دین و پیامبر بودا - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



مجسمه بودای عظیم الجثه لشان:.



Leshan Giant Buddha
Leshan Giant Buddha
بودای غول پیکر لشان (Leshan) ، بزرگترین پیکره سنگی بودای موجود در جهان است. بودای لشان مجسمه ای است در هیئت Meytreya *،
پا برهنه با گوش هایی آویزان، موهایی آراسته به صورت مارپیچ و گیس مانند،
قفسه سینه ای برآمده و در معرض نمایش و دستانی که روی زانوان تکیه داده
شده است. از زیر پای این مجسمه عظیم الجثه سنگی، رودخانه هایی می گذرند.


مجسمه غول پیکر بودای لشان از لحاظ شهرت هم پای مجسمه های ایستاده بودا در
Bamiyan افغانستان است که همه آنها به عنوان میراث فرهنگی بشری حفظ و
نگهداری می شوند. ارتفاع دو مجسمه بودای Bamiyan در افغانستان در حالت
ایستاده 38 و 53 متر است که از لحاظ ارتفاع دومین و سومین مجسمه های سنگی
بودا در دنیا هستند. مجسمه با شکوه بودای لشان حالت نشسته دارد. مجسمه های
بودا در افغانستان به دست انسان ها تخریب شدند و همین امر باعث شد که
محافظت از مجسمه بودای لشان بیش از پیش، مهم تلقی شود.

ارتفاع این بودای با شکوه 71 متر است. پهنای شانه هایش 28 متر،
سرش 14.7 متر طول و 10 متر عرض دارد و در مجموع 1021 تکه مو به آن وصل شده
است. در رویه پاهایش که هر کدام 8.5 متر است به راحتی 100 نفر جای می
گیرند.
ادامه مطلب...
افظت از مجسمه یا کوه بودای لشان:.




نمای دور از بودای لشان
بودای عظیم الجثه لشان (Leshan) واقع در Sichuan به تازگی در معرض
بزرگترین بازسازی و مرمتی قرار گرفته که از سال 713 در دوره پادشاهی (Tang
907 – 618) که این مجسمه در آن سال تراشیده شده، تا کنون بی نظیر بوده
است.


در زمانی که این مجسمه تراشیده شد، یک بنای 13 طبقه چوبی برای
محافظت از آن در مقابل نور خورشید و باران ساخته شد. در طول جنگ های اواخر
پادشاهی (Yuan 1368- 1271) و اوایل پادشاهی (Ming 1644 – 1368) بنای محافظ
در جنگ تخریب شد.


از آن زمان تا کنون مجسمه بودا در معرض باد و باران قرار گرفته و حتی جای گلوله های زمان جنگ نیز در آن دیده می شود.
ادامه مطلب...
افسانه زندگی:.

 افسانه زندگی

بنابر داستان‌های بودایی سیدارتا (واژه سیدارتا بمعنی کمالجو است) در باغ‌های لومبینی در نپال کنونی بدنیا آمد. پس از زایش توجه پیشگویان به او جلب شد و پیشگویی ایشان بدینگونه بود که سیدارتا در آینده یا پادشاهی جهانگیر خواهد شد یا روحانی‌ای بیداردل که جهانیان را از خواب نادانی خواهد رهاند. پدر سیدارتا یعنی سودودانا شاه برای اینکه پسرش در راه اول قرار گیرد وی را در ناز و نعمت پروراند و در کاخهایی محفوظ قرار داد تا سیدارتا با رنجها و کاستیهای زندگی آشنایی نیابد. با اینحال سیدارتای کمالجو از کاخها گریخت و در طی چهار بار گریز خویش با چهار منظره آشنا گشت: پیری، بیماری، مرگ و شخصی پارسا که در پی رهایی از رنجها بود. دیدن چهارمین منظره بر سیدارتا تأثیری ژرف نهاد و بر آن شد تا زندگی شاهزادگی را نهاده به جستجوی حقیقت شرایط آدمیان بپردازد. پس از گذراندن مدتی با مرتاضان در جنگلها، آن راه را راه راستین حقیقت یابی ندانست و راهی میانه در پیش گرفت.

