کردند. خدایان در نهایت توانستند با کمک هرکول، قهرمان اساطیری و فرزند زئوس، غولها را شکست بدهند و آنها را در زیر آتشفشانها دفن کنند.

گورگون ها (Gorgons) : در اساطیر یونان، گورگون هیولایی مونث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندانهایی تیز و چهره ای چنان زشت بوده اند که هر کس به آنها نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد. آنها سه تن بودند که دوتا از آنها جاودان بودند و سومی که مدوزا نام داشت فانی بود. یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده میکردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرتهای شیطانی محافظت کنند.

Medusa
تصویر گرافیکی از Medusa
***ادامه مطلب...
ازدواج - مقام زن و روسپیگری در یونان باستان:.


یونانیان باستان به گفته ویل دورانت ( عشق و ازدواج ) اکثرا زنان زیر پانزده سال را برای ازدواج بر میگزینند . مردان یونان پس از اولین ازدواج بر طبق قانونشان آزاد هستند باهر زن دیگری آمیزش و همبستری کنند .
دموستن می گوید با فاحشه گان شبها هم آغوش می شویم و با کنیزان و زنان غیر مشروع خود در روزها سلامت جسمانی خویش را تامین می کنیم . زن اول بر مردان خویش خرده نمی گیرند و مرد می تواند کنیزی را به خانه بیاورد و در روزگار جوانی با او در کنار همسرش نزدیکی کند .
این عمل تا زمانی که کنیزک جوان باشد عملی می شود و سپس او به خدمتکار خانه آنها انتخاب میگردد . مردان می توانند بدون ارائه مدرک و دلیل زنان خویش را طلاق دهند .
اگر زن و شوهری نتوانند فرزند بیاورند و مرد عقیم باشد یکی از بستگان مرد با زن او همبستر می شود و بچه بدنیا آمده فرزند قانونی آنها می شود . زنان بیشتر توسط مردان خانه نشین هستند و با پاسداری مردانشان می توانند از خانه خارج شوند . حتی مردانی که مهمان به خانه می آورند زن حق ورود به مجلس را ندارد .در نمایشنامه مشهور لوسیستراتا اثر "آریستوفان کلئونیکا" از زبان زنان یونان باستانی اینگونه سخن می گوید : از ما زنان چه کار بر آید ؟
تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که با رنگها و روغنها گونه ها و لبان خویش را آرایش کنیم و در نهایت با جامه های نازک در کنار یکدیگر بنشینیم . در آتن معمول است که اگر پسر جوانی با زنی هرزه و روسپی شب را سپری کند هیچ مشکلی برایش نیست .
حتی اگر یکی از آنان را برای مراقبت به خانه بیاورد هیچ کسی بر او خرده نمی گیرد .

 

ادامه مطلب...

عصر اسکندر مقدونی و عصر طلایی یونان باستان:.

عصر اسکندر مقدونی :

( در قرن سوم پیش از میلاد ) و سه قرن پس از وی که به عصر یا دوران هلنی مشهور است درخشانترین عصر هنری فرهنگی یونان است . یونان مهد هنر می گردد و هنرش به شرق راه می یابد . البته این تاثیر دو جانبه بوده است . هنر برای اولین بار خصلت جهانی می یابد . دوران هلنی از لشکرکشی های اسکندر به شرق آغاز می شود و از فتوحات او تا استقرار سلطه روم تا آسیای صغیر و مصر به طول می انجامد ( از قرن سوم قبل از میلاد تا اول میلادی ) . با درآمیختگی تمدن شرق و غرب ( یونان و خاور میانه ) این دوران هر روز شکوفاتر می گردد .

اسکندر مقدونی که خود اهل علم و دانش بود موانع سیاسی را که از تقابل فرهنگی جلوگیری می کرد از میان برداشت . او به هر سرزمینی که پا می گذاشت پس از فتح آن آنجا را مرکز آداب و رسوم و فرهنگ یونانی ها قرار می داد . زبان و ادبیات – معماری – ورزش و سایر دستاوردها و رسوم یونانی را با خود به آنجا می برد و در جهت بسط و گسترش آ« می کوشید . او برای اولین بار حکومت یونان را که قبلا به صورت ایالتی اداره می شد به شکل مستقل و واحدی درآورد .
در این دوره فرد گرائی در تمام زمینه ها ظاهر می شود . سنتهای کهنه و دست و پاگیر که مانع رقابت آزاد می شود – منسوخ می گردد و انجمنهای تحقیقاتی – کتابخانه ها و موزه ها تشکیل و گرد آوری آثار هنری به شکل منظم و طبق برنامه آغاز می گردد . هنرمندان با رهایی از قید و بند موطن خویش در مراکز فرهنگی بزرگ و بین المللی گرد می آیند . در فرهنگ و هنر این عصر همبستگی جهانی بین دانشمندان و هنرمندان صورت می گیرد . سبک های باروک روکوکو و کلاسیک عصر هلنی به ترتیب ظاهر گشت .

ادامه مطلب...

تاریخ هنر و موسیقی در یونان باستان:.

یونان باستان

 



حکومت یونان از هزار سال پیش از میلاد تا سال نخست میلادی ( از زمان هومر تا مسیح ) ادامه داشت .
هنر یونان باستان :

در آغار هنر یونان به علت عدم آگاهی از تمایز طبقاتی ( مانند هنر مردمان مناطق دیگر ) با دعا و افسون و جادو توام بوده و هنری ائینی تلقی می شده است . این هنر بیانگر احساسات – پندارها و خواسته های مشترک اجتماع اولیه در سازمانهای آنها می باشد که به خاطر ابتدایی بودنش – خام و ناهنجار و خالی از احساسات شخصی ( هنرمند ) است . از این رو اثری فردی یا طبقاتی در این عصر دیده نمی شود .
یونانیان در عصر پهلوانی گری به علت جنگها و پیروزی های مختلف با فرهنگهای پیشرفته و متمدن آشنا شدند و به داد و ستد و تبادل فرهنگی دست یافتند . و به علت پیروزی و سلطه بر مردمان متمدن تر و با استفاده از سیستم بهره کشی در جهت اهداف سلطه جویانه به ترک اعتقادات نیاکان خویش پرداختند . این مسئله سبب بروز روحیه سرکشی و بی اعتنایی به قوانین گردید . به طوری که خصلتهای فردی را بر سنت و قانون ترجیح می دادند .
به مرور نظام اجتماعی سلطنتی به اتکای وفاداری امیران به زمین داران بزرگ – جایگزین نظام قبیله ای پیشین که فاقد وابستگی و پیوند های خویشاوندی پیشین بود – می گردد . از این رو پیوندها و مناسبات اخلاقی – فردی و عقلانی می شوند . طی سالها به علت تجزیه تدریجی قبیله ای و وفاداری امیران به ارباب و شهروندان به شهر با وجود تکیه اشراف به وحدت خانواده بالاخره مردم سالاری به پیروزی می رسد . با این تحولات و دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی – وظایف و شرائط و موقعیت های اجتماعی هنرمند به کلی دگرگون می شود و از گمنامی رهایی می یابد . هنر از شکل جمعی و آیینی خود خارج و به شکل دنیوی و غیر روحانی تجلی می یابد و با اتخاذ شیوه حماسی به حیات خود ادامه می دهد .

 

ادامه مطلب...

<   <<   6   7   8   9      >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]