دوات شهر های باستان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



شهر باستانی پترا یکی از عجایب هفت گانه:.

پترا بخش 2

به شهادت تاریخ * " پترا " پایتخت حکومتی مقتدر بود که با جسارت هر چه تمامتر * اجازه عبور از ان دره سنگی عمیق را به متجاوزین نمی داد و به خصوص در برابر قدرت امپراتوری رم باستان ایستادگی می کرد .
از قرن چهارم تا قرن دوم پیش از میلاد به مدت 200 سال * پترا پایتخت  پادشاهی " نبطی ها " بود . در این دوران پترا به اوج شکو فا یی  و تمدن خود رسید .
تاریخ نویسان درباره  نبطی ها می نویسند که این قوم به احتمال زیاد از عربستان جنوبی برخاسته و به مرور زمان راه به خاور میانه برده بود . اینان جمعیتی نزدیک به 10 هزار نفر را تشکیل می دادند که به صورت بادیه نشینی در صحرای " ارا باح " چراکنده بودند .
" نبطی ها" صحرا را وطن خود می نامیدند و با شجاعت بسیار از ازادی وامنیت ان پاسداری می کردند . به همین جهت بازرگانان علاقمند بودند که کاروان خود را از این صحرای امن عبور دهند و از چشمه موسی که دیگر " عین موسی " نامیده می شد اب بنوشند و از ان بازدید کنند .
رفته رفته پترا راه تجاری و بازرگانی بسیار با اهمیتی شد که سوریه را به دریای سرخ و هندوستان را به خلیج فارس و مدیترانه مربوط می کرد . این موقعیت به حکمرانان پترا امکان داد تا پایتخت خود را تبدیل به مرکز مهم داد وستد  ادویه و عاج هندی * بخور عربی * ابریشم چینی * طلای مصری  و فلفل فینیقی کنند.
به این ترتیب نبطی های چادر نشین و صحرا گرد تبدیل به شهرنشینا نی شدند که در قصر هایی ساخته شده در دل تخته سنگها و صخره های عظیم زندگی می کردند و پایتخت انها , پترا ,از زیبا ترین و تماشایی ترین شهرهای دنیای باستان بود .
 

 