سیدارتا پس از شش سال آزمودن و پویش در مکانی بنام بودگایا زیر درختی بنام درخت بیداری (بودی) به درون پویی (مراقبه و مکاشفه) نشست و پس از چیرگی بر ترفندهای مارا، دیو دیوان، به دریافت رموز و بیداری کامل رسید و بودا گشت. واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارتی به روشنی رسیده است.


آئین بودایی:.

آموزه‌های بودا

چکیده آموزه بودا اینست: ما پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم. این باززایی ما بارها و بارها تکرار می‌شود. این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامیم. هستی رنج است. زایش رنج است. پیری رنج است. بیماری رنج است. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است. پیوند با آنچه نادلخواه است رنج است. دوری از آنچه دلخواه است رنج است. خلاصه اینکه دل بستن رنج آور است.(و این رنج زمانی پایان می‌یابد که دیگر منی ؛یا درک کننده‌ای نباشد چه او در قید حیات باشد چه نباشد(نگارنده)). هدف باید بریدن از این رنج و چرخه وجود باشد. درک چهار حقیقت اصیل، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل می‌دهد. این حقایق عبارت‌اند از: ?. به رسمیت شناختن وجود رنج. ?. اینکه دلیل رنج دیدن، تمایلات نفسانی است. ?. و اینکه بریدن از رنجها دستیافتنی است. ?. و درک اینکه راهی برای رسیدن به جایگاه بی رنجی وجود دارد. این راه، راه اصیل هشتگانه نام دارد زیرا عوامل سازنده آن این هشت اصل هستند: گفتار درست، کردار درست، معاش درست، کوشش درست، توجه درست، تمرکز درست، جهان بینی درست و پندار درست. آدمی بیمار است. بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند: کار حقیقت نخست از چهار حقیقت اصیل تشخیص این بیماری به‌عنوان بیماری رنج در انسان‌هاست. حقیقت دوم دلبستگیها را به‌عنوان باعث و بانی این بیماری بازمیشناسد. سومین حقیقت شرایط را سنجیده و اعلام می‌کند که بهبود امکانپذیر است. حقیقت چهارم تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است. درک این حقایق و اصول، تمرکز و مراقبه نیاز دارد. این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همه موجودات می‌گردد. این آموزه‌ها آیین بودا (دارما) را تشکیل می‌دهند. بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای رسیدن به ساحل رستگاری (موکشا) به آن نیاز است. ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود. رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند. آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش می‌شود. به این روی این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند. راه اصیل هشتگانه که نسخه تجویز بیداردل (بودا) برای درمان رنجهاییست که همه بُوَندگان (موجودات) دچار آن هستند خود به سه گروه دسته بندی می‌شود: درستکاری (شیلا)، یکدله شدن (سامادی) و فراشناخت (پرگیا). این سه مفهوم هسته تمرینهای روحانی بوداگرایی را میسازند. درستکاری که در راه هشتگانه به گونه گفتار درست، کردار درست و معاش درست آمده دستوراتی اخلاقی مانند خودداری از کشتن و دروغگویی را در بر می‌گیرد. یک بخش از درستکاری در بوداگرایی مربوط به دهش (دانا) می‌شود. این دهش تنها به مواردی مانند صدقه دادن و سخاوتمندی محدود نمی‌شود و معنی مشخص دینی دارد، یعنی تأمین نیازمندیهای روزانه همایه (جامعه راهبان بودایی (سنگها)). هموندان (اعضاء) همایه نیز به نوبه خود به دهش میپردازند. دهش آنها بالاترین دهشها یعنی آموزش آیین بودا (دارما) است. مفهوم دوم راه هشتگانه یعنی دل را یکدله کردن یا کار کردن بر روی تمرکز است که سه بخش کوشش درست، توجه درست و تمرکز درست را در بر می‌گیرد. در این مرحله تمرکز شدیدی دست می‌دهد که در آن اندیشنده با موضوع اندیشه یکی می‌گردد. این پدیده، شهود و رسیدن به فراشناخت نیست بلکه یک پدیده روانی است. اینکار از راه یوگا و درون پویی انجام می‌گیرد. بوداگرایی همانند دیگر کیشهای هندی ذهن را ابزار بنیادین رهایی میداند و بر ورزیدگی درست ذهن تأکید می‌نماید. آماج کوشش درست یکپارچگی ذهنی و جلوگیری از پراکندگی اندیشه‌است. توجه درست باعث آگاهی از احساسات و آگاهی از کنشهای بدن و ذهن می‌گردد. این تمرینات سرانجام ما را به تمرکز درست میرساند که رسیدن به حالات گوناگون آگاهیهای خلسه آمیز در حین درون پویی (مراقبه) است و با آزمودن خوشنودی بزرگی همراه است. رسیدن به این حالات را درون نگری (دیانا) مینامند. بخش آخر راه هشتگانه یعنی جهان بینی درست و پندار درست تشکیل دهنده فراشناخت (پرگیا) است. رسیدن به فراشناخت یا بعبارتی حکمت اعلاء در بوداگرایی به معنی یافتن دسترسی مستقیم به واقعیت نهفته در پشت چیزها و یافتن بینشی فراسوی هرگونه شناخت است. این گام پس از گامهای درستکاری و یکدِلگی می‌آید و نتیجه یک درون پویی ویژه بودایی است. جهان بینی درست همان درک کامل چهار حقیقت اصیل و پندار درست همان مهرورزی و عشق است که ذهن را از شهوت، بدخواهی و ددمنشی می‌پالاید. اینها راه را برای رسیدن به فراشناخت هموار میسازند. چکیده اینکه: از دیدگاه بودا ما اگر خواسته باشیم که از چرخه زاد و مرگ رهایی یابیم (در صورتی که به آن چرخه باور داشته باشیم) باید گرایش‌های نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به یوگا پرداخته به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همه موجودات و بوندگان می‌شود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم.

