خدایان تاریخ باستان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



خدای خورشید:.

 پیروزی خورشید مصر

 در بخش پیش به اندیشه های خورشید مصری پرداخته و از اسطوره های آفرینش مصری و خورشید آغاز نمودیم. به پایتخت آیین های خورشید در شهر «لونو» (هلیوپولیس) رفتیم و نمادهای آیینی را بررسی کردیم و سرانجام به اندیشه هایی رسیدیم که سرآغاز جستجوی ما درباره ریشه های پیدایش «دایره بالدار» و آن اندیشه های دایره در مصر بود.

اما مردم شهر لونو نبودند که به خدای خورشید خود می بالیدند. زیرا در همان روزگاران مردم شهری دیگر بنام «خمنو» (Khemenu) می گفتند که اندیشه خدای خورشید (را) از آنجا آغاز شده و پسین تر این اندیشه به شهر لونو رفته است. زیرا در لونو سرور خدایان آن شهر نخست «آتوم» (Atum) بود نه را و پسان تر بود که اندیشه «را» با او درآمیخت و او را «آتوم-را» (Atum-Ra) خواندند. به دیگر سخن منطقه های گوناگون مصر که به آنها «نوم» (num) می گفتند، هریک دارای داستانهای اسطوره ای ویژه برای خود بوده و هریک از آنها دارای گروه یا خانواده ای از خدایان.

http://ascendingpassage.com/Merneptah-Horus.jpg

       شهر لونو پایتخت آیین های گروهی از خدایان بود که به آنها «گروه خدایان 9 گانه» (Ennead) می گفتند و سرور آنها همان آتوم بود. خمنو جایگاه «گروه خدایان 8 گانه» (Ogdoad) بود و سرور آنها «توت» (Thoth) خدای ماه نام داشت. در این شهر بود که داستان پیدایش «را» پدیدار شد اما این داستان پسان تر به لونو برده شد. در «الفانتین» گروهی سه تایی را می پرستیدند که سرور آنها «خنوم» (Khnum) خدای برآمدن و سرریزی آب بود و او را چون انسانی با سر قوچ نمایش می دادند. سرور خدایان شهر «تب» (Thebes) «آمون» (Amun) خدای هوا و دم زندگی بود و سرور خدایان شهر «ممفیس» (Memphis) «پتاه» (Ptah). پس می توان گفت که هر ناحیه ای در سرزمین مصر دارای باورها و خدایان ویژه خود بود.

اما در میان این شهرها و گروه خدایان، پسان تر آیین های خورشید در شهر لونو و آیین پرستش زمین در ممفیس از ناموری ویژه ای برخوردار گشتند. در شهر ممفیس بود که پتاه با «تانن» (Tanen) خدای زمین آن شهر درآمیخت و از آن پس آنرا «پتاه-تانن» (Ptah-Tanen) می خواندند. باور بر این بود که او آفریننده جهان بوده و سروری است که سرش در آسمان و پاهایش تا جهان زیرین (Duat) کشیده شده است. می گفتند او نخست بر تختی نشست و دو سرزمین (مصر بالا و مصر پایین) را آفرید. پس باور کردند که او بر کوه آسمانی بزرگی که از آبهای نخستین (نو) برآمده، نشسته است. پرستشگاه این خدای مصری در شهر ممفیس «هوت کاپتاه» (ساختمان روان پتاه) نام داشت و این نام همان است که یونانیان آنرا برداشته به سرزمین مصر گفتند و همان است که امروزه Egypt خوانده می شود.

چنین به نظر می رسد که باور شرکی خورشید پرستی نخست درمیان خانواده پادشاهی و درباریان پذیرفته شد. شاهزاده ای را که در آینده پادشاه می شد «پسر را» می خواندند که این نام از روزگار پادشاهی میانه (2375-1800 پ.م) به خود پادشاه گفته می شد. پس فرعون فرزند خورشید در سرزمین مصر خوانده می شد.

گذشت روزگار نشان داد که مصریان به پرستش خورشید و نگاه به را گرایش داشته و آنرا از دیگر خدایان شرکی برتر می دانند. بزرگترین انگیزه برای گرایش به خورشید روشنایی بخش بودن شگفت انگیز آن و دلیل دیگر گردش پیاپی آن در آسمان بود. می پنداشتند نیرویی آسمانی است که خورشید را در آسمان می راند و اینکه خورشید هر بامدادان از شرق برآمده و در غرب فرونشسته و هیچگاه باز نمی ایستد، برای آنها سخت شگفت آور بود. پس پنداشتند خورشید نیرویی زنده و اندیشمند است و کسانی در آسمان آنرا می گردانند. پس آرام آرام چون بسیاری از مردمانی که در کنار رودخانه ها یا کرانه دریاها می زیستند، پنداشتند که خورشید در قایقی نشسته و کسانی همراه او هستند که آن قایق را در آسمان می گردانند.