Copy_of_petra05.jpg

شکوه خیره کننده پترا و اوازه ثروت ان * سرانجام امپراتوری رم را به طمع تصرف ان انداخت و در سال 106 بعد از میلاد * " ترابا نوس " امپراطور رم یکی از سرداران خود را با لشکری عظیم روانه وادی موسی کرد . با پیروزی رومیان * پترا جزئی از امپراطوری رم شد و یک دوره دیگر از عظمت را طی کرد . این شهر به تدریج رومی شد و اندک اندک خصوصیات فرهنگ نبطی از ان رخت بربست .
در قرن سوم میلادی * با توسعه دیگر راه های تجاری و به وجود امدن مسیر های جدید برای کاروانها که از پترا نمی گذشتند ضربه ای مرگبار بر اقتصاد پترا وارد امد و این شهر به سوی زوال تدریجی رفت .
در سال 636 میلادی * پس از نبرد نبرد معروف " رودخانه یرموک " که بین مسلمانان و مسیحیان در گرفت * کنترل پترا به دست مسلمانان افتاد اما از انجا که پترا بر سر راه زیارتی مکه قرار نداشت * باز هم به بوته فراموشی سپرده شد .
با شروع جنگهای صلیبی * پترای نیمه ویران به وسیله نیروهای مسیحی اشغال شد . بقایای سه قلعه ای که مسیحیان در چترا ساختند * هنوز هم مشاهده می شود .
در قرن سیزدهم ( سال 1276) بار دیگر پترا را مسلمانان فتح کردند ; ولی پترا دیگر شهری اباد و مجلل نبود . بلکه ویرانه ای گمنام و فراموش شده بود که نظیر تمدنهای باستانی * تنها از ان در افسانه ها یاد می کردند .
در اوایل قرن نوزدهم میلادی ( سال 1812) * یک مسافر سویسی به نام " لودویک بورکهارت " در حالی که با نام مستعار " شیخ ابراهیم " عازم مکه بود تا بتواند شهر مقدس مسلمانان را مشا هده کند نظرش به " شهر سنگی پترا " جلب شد . او در بازگشت از جهانگردی خود نوشت " در میان صحرایی بی حفاظ که هیچ مسافری بدان پای نمی گذارد * در اعماق وادی موسی * یکی از شگفت انگیز ترین اثار هنری باستان با خصوصیات باور نکردنی وجود دارد که ..."
این گزارش باعث شد که مسافران دیگری نیز راه  " بورکهارت " را طی کنند .
در سال 1893 یک هنرمند نقاش به نام " دیوید رابرتز " به پترا رفت و اثاری زیبا و گویا از این شهر سنگی تهیه کرد که نام پترا بر سر زبانها انداخت .
چنین بود که پترا دوباره متولد شد و به عنوان یکی از جاذبه های توریستی خاور میانه * درهای خود را به سوی مردم جهان گشود .
اما پترا در خطر نابودی است . طوفاهای شن * افزایش رسوب نمک در سنگها و باران های موسمی به بناهای سنگی پترا اسیب می زنند و این یادگار برجسته بشری را پیوسته در معرض خطر نابودی قرار می دهند .
پترا در فهرست " میراث فرهنگی جهان " قرار دارد و همانطور که قبلا گفته شد جزء یکی از عجایب هفتگانه جدید قرار گرفته است و به عنوان کنجینه ای بسیار با ارزش به ثبت رسیده است . به این علت تلاش همه جانبه ای صورت می گیرد تا از نابودی نجات یابد . اما عوامل فرسایش و تاثیرات شدید انها هر تلاشی را با دشواری روبه رو می سازد .
کنترل مسافران و رفت وامد توریستها به اسانی ممکن نیست . مردمی که به تماشای پترا می ایند خود عاملی برای ویرانتر شدن پترا هستند .
در بررسیهای باستانشناسی * انواع چسب ها را که بتواند به استحکام سنگها کمک کند و در مقابل اب غیر قابل نفوذ باشند به کار گرفته اند .
جهت وزش باد و میزان قدرت تخریبی ان در منطقه پترا اندازه گیری شده است .
برای کنترل مسافران و محدود کردن عده بازدید کنند گان * تدبیرهایی از سوی وزارت جهانگردی و دانشگاه یرموک ( کشور اردن ) و سازمان اثار باستانی در ایالات متحده امریکا صورت گرفته است و... با وجود این پترا همچنان در خطر است و این پایتخت سرخ رنگ ساخته شده در دل سنگ به دست مردمی که قرنهاست به فراموشی سپرده شده اند اینک با شتاب هر چه تمامتر در حال فروپاشی است.
write by: meraj marjani )( برگرفته از کتاب کاوش در گذشته )

 


Copy_of_OdysseusSirensBME440.jpg

 

قلمرو اسرار بی پایان
از زمانی که اولین دریا نوردان در هزاران سال پیش به دریا نوردی پرداختند، اقیانوسهای پهناور و متلاطم را سرچشمه افسانه ، معما، مکانهایی با موجودات عجیب و در تصرف نیروهای ناشناخته می پنداشتند .
مردان دریا همه جا سخن از پری های دریایی می کردند که نیمی از بدن انها ماهی و نیمی دیگر انسان بود . یونانیان از جادوگری بنام سیرک (circe) نام می بردند . " دخترکانی پرنده با بالهای بلند که با خنده ها و اوازهای دلنشین ملوانان را به دام میانداختند ونابود می کردند " دریانوردان اوازاسکاندیناوی " کراکن" را میخواندند . کراکن هیولایی به طول 200 فوت (60 متر ) با پوستی فلس مانند و چشمان اتشین بود که کشتی ها را در هم می شکست و ملوانان را نابود می کرد .
در اواخر قرن هجدهم " کارلوس لینا ئوس ( پدر گیاه شناسی جدید ) افسانه کراکن را جدی گرفت . او از قول ملوانان نوشت ، این موجود انچنان قوی است  که شجاع ترین و قدرتمند ترین ملوانان را به اعماق دریا می برد ، تا انجا که برخی تصور می کردند که این نیروی فوق العاده از خود دریاست . هنگامی که کریستف کلمب اولین بار به دریای"  سارکاسو " که در نیمه راه اقیانوس کبیر قرار داشت ، رسید ملوانان خرافاتی کشتی او پس از برخورد به علف های ضخیم دریایی به تصور اینکه در دام کراکن افتاده و برای همیشه نابود می شوند به وحشت افتادند .
مدتها قبل از این ترس از مکانی که ان را مثلث برمودا می خواندند ، وجود داشت .
منطقه ای مرموز که در جایی در شرق برمودا واقع شده است .
 ایوان _ت_ سندرسون ، مثلث برمودا را یکی از دوازده ناحیه ای می دانست که گردابهای مکنده خوانده می شود .
منطقه دیگری که به دریای شیطان معروف است و خارج از سواحل ژاپن قرار دارد ، مکانی که گفته می شود نیرو های ناشناخته موجب ناپدید شدن کشتیها بدون کوچکترین نشانه ای می شود . حتی خلبانان هواپیماهایی را که بر روی اینگونه مناطق پرواز می کنند از اختلال دستگاه کنترل هواپیما ، از کار افتادن بی سیم ، مشاهدات غیر عادی و انحرافای باور نکردنی از مسیر گزارش کرده اند .