شاخه‌های بوداگرایی

بوداگرایی از دیدگاه شمار پیروان، پس از مسیح باوری، اسلام و هندوگرایی چهارمین دین جهان است. بوداگرایی به سه شاخه اصلی بخش می‌گردد. راه بزرگ یا مهراه و راه کوچک یا کهراه و الماسراه (وَجرَیانا). بوداییان شاخه مهراه را مهایانا و شاخه راه کوچک را تیره واده یا هینایانا (هینه یانه) مینامند. کهراه، بوداگرایی سنتی است که بر اهمیت واپسین بیداردل تاریخی یعنی سیدارتا گوتما (Siddhartha Gautama) تأکید دارد. مهراهی‌ها گوتما را به‌عنوان بودا پذیرا هستند اما به شمار زیادی بوداهای دیگر نیز باور دارند. بوداگرایی در پی رویدادهای تاریخی از هند و نپال رخت بربست و به سوی سرزمینهای شرقی کوچید. کشورهای جنوبی تر مانند سری لانکا پیرو شاخه کهراه و شمالیترها مانند چین و ژاپن پیرو گونه‌هایی از کیش مهراه هستند. بیشترین گسترش بوداگرایی زمانی رخ داد که آشوکا شاه بدین دین گروید و به گستراندن آن کمر بست.

