دانستانی های باستان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



آیا می دانید ؟:.

استانبول تنها شهری
در دنیاست که در بین 2 قاره آسیا و اروپا واقع شده
و طی هزاران سال پایتخت 3 امپراتوری بزرگ روم ،
بیزانس و عثمانی بوده است.

آغاز بنای تخت جمشید توسط داریوش بود ؟:.

 

     بر دیوار پشتیان جنوب چهار متن ه فارسی باستان (2) ، عیلامی(1) و اکدی(1)یافت شده است ، متن عیلامی این کتیبه (Dpf) به کارهای ساختمانی انجام شده به دست داریوش مستقیما اشاره می کند :

من ، داریوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه سرزمینها ، شاه بر این زمین ، پور ویشتاسب ، هخامنشی {هستم} و داریوش شاه گوید « در این مکان که در آن این بارو ساخته شد ، در گذشته هیچ بارویی ساخته نشده بود . به یاری اهورامزدا این بارو را من {بودم که} آن را ساختم ، چنانکه خواست اهورامزدا بود ، تمام خدایان با او {بودند}که این بارو ساخته شد و من آن را ساختم . کامل و نیک و مستحکم، چنانکه به من حکم شده بود.» و داریوش شاه گوید : «اهورامزدا و تمام خدایان با او مرا و این بارو و آنچه را برای این مکان ترتیب یافته است ، محفوظ داراد . مردی که دشمن است و خواهد اندیشید که کاش اینها بازشناخته نشوند !»

 

     داریوش متذکر میشود که قبل از من در اینجا هیچ بنایی ساخته نشده یود ، در اینکه داریوش یک سیاست مدار بسیار بزرگ و عمیق است شکی نیست ، همان طور که در بیستون هم به وضوح میتوان آن را مشاهده کرد ! داریوش در اینجا نیز تمام تلاش خود را کرده است که ساخت بنای پارسه را به خود اختصاص دهد و اما امروزه میدانیم که در کنار بنای تخت جمشید بناهای کوچکی است که با کاهگل بر روی دیوارهای آن ، به ارتفاع نیم متر کار شده است ، این بناها که تعداد آنها کمتر از 5عدد است مربوط به دوره کمبوجیه کبیر است ، میبینیم که داریوش گفته است من برج و بارو و مستحکمات پارسه را ساخته ام ، بی شک در داخل محوطه کاخها و بناهایی بوده است که با در نظر گرفتن گفته های خود داریوش معلوم میشود که این آغاز به کار این بنا قبل از وی بوده است . به احتمال فراوان در دوره کمبوجیه کبیر بوده است ! (باید در مورد کمبوجیه درست بیاندیشیم و گفته های مردانی همچون هرودوت دارای مدارک نیست،باید بدانیم که کوروش از میان پسرانش کمبوجیه را انتخاب کرده است همان کوروشی که از مردان بزرگ تاریخ باستان است .)

 

 


تعظیم متقاضی به شاه در پارس:.

 

نویسندگان کلاسیک اطمینان می دادند که متقاضی بار یافتن می بایست ملتزم به تعظیم به فرمانروا شود . برای نمونه این همان کاری است که ارتبان هزرپتیش به روشنی برای تمیستوکلس تشریح می کند :

از میان پسندیدهترین قوانینمان آن قانونی از همه پسندیده تر است که به ما حکم می کند به شاه حرمت نهیم و به او مانند تمثال آن خداوندی که بر جهان فرمان می راند ، تعظیم کنیم بنابراین ، چنانچه رسوم ما را تایید می کنی و تعظیم کردن را می پذیری ، میتوانی او را ببینی و با او سخن بگویی، اما چنانچه آن را نمی پذیری ، ناچاری برای تقدم عرایضت ، به دیگران در مقام میانجی توسل جویی ؛ زیرا بر طبق رسوم اجدادی ما ، شاه نباید به مردی که از تعظیم کردن سرباز میزند ، بار دهد (تمیستوکلس ، کتاب27 ، بند5-4)

مکرایسمنیاس نیز یک واقعه را یاد آوری میکند و می گوید :

وقتی به حضور شاه بار رفت ، حلقه را که در انگشت داشت بیرون کشید و مخفیانه جلو پای خود افکند ، پس از آن به شتاب خم شد ، گویی تعظیم می کند و آن را برداشت او در برابر پارسیان وانمود به تعظیم کردن کرد اما در واقع از کاری که برای یونانیان شرم آور بود ، پرهیز نمود (حکایات گوناگون ، کتاب 1 ، بند 31) .