شهر پترا:.

پترا
آورده اند که ان زمان که حضرت موسی از صحرای بی اب و علف " اراباح" در جنوب غربی اردن می گذشت از گرمای سوزان خورشید و روزهای متوالی پیاده راه پیمودن از پای در امده و تشنگی بر او غلبه کرد .
موسی به هر سوی از بیابان سوزان چشم می انداخت تا شاید نشانی از اب بیابد و سایه بانی برای استراحت بجوید که... ناگه از دور تخته سنگ عظیم گنبدی شکلی را دید که به رنگ سفید بود و در زیر تابش انوار افتاب به سان الماس می درخشید . موسی (ع) به ان سو رفت و چون به پای صخره سفید رسید با عصایی که به دست داشت بر پیکر سنگ کوفت . در ان لحظه سنگ شکاف پیدا کرد و اب زلال از دل ان به بیرون جریان یافت . موسی از ان اب گوارا نوشید و چون چندی در سایه تخته سنگ ارمید و جانی دوباره یافت و در پی ماموریت الهی خویش روان شد .
اما ان اب از جریان باز نایستاد و همچنان جوشید و جاری شد تا چشمه امید دیگران باشد و دلیلی برای به وجود امدن تمدنی شگفت انگیز * موسوم به تمدن "پترا " در همان صحرا که بعدها به " وادی موسی " شهرت یافت و چشمه اش با سادگی بسیار و جذابیتی روحانی زیارتگاه معتقدان و زایران شد .
با گذشتن از کنار این چشمه و پیشروی در وادی موسی است که میتوان قدم به خطه ای نهاد که از دیدنی ترین جاهای خاور میانه و یکی از شگفت انگیز ترین اثار به جای مانده از تمدنهای باستانی است ; تمدنی به نام "پترا " .
جاده ای که به منطقه پترا ختم می شود از میان یک بیابان خشک و بی اب وعلف می گذرد . این بیابان در روزگار باستان پوششی از درختان بلوط داشته و سر تا سر ان جنگل بلوط بوده است .
راه دسترسی به پترا یک دره سنگی عمیق است ; دره ای تنگ و باریک  به طول تقریبی 3000متر و عمق 100 متر که پهنای ان در بیشتر نقاط از 3 متر تجاوز نمی کند ! دره ای بس کم نور و هراس انگیز با پیچهای ناگهانی و تند .
با گذشتن از پیچ و خمهای این گذر گاه سر به فلک کشیده که خود از عجایب طبیعت است به نا گاه نمایی از یک کوهستان خاموش در برابر دیدگان ظاهر می شود . از شیب کوهستان که سرازیر شویم خود را محوطه ای شبیه به کره ماه می بینیم . برهوت ... با شکوه... با گستره ای پهناور و پر از برامدگیها و برجستگیها و ماسه و سنگهای زرد و کمرنگ .

 