خاستگاه اندیشه‌های بودا

پیرامون سه هزار سال پیش شاخه‌هایی از آریاییان ایران، از بقیه جدا شده و به سرزمین هند کوچیدند. پیش از ورود آنها به شبه جزیره هند تیره دیگری در آنجا نشیمن داشت که به نام دراویدی معروف است. آریایی‌ها پیرامون ???? سال پیش یعنی بهنگام زایش بودا در بیشتر سامانهای شمالی هند جایگزین شده و بر آن نواحی چیره گشته بودند. سیدارتا گوتاما (بودا) با آنکه خود آریایی بود اما بیشتر اندیشه‌های بنیادین کیش او از ریشه دراویدی هستند. (برای جستاری مفصل در این باره نگاه کنید به: ع. پاشایی: هینه یانه، نشر نگاه معاصر، تهران ????، صص ???-??). جامعه هندوستان در زمان بودا به چهار رده (کاست) بخش می‌شد: برهمنها (روحانیان)، کشتریا (شهریاران و جنگاوران)، وایسیا (کشاورزان و بازرگانان) و سودرا (خدمتکاران برده). سیدارتا اسمآ به رده کشتریا تعلق داشت ولی اعلام داشت که از دید او همه مردم برابر و پاکزادند.

بوداگرایی و ایران

  • سکه‌ای از پیروز پسر اردشیر ساسانی یافت شده که در آن وی از ارجگذاری خویش نسبت به دو دین زرتشتی و بوداگرایی خبر می‌دهد.
  • در سده ? زایشی یک رشته داستان‌های بودایی بنام جاتاکا از روی ویرایش هندوی آنها بنام پنچا تنترا به پارسی میانه ترجمه شد و کلیلگ و دمنگ نام گرفت. در سده ? زایشی روزبه پوردادویه آن داستان‌ها را به عربی برگرداند و نام کلیله و دمنه بر آنها نهاد. ترجمه‌های لاتین و یونانی آن کتاب بعدها در سده ?? پایه داستان‌های آسوپ نوشته یک راهب بیزانسی را تشکیل داد.
  • بوداگرایی در خراسان بزرگ تا اندازه‌ای ریشه گرفته بود و یکی از کانونها و نیایشگاههای بزرگ آن در صومعه بودایی بلخ بود. این صومعه به سانسکریت ناوا ویهارا نام داشت که معنی آن صومعه نو است. این نام در فراگویی پارسی زبانان به گونه نوبهار درآمد. لقبی که به گردانندگان این صومعه در زبان سانسکریت داده بودند پراموکها بمعنی سرور بود و نام خانواده برجسته ایرانی برمکیان از همین لقب گرفته شده. برمکیها عهده دار و گرداننده این نیایشگاه بودایی بودند.
  • بتازگی روزنامه آساهی ژاپن از قول یک باستان شناس برجسته ژاپنی بنام نوگوچی از یافته شدن ?? تندیس بودا در استان فارس گزارش داد. در گزارش دیگری از شبکه بودیست نیوز درازای این تندیسها میان ? تا ?? سانتیمتر و جنس آنها از گچ و گل اعلام شده‌است.

متون بودایی:.

متون بودایی

زبان مادری بودا به احتمال زیاد زبان پالی بوده است که یکی از گویشهای هندوآریایی میانه و خویشاوند با سانسکریت است. نوشته‌های بنیادین بودایی نیز بیشتر به این زبان و در سریلانکا نگاشته شده است. آن مجموعه از آثار بودایی که سخن شخص بودا بشمار می‌رود به سه بخش تقسیم می‌گردد و جمعآ سه سبد نامیده می‌شود. موضوع مجموعه یا سبد نخست، انضباط راهبان، سبد دوم گفتمانهای بودا و سبد سوم آموزه‌های دیگر است. نام این مجموعه‌ها بترتیب وینیه پیتکه (پرورش نامه)، سوتّه پیتکه (سوره نامه) و ابی دمّه پیتکه (کتاب تفاسیر آیین) است. سه سبد خود از ?? کتاب جداگانه تشکیل شده اند. مجموعه دوم یعنی سوره نامه خود پنج زیرمجموعه (نیکایا) را در بر می‌گیرد. یکی از این زیرمجموعه‌ها کودکا-نیکایا (مجموعه متون کوتاه) است که معروفترین کتاب آن بنام دمّا پادا با نام فارسی راه حق بتازگی بدست آقای رضا علوی مستقیمآ از زبان پالی به فارسی برگردانده شده و در سال ???? از سوی نشر فرزان روز در تهران چاپ گشته است.