این قایق خورشیدی هر بامداد از شرق برمی خاست و شامگاهان در غرب فرو می رفت. پس درباره این گردش پیاپی چنین پنداشتند که شبانگاهان خورشید در قایق خود از غرب به شرق در جهان زیرین (Duat) به پیش می رود و بامدادان دوباره برمی آید. چون دیرینگی خورشید باور نمودند ناخودآگاه قایق خورشید را «قایق میلیونها سال» نام نهادند.

«درود بر تو! ای تو که در قایقت جای داری، تو می گردی! تو می گردی! تو روشنایی را به جلو پخش می کنی، تو روشنایی را به جلو پخش می کنی! تو فرمان شادی را برای هزاران هزار مردم به مردمی که تو را دوست دارند می دهی...» (بخشی از کتاب مردگان)

«درود بر شما ای سروران که قایق سرور «میلیونها سال» را می کشید! که آنرا بر فراز آسمان جهان زیرین (Duat) می آورید که آنرا بر فراز «ننت» (Nent) که روانهای با (Ba) را برای تنها آمدن و ارواح آنها می سازد، گردش می دهید که با دستهایش پایه سکان را گرفته است و آنرا به راه مستقیم پیش می برد که پاروهای شما را سخت در دست گرفته است. شما دشمنان را می کشید. پس قایق شادی خواهد کرد و خدای بزرگ در راهش با آشتی و آرامش می گذرد.» (بخشی از کتاب مردگان)


دایره خورشید «آتن» (Aten):.


خورشید مصری و داستان دایره

شاید گزافه نباشد که بگوییم کمتر مردمی در جهان چون مصریان باستان درباره خورشید گسترده می اندیشیدند و این دایره آسمانی در زندگی، اسطوره ها، پندارها و زندگی آنها بسیار جای داشت. به راستی در هزاران سال پیش هنگامیکه مصریان هنگام سپیده دم افق سرخ رنگ را می دیدند که خورشید چون دایره ای بزرگ از آن برمی خاست و بیابانهای آن سرزمین را با رنگ زرین خود می تافت یا هنگامیکه خورشید در افق غرب برمی نشست و آسمان آن را آتشین می ساخت و سپس روشنایی را با خود ناپدید می کرد، شگفت زده می شدند. خورشید هم روشنایی بود و هم گرما و برنشستن آن در افق غرب هم ترسناک بود و هم سرمازا.ادامه مطلب...

نام خدایان ایران باستان:.

 

افزون بر اهورامزدا « بزرگترین خدایان » در پارس شواهدی درباره آیین پرستش خدایانی دیگری نیز وجود دارد ، نام این خدایان از روی الواح گلی تخت جمشید بدست آمده است ، تعداد این خدایان بسیار محدود است و از تعداد واقعی آن بسیار کمتر است ، فهرستی که تا به امروز شناسایی شده به شرح زیر است :

  1. اهورامزدا = خدای خدایان
  2. زروان ( زمان )
  3. وستای بغا ( واحد الهی جمعی که عناصر آن به نحو یکسان ستایش می شد )(Visai Baga)
  4. میزدوشی ( الهه وابسته به باروری و قدرت ) (Mizdushi)
  5. نریسنگه ( وابسته به پرستش آیین آتش ) (Naryasanga)
  6. برتکامیه ( این خدا ناشناخته است ) (Brtakamya)
  7. هوریره ( ایزد خورشید طالع ) (Hvarira)
  8. آرتچه ( در سنن پارسی فهرست نشده است ) (Artcha)
  9. آناهیتا ( الهه آب مقدس )
  10. میترا ( خورشید )

خدایان دیگری هم وجود دارند ک هیچ مشخصاتی از آنان وجود ندارد ، یکی از الوح گلی است که معرف این 4 خداست کد این لوح گل PF339  است.

·         هوبمن

·         رود هوپوتیش

·         رود رنکره

·         رود شاوشنوش

نام اکثر این خدایان از اسناد تحت جمشید آمده است ! تعداد خدایان بسیار است و آوردن نام همه خدایان نیازمند داشتن لوح های گلی هستش که متاسفانه این اسناد در اکثرا در شیکاگو هستند به جز معدودی در ایران که در آنان نامی از خدایان برده نشده است ، به واقع اکثر کتیبه ها بدون نام خدا هستند .