منبع : کتاب امپراطوری هخامنشی جلد اول – فصل پنجم:تصاویر جهان – صفحه 2-261 به نوشته « پی یر بریان » به ترجمه ناهید فروغان

-  -  -

البته باید یاد آور شویم که تعظیم به معنای زانو زدن و به خاک افتادن نبوده است (چون که ایسمنیاس زانو نمیزند ) و خم کردن بالا تنه کافی است .


کوروش و ماد:.

پولیانوس در مورد جنگهای پارسیان (کوروش) و ماد می نویسد :

کوروش سه باز با مادها جنگید هر سه بار شکست خورد ؛ نبرد چهارم در پاسارگاد آغاز شد که سکونت گاه زنان و کودکان پارسی بود ! در این نبرد نیز پارسیان پای به فرار نهادند...سپس ناگهان به طرف دشمن برگشتند ، به آنها حمله ور شدند و بر سر مادهایی ریختند که در تعقیبشان پراکنده گشته بودند . پارسیان در این نبرد به چنان پیروزی بزرگی دست یافتند که کوروش را به نبردی جدید نیاز نبود .

پولیانوس حتی تصریح میکند که پس از شکستهای نخستین بسیاری از پارسیان به مادها پیوستند ! البته باید متذکر شد که هم " پینی " و هم " نیکلای دمشقی " رفتار دلیرانه زنان را ستودن اند و نوشته اند که بر بلندیها پناه گرفته ئ پدران و فرزندان و همسرانشان را با پایداری ترغیب کرده اند ، از این روی ، هر بار که کوروش شاه به پارس می آمد ، زنان را مورد تفقد قرار می داد و هدایایی به آنان تدیم می داشت

منبع : کتاب امپراطوری هخامنشی جلد اول – فصل اول:کشورگشایان کوروش و کمبوجیه – صفحه 49 به نوشته « پی یر بریان » به ترجمه ناهید فروغان و تایپ توسط « انی کاظمی »

 


پارسیان و مادیان ( کوروش و ماد ):.

پولیانوس در مورد جنگهای پارسیان (کوروش) و ماد می نویسد :

کوروش سه باز با مادها جنگید هر سه بار شکست خورد ؛ نبرد چهارم در پاسارگاد آغاز شد که سکونت گاه زنان و کودکان پارسی بود ! در این نبرد نیز پارسیان پای به فرار نهادند...سپس ناگهان به طرف دشمن برگشتند ، به آنها حمله ور شدند و بر سر مادهایی ریختند که در تعقیبشان پراکنده گشته بودند . پارسیان در این نبرد به چنان پیروزی بزرگی دست یافتند که کوروش را به نبردی جدید نیاز نبود .

پولیانوس حتی تصریح میکند که پس از شکستهای نخستین بسیاری از پارسیان به مادها پیوستند ! البته باید متذکر شد که هم " پینی " و هم " نیکلای دمشقی " رفتار دلیرانه زنان را ستودن اند و نوشته اند که بر بلندیها پناه گرفته ئ پدران و فرزندان و همسرانشان را با پایداری ترغیب کرده اند ، از این روی ، هر بار که کوروش شاه به پارس می آمد ، زنان را مورد تفقد قرار می داد و هدایایی به آنان تدیم می داشت

منبع : کتاب امپراطوری هخامنشی جلد اول – فصل اول:کشورگشایان کوروش و کمبوجیه – صفحه 49 به نوشته « پی یر بریان » به ترجمه ناهید فروغان و تایپ توسط « انی کاظمی »

 


گوشه ای از اندیشه شاهان آشور و بابل و سومر در مقابل انداشه های:.