پیرامون سده دوم پیش از زایش مسیح (??? سال پس از بودا) کتابهای فراوان دیگری به رشته نگارش درآمد که بنیاد شاخه‌های گوناگون مهراهی (مهایانی) شدند. از این کتابها یا به قولی سوره‌ها (سوتراها) ??? عدد بجا مانده است که جمعآ بنام سوره‌های مهراهی (مهایانا سوترا) مشهورند. از برجسته‌ترین این سوره‌ها می‌توان از سوره فراسوی فرزانگی (پرگیا پارمیتا) نام برد که پایه شکلگیری مکتب مادیمکه شد یعنی همان مکتب و دبستان بودایی که در میان مردم تبت رواج دارد. سوره دل (پرگیا-پارمیتا-هریدیه-سوترا) از مهم‌ترین بخش‌های آن است. اثر برجسته دیگر، سوره نیلوفر (سد-درمه-پوندریکه-سوترا) است که محبوبیت زیادی در چین و ژاپن دارد. سوره گل آذین (اوتمسکه سوترا) متنی بنیادی برای بوداگرایی هوا ین در چین شد و سوره شادبوم (سوکاوتی-ویوهه-سوترا) به شکلگیری بوداگرایی پاکبوم در ژاپن انجامید.

بجز سوره‌ها آثار بودایی بسیاری پدید آمده که در مقوله تفسیر و جستار بشمار می‌آید. این آثار که به شاسترا معروفند شامل چکامه و آثار ادبی نیز می‌شود و بیشتر به زبانهای پالی، سانسکریت، چینی، ژاپنی و تبتی نگاشته شده اند.


آموزه ها و تعلیمات بودا:.


بودا، مثل سایر آموزگاران زمانش، از راه بحث، سخنرانی، و تمثیل تعلیم می داد. چون او هم مثل سقراط یا مسیح به فکرش نرسید که تعلیمش را بنویسد، آن را درسوتره («نخ، رشته») هایی خلاصه می کرد تا حافظه را به کار گیرد. این گفتارها، که در یاد پیروانش برای ما محفوظ مانده، ندانسته، نخستین شخصیت برجسته ی تاریخ هند را برای ما تصویر می کند: مردی با اراده ای نیرومند، خویش کام و مغرور، اما با رفتار و گفتاری آرام، و با نیکخواهی بی پایان. او مدعی «روشن شدگی» بود نه وحی؛ هرگز وانمود نکرد که خدای با واسطه ی او با بندگانش سخن می گوید. در مناظره ی شکیباتر، و از هر آموزگار بزرگ بشریت ملاحظه کارتر بود. شاگردانش، که شاید صورت آرمانی او را نشان می دادند، او را چنین می نمودند که کاملاً به اهیمسا عمل می کند: «گوتمه ی زاهد دست از کشتن زندگان برداشته، از ویران کردن زندگانی دوری می گزیند. او که زمانی از طبقه ی کشتریه بود، اینک چوب و شمشیر را به سویی انداخته است؛ از خشونت شرمسار و از عطوفت سرشار است؛ و با همه ی موجوداتی که جان دارند همدردی و مهربانی می کند.... گوتمه چون بدگویی را کنار نهاده، از غیبت رو می گرداند.... بدین سان او، همچون پیوندگر، کسانی را که از هم بریده اند به یکدیگر نزدیک می کند؛ مشوق آنانی است که دوست همند؛ صلح آور، دوستدار صلح، مشتاق صلح، گوینده ی سخنانی است که صلح می آورد.» او همچون لائو – تزه و مسیح آرزو داشت که نیکی به جای بدی، و مهر به جای کین بازگردد؛ و در برابر نفهمی و دشنام خاموش می ماند.

