پیامبر مانی - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



پیامبر مانی:.


مانی از طبقه اشراف و پدرش  پاتک  از اهالی همدان بوده است ولی برخی هم او را از اهالی ری می دانند مادر مانی  مریم اشکانی بود و نوشته اند مانی در تاریخ  215 - 216  میلادی در بابل بدنیا آمد . در سرودی که به زبان پهلوی اشکانی سروده شده مانی خود به این مطلب اشاره می کند و می گوید من از بابل زمین آمده ام تا ندای دعوت حق را در همه جهان پراکنده کنم


مانی در آغاز به فرقه  صابیین  پیوست و با مطالعه سایر ادیان بویژه زردشتی و مسیحیت و بودایی ، مذهب التقاطی بوجود آورد  که فکر می کرد آیین های بودایی زردشتی و مسیحیت بتدریج در مذهب او مستهلک خواهند شد ، از این رو مانی می گفت: در هر زمانی انبیا حکمت  و حقیقت را از جانب خدا به مردم عرضه کرده اند ، گاهی از هندوستان بوسیله پیغمبری  بودا نام و گاهی در ایران بواسطه  زردشت  و زمانی در مغرب زمین به وسیله  عیسی  عاقبت من که پیغمبر خدای حق هستم مامور نشر حقایق در سرزمین بابل گشتم . بنابراین او خود را پیامبری می دانست که در بابل گم بوده است . اساس دین مانی کوشش و مساعی بشر در راه تصفیه جهان از بدیها و تاریکیها به منظور یاری  اهوراه مزداه ( نور )  و رفع شر و تاریکی ( اهریمن ) بوده است . تعالی مذهبی مانی به گونه ای تنظیم شده بود که در آن بر روی همه مردم باز بوده و عقاید آن از آیین بابلی و ایرانی سیراب شده بود و بنیاد آن بر مخالفت بین نور و ظلمت و بین خیر و شر نهاده شده بود که از ستیز این دو عنصر ، جهان پدید آمده است . در انسان روان نورانی و تن ظلمانی است و سراسر اخلاق مانوی در اطراف رهایی روان از تن دور می زند .


 

مانویت دین یهود را طرد می کرد و موسی و انبیای بنی اسراییل را به منزله شیاطین تلقی می نمود و خدای ایشان را خدای ظلمت تلقی می کرد اما باهوش سرشار و دانش و علمی که داشت بویژه در ادبیات و نقاشی خود را  فارقلیط  معهود عیسویان که وعده شده بود معرفی می کرد که بای کارهای حضرت مسیح را کامل کند . بهمین مناسبت  دیاکونوف  مولف تاریخ ایران باستان می نویسد : مقارن تاسیس دولت ساسانیان یک مکتب مذهبی و فلسفی پیدا شد که در تاریخ بشریت نقش مهمی را ایفا نمود و این تعالیم همان است مه بنام تعالیم مانوی شهرت یافت .


 

مانی تبلیغات خود را از سن 15 سالگی و در زمان اردشیر و شاپور ساسانی آغاز کرد . وی در کتاب  کفلایه ئر شرح حال خود می نویسد : پس از مراجعت از هند به حضور شاپور رفتم و او با احترام فراوان مرا پذیرفت و اجازه مسافرت درکشور خود مرحمت کردتا کلمه حیات را تبلیغ کنم من چندین سال صرف کردم و در مرکب او سالیان دراز در ایران و در کشور پارت تا آدیابن و ممالکی که با دولت روم مجاور است مسافرت نمودم .


 

بنابر روایت  الفهرست : روزی که شاپور مانی را به حضور پذیرفت بر دوش مانی چیزی مشتعل بود که شاپور در دل خود احترامی عمیق نسبت به مانی احساس کرد شاپور سبب آمدنش را پرسید و وعده داد که آیین او را بپذیرد ، آنگاه مانی که از شاه طلب مساعدت کرد و از جمله آن که پیروانش در پایتخت و سایر قسمت های کشور مورد احترام عمومی باشند و آزادانه بهرجا بروند و شاه درخواست او را پذیرفت . نوشته اند که دو برادر شاپور  مهرشاه حاکم مسن در بابل و پیروز شاه شرق  به او گرویدند .