همچنان که پیش می رویم * سنگهای زرد و سفید به تدریج جای خود را به ماسه سنگهای سرخ رنگ می دهند . رنگ اصلی بیشتر سنگهای این منطقه به رنگ سرخ است . سرانجام به فرو رفتگی عظیمی می رسیم که پیرامون ان را کوههای سنگی و صخره های بزرگ احاطه کرده اند . به هر سو که بنگریم منظره ای از سنگهای شیار خورده و حفره های کوچک و بزرگ در دل صخره ها می بینیم . اما شگفت اور تر از همه قصر ها و معبد های با شکوهی است که معماران باستانی بر سطح صخره ها و در دل کوهها پدید اورده اند .
اینجا پترا است ; نامی از کلمه یونانی  " پترس" به معنی " سنگ " بر گرفته شده است .
روزی پترا محل سکونت و مرکز تمدن مردمی بود که برای خود در میان صخر ه های کوهستان یک " غار شهر " عجیب و شکو ه مند ساخته و نوعی " غار نشینی شهری " پیشه کرد ه بودند.
خانه های این شهر مجلل سنگی را معمارها و سنگتراشهای دوره باستان * در دل سنگهای زیبا صورتی رنگ به قدری استادانه و هنرمندانه دید اورده بودند که حتی امروزه پس از سپری شدن بیش از 2000سال از ساخته شدن انها * همچنان چشم اندازی با شکوه و خیره کننده دارند . بی شک منظره ای گیرا تر از پترا نیست . هر یک از اطاق ها و سر ستونها * در ترکیب رنگهای قرمز و سیاه و سفید و زرد یک اثر هنر کامل است.
پترا با مساحت 45 کیلو متر مربع * بیش از 500 اثر بزرگ تاریخی در خود دارد که با دست هنرمند بشر و توسط معمارهای باستانی که حجار هم بوده و ابزارهای بسیار ساده و ابتدایی داشتند ساخته شده است . اینجا و در میان این اثار بی مانند همه چیز از تاریخ حکایت می کند ; تاریخی ترکیب یافته از واقعیتها و افسانه ها .
بومیان محل و بادیه نشینان " وادی موسی " معتقدند که پترا محل دفن خزانه طلا و جواهر " فرعونهای مصر"  است و این قصرها را فراعنه در دل صخره و سنگ پدید اورده اند تا گنجهای بی حساب خود را در ان جای دهند .
بادیه نشینان وادی پترا به طمع گنج بارها اسلحه های خود را به سوی این قصرها  سنگی نشانه رفته و شلیک کرده اند به امید انکه کوه شکاف بردارد و طلا های فراعنه از ان فرو ریزد . دیوارهای سنگی پترا پر است از اثار این شلیکها .
اما تاریخ چه میگوید ؟ سازندگان این اثار شکوهمند چه کسانی بوده اند ؟ چگونه پترا چنین شوکت وابادانی یافت ؟ و... چه شد که شهری به این زیبایی و عظمت چنین ویران و متروک شد ؟


شهر ساپفو در یونان باستان:.

 