 «اگر مردی از سر ابلهی با من بد کند، من او را در پناه مهر بی کینم جای خواهم داد؛ بد هر چه از او بیش آید نیکی من بیش بدو بازخواهد رسید.» وقتی ساده لوحی او را دشنام گفت، بودا، ساکت و خاموش، گوش داد؛ اما چون آن مرد از دشنام گفتن باز ایستاد، بودا از او پرسید: «ای فرزند، اگر مردی نخواهد پیشکشی را که به او می دهند بپذیرد، آن پیشکش از آن که خواهند بود؟» مرد پاسخ داد «از آن پیشکش آورنده.» بودا گفت «پسرم، من نمی خواهم دشنامت را بپذیرم، تمنا دارم که آن را خود نگاه داری.»

 

بودا به خلاف بیشتر پارسایان طبعی طنزآمیز داشت، و می دانست که ورد در مباحث مابعدالطبیعه ی بدون مزاح، نشان بیذوقی است.

ادامه مطلب...

بودا از نجات شخصی تا رهایی طبقاتی:.

بودا از نجات شخصی تا رهایی طبقاتی 

 

بودا  یا( سیدارتا گاواتما ) ، پیش از
میلاد
Buddha 560 –
480   
  

نام واقعی بودا . فیلسوف و معلم مقدس هندی ؛
سیدارتا گاواتما ،است که با صد سال اختلاف نظر محققین ، بین سالهای 560
480 پیش از میلاد در شمال هند میزیسته است.او پایه گذار فلسفه و
دین بودیسم است، بودیسم ، بخشی از فلسفه شرق و دینی است فلسفی ؛ یعنی دینی آته
ایستی و بدون خدا. بودیسم نه تنها جای خاصی در تاریخ فلسفه هند دارد، بلکه از تمام
ادیان جهانی ، فلسفی تر است . فلسفه هند همچون فلسفه یونان و غالب ادیان ، یک جنبش
اصلاح خواهانه و روشنگرانه بود که نتیجه تحولات خاص سیاسی و اجتماعی میباشد .
رابطه بین یونان باستان و شبه قاره هند بدلیل وجود آرامش سیاسی و وجود امپراطوری
هخامنشی در قرون 5 و 6 پیش از میلاد میسر گردید . درآنزمان شرق و غرب نه تنها به
مبادله کالا بلکه به تبادل ایدهها نیز پرداختند. بودیسم را میتوان راه شرقی یا
آسیایی یافتن حقیقت دانست . بودا در آغاز به امید کوشش برای رهایی طبقاتی علیه
سیستم کاستی برهمن های هند وارد میدان شد ولی بدلایل شکست تاریخی وارد مبارزه برای
نجات و رستاخیز شخصی بیچارگان گردید . او درآغاز، هدف خودرا پایان دادن به مرگ و
درد و رنج بشری اعلان نمود. دربودیسم ، درد و رنج انسان، موضوع اصلی فلسفه و دین
بوده اند. برتراند راسل ، نقش بودا و سقرات را مهمتر از پیامبرانی مانند مسیح و
موسی میدانست. شبه جزیره هند پیش از یونان ، سرزمین فلسفه شده بود، بودا سومین
فیلسوف مهم شرق است . یک قرن بعد از مرگ بودا، بتدریج مردم ساده به تقدیس وی
پرداخته و او را همچون پیامبری اجباری پرستیدند. گروه دیگری او را یک مصلح اجتماعی
نامیدند تا یک روشنفکر انقلابی. بودیسم از آغاز میخواست که بخشی از فرهنگ تودهها
شود تا جهانبینی برگزیدگان ، غالب ملاقاتهای بودا در رابطه با دیدار وی با: فقرا ،
بیماران ، و کهنسالان هستند. بودیسم کوشید تا در هند جانشینی برای دین هندو و قطبی
درمقابل نظام تحقیرآمیز کاستی آن شود. بودیسم درآغاز ریشه در تحولات مترقی و مردمی
داشت و در طول قرون، بارها به شاخه ها و مذاهب گوناگون مترقی و ارتجاعی تقسیم
گردید. سرانجام در قرن 9 میلادی یک جنبش ارتجاعی ضد اصلاحات آنرا به عقب راند .
امروزه گویا حدود 350 میلیون بودیست در آسیا وجود داشته باشد. قدیم ترین سیستم
فلسفی هند ، فلسفه و دین هندویسم است ، ولی بودا کوشید با کمک ابزار شناخت به نجات
بشر بپردازد. هند پیش از بودا ، به روایت پاره ای از مورخین ، یک تاریخ 1000 ساله
فلسفی داشته است .