 

مانی در روز تاجگذاری شاپور کتاب  شاپورگان را که به زبان جنوب غربی ایران تحریر شده بود و مطالب آن مربوط به  مبدا و معاد  بود به شاپور تقدیم کرد ، در این مورد دیاکونوف در تاریخ ایران باستان می نویسد : او از طرف شاپور با لطف و عنایت خاصی مورد استقبال قرار گرفت و اجازه ترویج و انتشار اندیشه های نوین او در ایران به وی اعطا گردید ، ولی هنگامی که تبلیغات آنان جنبه ضد دولتی گرفت تضیقات شدیدی علیه این مذهب و پیروانش آغار گردید . برخی نوشته اند که مانی از علم طب آگاهی داشت و شاپور علاج فرزند بیمار خود را از او خواست ولی طفل در آغوش وی جان داد و همین امر موجب بدبینی شاپور به مانی شد . اما بر طبق  کتیبه کرتیر شاپور به مانی بدبین و وقتی او احساس خطر کرد به آسیای مرکزی فرار کرد . در تاریخ یعقوبی آمده است مانی در زمان بهرام اول به ایران بازگشت تا اینکه  وهرام اول برادر هرمز اول  که پادشاهی عشرت طلب و سست عنصر بود مانی را بدست موبدان زردشتی واگذاشت . مجلس مباحثه عمومی تشکیل شد و مانی با موبدان موبد که هم خصم بود و هم قاضی به گفتگو پرداخت ، شکی نیست که مانی مجاب و محکوم گردید و او را بعنوان خروج از دین به زندان افکندند و چندان عذاب دادند تا بدرود حیات گفت و این واقعه در سال 276 در اواخر سلطنت وهرام اول اتفاق افتاد .


 

معلوم می شود در زمان هرمز اول گرفتاری شدیدی برای مانویان نبوده ولی در زمان بهرام اول که کار بدست روحانیون زردشتی افتاد ، اذیت و آزار مانویان آغاز شد و مانی را به زندان دنوش بردند و در سن 60 سالگی در غل و زنجیر کشیدند تا بدرود حیات گفت . نویسنده  حدودالعالم  مرگ مانی را در رامهرمز  نوشته است و اکثر نویسندگان هم به تبعیت و تاسی از یکدیگر اعدام مانی را در گندی شاپور نوشته اند . درصورتی که گندی شاپور اردوگاه اسرای رومی بود و بهرام اول در مقر سلطنتی خود یعنی  بیشاپور  مانی را بدست کرتیر و قضاوتهای او سپرد و این مطلب در متاب التنبیه و  الاشراف مورخ موثق مسعودی که قدیمیترین سند محسوب می شود ( 345 ه ش ) به صراحت آمده است . وی در این مورد می نویسد : بهرام پسر هرمزد سه سال و سه ماه پادشاهی کرد و مانی و گروهی از پیروان او را کشت و این کار در شاپور فارس انجام گرفت . به نظر می رسد نویسندگانی که کشتن مانی را تحریف کرده اند و پوست آن را پر از کاه کرده اند ، بهتر آن دانسته که پوست کاه شده مانی را هم در دروازه جندی شاپور آویزان کنند ، چون پیروان مانی علاقمند بودند که قتل او را بوسیله دار به تقلید از مسیحیان عنوان کنند .


 

در شرح مقدس اسلام ، مانویت جزو ادیان ثنویت ( دو گانگی ) شناخته شده یعنی ادیانی که منشا عالم را از دو اصل متقابل نور و ظلمت یا خیر و شر می دانند برخلاف اسلام ، یهود و مسیحیت که همه بر پایه توحید مطلق استوارند .


 

بهرحال پس از مرگ مانی جانشین وی  سیسی نوس مدت 10 سال به تبلیغ مانویت مشغول بود ولی سرانجام او نیز دستگیر و به مرگ محکوم گردید .


 

مانویت در غربت بویژه در روم باعث تشویق  مسیحیت گردید و در شرق ( چین ) تا قرن 14 میلادی طرفدارانی داشته است . پیروان مانی را صدیقون و سماعون ذکر کرده اند ، صدیقون بر خلاف سماعون همسر اختیار نمی کردند .





.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]