ساپفو اهل لسبوس Lesbos در آسیای صغیر بود که یکی از مهاجرنشین های یونانی بود از تبار ایولی ها بود . دوران شکوفایی او را بین سال های 610 تا 580 ق م دانسته اند . در زبان محلی به او پسافو Psappho نیز می گفتند . این شاعره غزل سرا در تمام دوران عمر خویش از شهرت بسزایی برخوردار بود و برای نوشته های زیبایش تحسین بسیاری را برانگیخته بود . گفته شده است که او بیشتر از تمام شاعران تاریخ ادبیات یونانی ـ بجز آرخیلوخوس Archilochus و آلکایوس Alcaeus ـ به حوزه روابط شخصی خود با خواننده وارد شده است و در این کار فرا روی کرده است . فرهنگ لغاتش بیشتر بومی است زیرا که بیشتر برای سرزمین خودش سروده است و کمتر وجه ادبی دارد . جملات اشعارش کوتاه ، موجز ، تماشایی و صادقانه است . او انسانی گوشه گیر بود و منتقدینش درباره این گونه داوری کرده اند که او آدمی با رنجش ها و خلسه های فراوان درونی بود . اما احساساتش ابداً ارزشی نداشتند تا این که اورا به داشتن آرامشی نسبی رهنمون کنند . گفته شده است که او با مردی ثروتمند به نام سرکولاس Cercolas اهل جزیره آندروس Andros ازدواج کرد . بنا به سنت گفته شده است که اورا به همراه دیگر اشراف لسبوس برای مدتی به سیسیل Sicily تبعید کردند که احتمالاً واقعیت دارد ؛ هر چند که بیشتر زندگیش در میتیلنه Mytilene از جزیره لسبوس سپری گشت . درونمایه بیشتر اشعارش شخصی بود که پیرامون دوستی ها و دشمنی هایش با دیگر زنان است هرچند که شرح حال برادرش کاراکسوس Chraraxus بخشی از اشعار دیگرش می باشد . در بعضی از آثارش می توان ردپای آشوب ها و آشفتگی های سیاسی دورانش را دید ، همچنین اشعارش بازتابی از شاعر همعصرش آلکایوس نیز هست .معمولاً در آن دوره برای لسبوسی ها امری رایج بود که زنان خانواده های اشراف و طبقات ممتاز جامعه در تشکل های خصوصی گردهم جمع می آمدند تا به گونه ای روزهایشان را در بی هودگی ، خوشی های جذاب و به خصوص شعرسرایی و ازبرخوانی اشعار صرف کنند . ساپفو همچنان روحی در کالبد یکی از این انجمن ها بود ، چنان که تشکل او اعضای بسیاری داشت که شیفته او بودند و حتی از راههای دور برای دیدن او می آمدند . درونمایه اصلی اشعارش بیشتر شرح عشق ها ، رشک ها و نفرت های انسانی است که در آن فضای شهوانی شکوفا شد . رقببانش در دیگر انجمن ها از این محبوبیت او خشمگین شدند و سعی کردند او را تحقیر کنند . ساپفو احساساتش را برای زنان دیگر که معمولاً نامی از آن ها برده نشده است ،و در رابطه با آن ها به گونه ای از عطوفت نجیب زادگی و عشقی آتشین مزاج نشان داده است . نویسندگان باستان در دوره ای عقیده داشتند که حجم بسیاری از آثارش در مواجهه با این زنان سروده شده است و به او نسبت زن همجنس بازLesbian  می دادند . شعرش نشان می دهد که او گرامی داشته است احساسات شدیدش را نسبت به دوستانش تا زنان دیگر ، اما هیچ چیز در آن چه که از آثارش باقی مانده بیانگر ارتباط او یا شاگردانش با منش همجنس گرایان نیست . این مسئله مشخص نشده است که اشعارش چگونه در زمان خودش و سه یا چهار قرن بعد چاپ و منتشر شد . در عصر دانشوران اسکندرانی ( خصوصاً سومین و دومین قرن پیش از میلاد ) ، آن چه که از آثار او در یک ویرایش استاندارد ، جمع آوری و منتشر گردید ، نه کتاب از غزل های عاشقانه و یک کتاب از قصاید ساپفو بود . این چاپ ویرایش شده نتوانست در ابتدای قرون وسطی جان سالم به در ببرد . هشت تا نه قرن پس از ساپفو ، اشعارش تنها بوسیله نقل وقول های نویسندگان بیان می شد . تنها یک شعر به طول 28 خط و شعری دیگر به طول 16 خط از او به طور کامل باقی مانده است . پس از سال 1898 قطعات کوتاهی در پاپیروس های مصری پیدا شد ، به هر حال اشعارش به طور کامل باقی نمانده است و بسیاری از این اشعار از نظر ساختار و محتوا با دو قطعه شعری که نقل وقول شده است ،همانند نیست .

 


اژینا:.

اژینا یکی از جزایر سارونیک در خلیج سارونیک ، به فاصله km50 از شهر آتن قرار گرفته است . بنا به سنت ، این اسم برگرفته از نام اژینا ، مادر ایسوسAeacus  است که متولد شده و حاکم این جزیره بود . دوسوم این جزیره توسط کوه آتشفشان درگذر زمان از بین رفته است . علاقه باستان شناسان به جزیره بیشتر به خاطر آثار بجا مانده از بقایای معبدی است که درسمت شمالی جزیره واقع شده است . سال 1811 م توسط گروه باستان شناسی تعداد قابل توجهی از مجسمه های سنتوری که جهت آرایش ستون ها و یا طاق های سه گوش بالای در و پنجره های ساختمانی در معابد به کار گرفته می شود ،از این منطقه بدست آمد . بر طبق نظر کاکرل ، باستان شناس انگلیسی این مجموعه صورتک های پیدا شده از الاهه آتنا ، در این منطقه ،به عنوان تزیین در بین پایه های سنتوری کار گذاشته می شد . بقایای معابد دیگری در این منطقه مکشوف گردیده که وقف آفرودیت بود و در جنگ های با ایران از بین رفته است . طبق نظر هرودوت ، اژینا مجموعه ای از اپیروسی های بودند که انقراض نسلشان را در خطر می دیدند . کشف گروهی از زیورآلات طلایی در این منطقه نشان دهنده آخرین دوره هنری می سین ها می باشد که دال بر این است که فرهنگ می سین ها توانسته است در اژینا ، خود را از تهاجمات دورین ها در آرگوس و لایکدمون در امان نگه دارد . سکه های که در این منطقه ضرب شده ، نشان می دهد در اژینا قدیمی ترین سکه های یونانی ضرب شده است .