  در شمال هند آنزمان ، با از هم پاشیده
گی حکومت حاکمان و اشراف محلی و رشد یک دولت مرکزی، اشرافزاده گان و تحصیل
کردههایی مانند بودا ، آینده ای برای ادامه وراثت سرزمینهای پدری خود نمی دیدند .
تنها سرمایه آنان ، سواد و تبلیغ دانسته ها و روشنفکری شان بود . و بر اثر ناآرامی
های اجتماعی، سنت و فرهنگ، آداب و رسوم و اخلاق ، نیز دچار لرزش شده و نیازبه
آموزگارانی چون امثال بودا در هر شهر و روستا احساس میشد.

چون شباهتهایی میان فلسفه آغازین یونان و
بودیسم وجود دارد، ادعا میشود که هندیها با فلسفه یونان پیش از سقرات آشنا بوده و
یونانیها نیز فلسفه هند را می شناخته اند. به نظر بعضی از محققین، فلسفه هند 100
سال پیش از فلسفه یونان شروع شده است . شرح اتم را هندیها قبل از فلسفه طبیعی
یونان آغاز کردند . و ایندیرا ، خدای جنگ هندیها ، شباهتی با خدایان یونانی دارد
تا با خدای ادیان مسیح و یهود . گروه دیگری بودا را همعصر سقرات ، افلاتون و 
یا ارسطو بحساب می آورند . احتمال میرود که افلاتون تصور پرواز و سفر روح به جهان
ابدی را از فلسفه هند گرفته باشد . بودیستها خلاف سه دین تک خدایی : اسلام ، مسیح
و یهود به خدایی عقیده نداشتند ، به این سبب گروههایی آنان را آته ایستی بحساب می
آورند.

گروه دیگری آغاز فلسفه هند را حدود 1500 سال
پیش از میلاد یعنی زمانیکه اقوام آریایی به شمال هند رسیدند، حدس میزند . ولی
اروپایی ها در قرن 19 به کشف فلسفه هند نائل شدند. . مثلا سیر و سفر و پرواز روح
را گویا غربیها نمی شناختند. شوپنهاور کوشید تا به وحدت فلسفه بودا و کانت بپردازد
. تعثیر فلسفه بودیستی روی شوپنهاور ، شلینگ ، و هردر ، امروزه ثابت شده است .

اسکندر مقدونی هم کوشید تا در سال 325 پیش از
میلاد، فلسفه و فرهنگ یونان را به هند وارد کند و با از هم پاشیده گی امپراتوری او
، اقوامی مانند : هون ها ، ترک ها ، و عرب ها، در طول تاریخ وارد هند شدند ، تا
اینکه مسلمانان در سال 711 قدری موجب عقب راندن فلسفه و دین هندیها شدند. سرانجام
در قرن 17 میلادی، هند مجددا زیر نفوذ قیصر مغول متحد شد، ولی در قرن 19 انگلیس به
استعمار هند پرداخت . و بالاخره در سال 1947 هند به استقلال امروزی خود رسید . در
زمان فعلی در آسیا سیستم های بودیستی گوناگونی وجود دارد.