گوشه ای از اندیشه شاهان آشور و بابل و سومر
پادشاهان ایران بدون شک معایبی داشته اند چون خصلت طبیعی انسان است و اگر مشکل و خطایی نداشته باشد که می شود ذات یزدان پاک . این خطاها را بایستی تجزیه و تحلیل کرد که آیا قابل قبول است یا خیر ؟ شاهان ایران هرگز قابل مقایسه با روزگاران خود نبوده اند و هزاران سال جلوتر از زمان می اندیشیدند . منشور کورش بزرگ بدون تردید حداقل 2500 جلوتر از زمان خودش صادر شده است و تا آن روزگار هیچ کس چنین نکرده بود روزگاری که شاهان سومر و بابل و آشور چنین فرمان می داده اند .


 

آشوربانی پال : من از شهرهای عیلام به اندازه ای ویران کردم که برای عبور از ویرانه ها یک ماه و بیست و پنج روز وقت لازم است . شاهزادگان و جوانان و پیران و خواهران شاه را همگی به اسیری بردم . زنان و مردان شهر را به همراه اسبان و گوسفندانشان که شمارشان از دسته های ملخ بیشتر بود همگی را به غنیمت بردم . تمام عیلام و شوش و هلتماس را تصرف کردم و بانگ آدمیزاد و شادی را از آنجا برانداختم .


 

آشوربانی پال فرمان داد تا زبان سربازان اسیر را بکنند و با گرز سرهایشان را بکوبند تا بمیرند . دستور داد تا مردم شهر را در برابر مجسمه گاوان بالدار شهر سر ببرند . این کار آشوربانی پال درست همانند جدش سناخریب است که وی نیز چنین کرده بود . جسد مردگان در شهر بایستی بماند تا خوکان و پرندگان بخورند .


 

کتیبه ای از بخت النصر : به فرمان من صد هزار چشم در آورده شد و صد هزار قلم پا را شکستند . من با دست خود چشم فرمانده دشمن را درآوردم و هزاران پسر و دختر را در آتش سوزاندم . خانه ها را چنان ویران کردم که دیگر هیج بانگ زندگی از آن بر نخواست .


 

کتیبه ای از سناخریب پادشاه ماد 689 پیش از میلاد : نخست بابل را گشودم و سپس آن را آتش زدم . نهر فرات را که روان بود را روی شهر بازکردم تا ویرانه های باقی مانده آنجا را نیز آب ببرد .
کتیبه ای از آشور نصی پال : به گینایو حمله بردم و آنرا تصرف کردم . 600 نفر از جنگاوران دشمن را بیدرنگ سربریدم . 3000 نفر اسیر را زنده زنده طعمه آتش کردم . اسیران دیگر را پوست کندم و از دروازه اصلی شهر آویزان کردم . مشرق زمین - تمدن ویل دورانت
حال گوشه ای از اندیشه شاهان یکتاپرست ایران باستان
داریوش بزرگ چنین گوید : خدای بزرگ است اهورامزدا. که این جهان را بیافرید . که خرد و نیروی کوشش را بر من ارزانی داشت به خواست و نیروی اهورامزدا شاهم و فرمانهای او را اجرا میکنم این چنین : دوستدار و پیرو راستی هستم و بدی را دشمنم . خواهان داد و عدل هستم . نه می خواهم که از سوی توانایی به ناتوانی ستم شود و نه میخواهم که ناتوانی به توانایی بد کند . آنچه موافق راستی است میل من است و آنچه خلاف راستی است به شدت با آن مخالفم . خویم را در حد اعتدال نگه میدارم و چون خشم بر مرا فرا گیرد با اراده بر آن چیره میشوم تا مبادا ناروایی روی دهد . تو که بعد از من شاه خواهی بود از دروغ سخت بپرهیز . مردی که خواهد دروغزن بود نیک کیفر ده. اگر چنین می اندیشی باید کشورم در امان باشد . آنهایی که پیشتر شاه بودند در آن مدت ، آنچه را که من در یک سال و اندی به خواست اهورامزدا کردم نکردند . از آن رو اهورامزدا مرا یاری کرد، چون بدکردار نبودم ، دروغزن نبودم ، خطاکار نبودم ، نه من ، نه دودمانم . بر پایه راستی رفتار کردم : نه به ناتوان و نه به توانا بد کردم ، مردی که با خاندانم همکاری کرد او را نیک پاداش دادم و آنکه زیانکاری کرد ، او را نیک کیفر دادم . تو که سپس شاه خواهی بود ، مردی که دروغزن یا خطاکار است او را دوست مباش و او را نیک کیفر ده . تو که سپس این نوشته ها را که من نوشتم ، یا این نگاره ها را ببینی ، آنها را ویران مکن ، تا جایی که ممکن است آنها را بپای ، تا زمانی که تندرست باشی .