ارائه دهنده : انی کاظمی

نام خدایان ایران باستان

افزون بر اهورامزدا « بزرگترین خدایان » در پارس شواهدی درباره آیین پرستش خدایانی دیگری نیز وجود دارد ، نام این خدایان از روی الواح گلی تخت جمشید بدست آمده است ، تعداد این خدایان بسیار محدود است و از تعداد واقعی آن بسیار کمتر است ، فهرستی که تا به امروز شناسایی شده به شرح زیر است :

  1. اهورامزدا = خدای خدایان
  2. زروان ( زمان )
  3. وستای بغا ( واحد الهی جمعی که عناصر آن به نحو یکسان ستایش می شد )(Visai Baga)
  4. میزدوشی ( الهه وابسته به باروری و قدرت ) (Mizdushi)
  5. نریسنگه ( وابسته به پرستش آیین آتش ) (Naryasanga)
  6. برتکامیه ( این خدا ناشناخته است ) (Brtakamya)
  7. هوریره ( ایزد خورشید طالع ) (Hvarira)
  8. آرتچه ( در سنن پارسی فهرست نشده است ) (Artcha)
  9. آناهیتا ( الهه آب مقدس )
  10. میترا ( خورشید )

خدایان دیگری هم وجود دارند ک هیچ مشخصاتی از آنان وجود ندارد ، یکی از الوح گلی است که معرف این 4 خداست کد این لوح گل PF339  است.

·         هوبمن

·         رود هوپوتیش

·         رود رنکره

·         رود شاوشنوش

نام اکثر این خدایان از اسناد تحت جمشید آمده است ! تعداد خدایان بسیار است و آوردن نام همه خدایان نیازمند داشتن لوح های گلی هستش که متاسفانه این اسناد در اکثرا در شیکاگو هستند به جز معدودی در ایران که در آنان نامی از خدایان برده نشده است ، به واقع اکثر کتیبه ها بدون نام خدا هستند .

ارائه دهنده : انی کاظمی


آنوبیس نام یکی از خدایان مصری:.

آنوبیس ( خداوند شغال )

آنوبیس نام یونانی و آنپو نام مصری است . این خداوند در یونان با هرمس تطبیق می شد و روح مرده در دادگاه واپسین بوسیله وی راهنمایی می گشت . جاده و راه آخرت را انوبیس برای این روح هموار و مفتوح میساخت و تصویر وی بشکل یک شغال و یا در هیکل مردی است که سر وی به شکل سر یک شغال و یا سر یک سگ نمایانده شده باشد . شهری که آنوبیس در آن پرستیده میشد "سینو پولیس" نامیده می شد . آنوبیس از قدیم الایام در مراسم کفن و دفن مردگان حاضر می شد و ادعیه و سرود در این مراسم خطاب به وی خوانده می شد . آنوبیس را در کتیبه ها پسر چهارم ( رع ) خدای خورشید شمرده اند اما سپس جزء خانواده اوزیریس قرار گرفت و از این خانواده به شمار رفته است در افسانه مصریان هست که مادر آنوبیس معروف به نفتیس از اوزیریس فرزندی به دنیا آورد که بعدها به آنوبیس موسوم گشت . اما آنوبیس را مادر وی نفتیس سر راه گذارد و ترک نمود و ایزیس وی را بفرزندی پذیرفت و پرورش داد بی آنکه بی وفایی شوهر خود اوزیریس را در نظر گرفته باشد . آنوبیس وقتی به سن رشد رسید و بزرگ شد در فتوحات پدر شرکت نمود و پس از کشته شدن اوزیریس در دفن و کفن وی با ایزیس یاری کرد و برای اینکه جسد اوزیریس فاسد نگردد جسد را برای نخستین بار مومیایی کرد و بدین جهت بنام خدای مومیایی اموات موسوم است و روح آدمیزاد را تا گورستان مشایعت می کند و در عزای وی شرکت می نماید . آنوبیس در جهان برزخ دست روح مرده را در دست خود میگیرد و به دادگاه واپسین راهنمایی می کند و به خدایان معرفی می کند و پس از این معرفی مراسم وزن کردن قلب روح مرده انجام می شد اگر قلب مرده سبک تر بود به جهان بهشت راه می یافت ولی اگر سنگین تر بود توسط تمساح سر مورد حمله قرار می گرفت و از بین می رفت .





.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]