بودا میگفت که جهان ناکامل و بی نظم است و
انسان بدلیل غرایز و علائق اشتباهی اش دائم در درد و رنج بسر میبرد. او فکر میکرد
که انسان میتواند با کمک فلسفه، خودرا از این زنجیر نارضایی ها نجات دهد و به
هواداران خود توصیه میکرد که از هیجان های جهان و زندگی فاصله بگیرند. بودا پیش از
شوپنهاور گفته بود که : تولد رنج است ، مرگ درد است ،  دوری و جدایی از
عزیزان غم انگیز است، از خواسته ها و تمایلات دست کشیدن نیز ناخوش آیند است . او
مهمترین  علت نارضایی انسان را، علاقه او به زندگی ابدی و کوشش برای ارضای
تمایلات اش میدانست.

درفلسفه هند هیچ چیز ثابت و بی تغییر نیست و
در هر شیئی مدام پروسه تبدیل و تحول پیش می آید . بودا همچون هراکلیت یونانی میگفت
که همه چیز در حال جریان و حرکت است . او مانند فیلسوفان طبیعی یونان عناصر تشکیل
دهنده جهان را : آب ، آتش، هوا ، و زمین ، میدانست . پایه اخلاق در بودیسم مانند
دین زردشت، روی اصولی مانند : گفتار نیک ، کردار نیک ، و پندار نیک، قرار داشت .
بودا بزرگترین تقواها را : همدردی ، نوع دوستی ، متانت و خونسردی، میانه روی ، و
صلحخواهی ، میدانست . در درسهای اخلاقی او : سکوت مهمتر از پرحرفی است، جهان بی
ارزش است ، زمان ناپایدار و در حال گذر ، و انسان باید همیشه دست رد به سینه قدرت
طلبی بزند. جهانبینی بودیسم بر پایه چند حکم است : زندگی رنج است ، علاقه به زندگی
موجب زحمت میشود، تسلط بر نفس موجب کاهش نارضایی میشود . سه اصل مهم بودیسم :
اعتقاد به نجات ، وحی ، و خلوص است . بودا از پیروانش میخواست که به جهان نه
بگویند و موجب مرگ و آزار و جراحت موجودات زنده نشوند.

با آغاز مسیحیت ، بودیسم نیز به دوشاخه تقسیم
شد : یک دسته بودا را خدا دانسته و دسته دیگر کوشید با کمک آموزشهای ساده او به نجات
خود بپردازد . در نظر بودا، نه خدایی وجود دارد ، نه اعتقاد به روح ابدی ، چون هیچ
جیز پایدار و ثابت و حتمی نیست .

در بودیسم هدف از اخلاق و تقوا آن است که
انسان به شرایط “نیروانا“ برسد و دیگر متولد نشود. نیروانا یعنی رسیدن به آرامش
ابدی روح ، به وضعیت خلاء ، به نیستی ، و اینکه روح بار دیگر مجبور نشود که برای
تکمیل خود و رفع گناهان و اشتباهاتش ، یکبار دیگر در قالب انسان بدنیا بیاید .
شرایط نیروانا یعنی چیزی نخواستن و میلی نداشتن . بودا را میتوان در این رابطه
معلم رواقیون دانست . او میگفت که هدف انسان باید آن شود که در زندگی مجددر بعدی،
بدون حرص، طمع، خواسته ، میل ، و علاقه ،بدنیا آید. او مدعی بود که در جستجوی صلح
به شرایط “نیروانا“ رسیده است .

سرانجام در قرون بعدی بودیسم مجبور شد که
خودرا با خرافات و ابتذال فرهنگی زمان وفق دهد و به این دلیل از رونق اولیه افتاد
و به سه شاخه تقسیم شد : جوامع بودیست سنتی را کشورهایی مانند : سریلانکا ، برمه ،
تایلند ، کامبوج ، و لائوس میدانند . و بودیسم تجددخواه را در کشورهایی مانند :
چین ، ژاپن ، کره ، نپال ، تبت ، و مغولستان ، جستجو می نمایند.

 

منبع: www.tarikhema.ir


   1   2      >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]