 


میلتوس Miletus از شهرهای کهن یونان باستان:.

 

شهر باستانی میلتوس یکی از شهرهای کهن یونانی است که در ساحل آنتولیا و در استان آیدین ترکیه امروزی ، نزدیک دهانه رودخانه مئندرMaeander River  واقع گردیده است . آغاز دوره سکونت در این محل از ابتدای عصر برنز شروع می شود . اولین اقوام هیتتHittite   که در این محل سکنی گزیدند ، از آن ها با عنوان میلاوانداMillawanda  یاد شده است . در این دوران شاه هیتت ها مورسیلی دوم Mursili( ح 1320 ق م ) بود و میلاواندا یک پل ارتباطی برای گسترش ارتباطات میسین های یونانی شدادامه مطلب...

قوم اولمک - تمدن آمریکا:.

 

اولین تمدن بزرگ در قاره آمریکا تمدن اولمک مکزیک بود.آنها از سال ????قبل از میلاد یک جامعه سازمان یافته تشکیل داده بودند.محل استقرار قوم اولمک واقع در " سان لورنزو " و " لاونتا " میباشد.که در این مکان ها اماکن با شکوهی برای مراسم مذهبی خود ساخته بودند.بسیاری از دستاورد های تمدن اولمک برای جوامع بعدی آمریکا منافع زیادی را به همراه داشت و  فرهنگ اولمک را به عنوان فرهنگ مادر قرار دادند. در واقع نقش تمدن اولمک در تکامل تمدن مایا آشکار است.مهمترین خصیصه این تمدن مهارت آنان در پیکرتراشی بوده است .

هنر اولمک ها در پیکر تراشی تاکید بر تجسم بخشیدن به کودکانی چاق با چهره هایی پف کرده و دهانی نیمه باز به نیشخند بوده که بر روی هم علایم صورت گربه وحشی را حتی گاه با چنگال هایش آشکار میسازد و در حقیقت چنین پیداست که آن قوم خود را از نسل گربه سانان میدانستند . کاوشگاه "لاونتا" در جنوب شرقی مکزیک بزرگترین زیستگاه تمدن اولمک به شمار می آید که در آن بقایای شهری به شکل یک ردیف ساختمان های گلی به طول ?/? کیلومتر و در مسیر شمالی جنوبی قرار دارد . در این شهر یک هرم اشکوبه ای به طول ??? و عرض ?? متر و بلنی ?? متر ساخته شده از گل مهمترین اثر معماری بجا مانده از قوم اولم میباشد . چنانکه معلوم است زیستگاه "لاونتا" در حدود ???-??? ق-م بر اثر تهاجم دشمنانی ویران شده است . 

از آثار بجا مانده از قوم اولمک میتوان به هشت سر سنگی بزرگ در " سان لورنزو " واقع در کشور مکزیک اشاره کرد که به احتمال فراوان مجسمه حاکمان تمدن اولمک میباشند که در زیر تصویر یکی از این مجسمه ها نشان داده شده است.


اورارتو (Urartu):.




گروهی دیگر از هوریانها بنام اورارتو ، نیز در فلات ایران تمدنی تشکیل
داده اند. پادشاهی آنان در رابطه خود با نیروهای مسلط در آنزمان یعنی
آشوریان و هیتیها بسیار موفق بود. اورارتوها با تشکیل یک اتحادیه تجارتی ،
از تمایل تمدنهای آشور و هیتی برای دستیابی به منابع قلع و طلای موجود در
کوههای ایران سود بسیاری میبردند. با ثروتی که از راه تجارت بدست آورده
بودند بناهای بسیاری در ستایش از تمدن خود ساختند که بقایای آنها هنوز در
شمال شرقی ایران و غرب ترکیه وجود دارد. بعدها پادشاهان ارمنستان خود را
از نژاد اورارتو میدانسته اند و نام کوه مشهور ارمنستان یعنی آرارات نیز
از اورارتو گرفته شده است. تمدن اورارتو پیش از ظهور پادشاهی ماد در جنوب
آن، از بین رفته است (حدود 650 سال پیش از میلاد) اما تاثیر خود را بر
پادشاهی مادها بویژه در زمینه معماری، باقی گذاشت.














 


   1   2   3      >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]