 

نتیجه گیری
آری اینگونه می توان پنداشت که ملتی بزرگ همچون ایرانیان را غرب برای آنکه مردم ما دیگر به اندیشه گذشته با شکوهشان نباشند سرکوب کرده است و تمدن یونان که البته بزرگانی را در خود داشته ولی از دیدگاه اخلاقی و فساد سرآمد تمامی ملتها بودند را به نام مهد فرهنگ و اخلاقیات و علوم جهان معرفی میکنند . این هیچ دلیلی ندارد به جز حقیر شمردن ملت بزرگ باستانی ایران که هیچ یک از این مظاهر فساد اخلاقی را در تاریخ خود نداشته است و همواره یکتا پرست ترین ملتهای جهان به شمار می آید . به همین جهت دهها فیلم و سریال های جهانی ساخته می شود و از شاهان گذشته روم و یونان ستایش میکنند ولی تا کنون هیچ برنامه و فیلمی برای بزرگ مردان جهان همچون کوروش بزرگ و داریوش بزرگ و زردشت و نوشیروان دادگر و اردشیر بابکان و مهرداد بزرگ وتیرداد و خشایار شا و . . . ساخته نشده است این اوج جانب داران نگریستن به تاریخ جهان است که تنها ملت ایران می تواند در برابر آن بایستد و باردیگر به شکوه گذشته اش باز گردد و این بزرگ ترین خطر برای آنان شمرده می شود .

اهورا مزدا خدای زرتشت:.

نه قومی برگزیده دارد و نه با زبان ویژه ای برای کسانی وحی می فرستد و نه گروهی از آفریدگان خویش را مامور کشتار گروهی دیگر می کند و نه خودش شبانه چند هزار نفر از بندگانش (فرزندان مصریان) را از میان می برد و نه بابت لغزشهائی که خودش برای این بندگان خواسته است آنها را بسوی آتش و مار و عقرب به جهانی دیگر روانه می کند.
او دستگاه بیکران آفرینش را برای زمین ما که ذره ای ناچیز در این دستگاه است نیافریده، بلکه او جوهر راستی و سرآغاز راستی است. او به هستی آورنده خرد و آغاز و پایان نظامی است بنام « اشا» که میلیاردها کهکشان را با میلیاردها خورشید آنها را از میلیاردها سال پیش با خرد بیکران خود در گردش دارد است.

او برتر و پاک تر از آن است که ما او را درگیر مسائل فرومایه زندگی چند انسان گمراه بکنیم. او اهورا مزداست. او خوشبختی و شادی و شکوفائی را برای جانداران این زمین آفریده .او آزادی گزینش را آفریده تا انسانها بتوانند راه و روش وشیوه زندگی خود را بدلخواه خود گزینش کنند.او آرامش را آفریده تا مردمان زندگی اسوده داشته باشند. او اندیشه نیک را آفریده تا زنان ومردان را به سوی بخش پرفروغ زندگی راهنمائی کند. او چیرگی به خود را آفریده تا مردمان را از لغزشهای نا خواسته زندگی دور نگاه دارد. او تکا مل و رسا ئئ را آفریده تا مردمان هر روز، هم خود و هم این جهان را تازه تر و نوتر کرده و پیشرفت دهند. و سر انجام او جاودانگی را آفریده تا زنان و مردانی را که با او در روند آفرینش همکاری کرده و در خوشبخت کردن خود و دیگران و این جهان گام برداشته اند در «سرای مینوی سرود»، جاودانه با فروغ خود و در فروغ خود روشنی بخشد.
او هیچگاه آفریده گان خود را «بنده و برده» خود ننامیده بلکه همیشه آنها را « دوست و همکار» مینامد. دوست وهمکار برای بهتر کردن و خوشبخت کردن این کره که ما انرا زمین مینامیم.


   1   2   3   4   5   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]