مردان بزرگ باستان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



فیثاغورس:.

فیثاغورس، حکیم کروتونا کروتونا عمری درازتر از سوباریس داشت. این شهر در 710 ق‌م ساخته شد و از مراکز بزرگ صنعت و تجارت گشت و تا عصر ما دوام آورد. بندر این شهر تنها لنگرگاه طبیعی میان تاراس و سیسیل است، و در عهد باستان، کشتیهایی که مال التجاره به مقصد سوباریس میبردند، ناچار در آنجا توقف میکردند. پس، با وجود بحرانها و شکستهای بسیار، هیچ گاه از اهمیت تجارتی شهر و فعالیت مردم آن نکاست. در این شهر ورزشکاران بزرگ و معروفی مانند میلون پرورش یافتند، و بزرگترین مدرسه پزشکی ((یونان بزرگ)) در آن تاسیس شد.

کروتونا آب و هوایی سالم داشت، و شاید به همین سبب بود که فیثاغورس بدان روی آورد. نام یونانی فیثاغورس به معنی ((زبان پوتیایی)) است، و پوتیا نام یکی از وخشهای معبد آپولون در دلفی است. بسیاری از پیروان فیثاغورس گفتهاند که او همانا آپولون بود، و کسان بسیار ادعا کردهاند که نور خدایی او را به چشم خود دیدهاند. مطابق روایات متواتر تاریخی، فیثاغورس در حدود 580 در ساموس متولد شد، در کودکی نشانه‌های نبوغ در او دیده شد، سالها برای ساختن شخصیت خود تلاش کرد، و سی سال از عمر خویش را به سفر گذرانید. هراکلیتوس که در مدح امساک میورزد، میگوید: ((فیثاغورس بیشتر از هرکس در تحقیق و بحث میکوشید.)) روایات حاکی است که فیثاغورس به بلاد عرب وسوریه و فنیقیه و کلده و هند و گل سفر کرد، و در بازگشت، این پند بزرگ و شگفتانگیز را به جهانگردان ارزانی داشت: ((هر گاه به خارج از دیار خود سفر میکنی، مرز و بوم خود را فراموش کن.)) یعنی به هر شهر بیگانه که میروی، تعصب را از خود دور کن. تردید نیست که فیثاغورس به مصر رفته و در آنجا با کاهنان بحث کرده و اخترشناسی و هندسه را آموخته و چه بسا که برخی از خرافات رایج را هم فرا گرفته است. چون به ساموس بازگشت، با طغیان پولوکراتس مواجه شد و به کروتونا مهاجرت کرد. در این وقت، متجاوز از پنجاه سال داشت.
ادامه مطلب...
آریوبرزن که بود؟:.

ریوبرزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین ، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسه ی «در بند پارس» را از خود در تاریخ به یادگار گذاشت . برخی او را از اجداد لرها یا کردها می دانند.

 

 «اسکندر مقدونی » در سال 331 پیش از میلاد پس از پیروزی در سومین جنگ خود با ایرانیان ( جنگ آربل Arbel یا گوگامل Gaugamele ) و شکست پایانی ایران ، بر بابل و شوش و استخر چیرگی یافت و برای دست یافتن به پارسه ، پایتخت ایران روانه این شهر گردید . اسکندر برای فتح پارسه سپاهیان خود را به دو پاره بخش کرد :بخشی به فرماندهی (پارمن یونوس) از راه جلگه (رامهرمز وبهبهان)به سوی پارسه روان شد وخود اسکندر با سپاهان سبک اسلحه راه کوهستان (کوه کهکیلویه)رادر پیش گرفت ودر تنگه های در بند پارس(برخی آنرا تنگ تک آب وگروهی آنرا تنگ آری کنونی می دانند) با مقاومت ایرانیان روبرو گردید.در جنگ در بندپارس آخرین پاسداران ایران با شماری اندک به فرماندهی آریوبرزن دربرابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند وسپاهیان مقدونی را ناچار به پس نشینی نمودند. با وجود آریوبرزن وپاسداران تنگه های پارس گذشتن سپاهیان اسکندر ازاین تنگه های کوهستانی امکان پذیر نبود. ازاین رو «اسکندر» به نقشه جنگی ایرانیان درجنگ ترموپیلThermopyle متوسل شد وبا کمک یک اسیر یونانی از بیراهه وگذراز راههای سخت کوهستانی خود را به پشت نگهبانان ایرانی رساند وآنان رادر محاصره گرفت.آریوبرزن با 40سوار و5هزار پیاده ووارد کردن تلفات سنگین به دشمن ، خط محاصره را شکست وبرای یاری به پاتخت به سوی پارسهPersepolice شتافت ولی سپاهیانی که به دستور «اسکندر» ازراه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پیش ازرسیدن او به پایتخت،به پارسه دست یافته بودند.آریوبرزن با وجود واژگونی پایتخت ودر حالی که سخت در تعقیب سپاهیان دشمن بود،حاضر به تسلیم نشدوآنقدر درپیکار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او ، همه یارانش از پای در افتادندوجنگ هنگامی به پایان رسید که آخرین سرباز پارسی زیر فرمان آریوبرزن به خاک افتاده بود. لازم به یادآوری است که بدانید یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند. و نکته آخر اینکه اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن اسیر یونانی را هم به جرم خیانت کشت.

 

منبع: 

1- هفته‌نامه عصر نی‌ریز، دکتر حسنعلی پیشاهنگ، استاد دانشگاه آزاد

 

2- http://ariobarzan.blogfa.com/post-12.aspx


چکیده ای از گفتار اندیشمندانه داریوش کبیر شاه ::.

 

·   « خدای بزرگی که این زمین را آفرید و این آسمان را آفرید و انسان را آفرید و شادی را برای انسان آفرید و داریوش را شاه کرد ! »

·   « به فیض اهورامزدا طبعم چنان است که راستی را دوست دارم و بیداد را دوست ندارم ؛ نخواهم که ناتوان زیر بار زورمند رود ، همچنان نخواهم که زورمند از ناتوان زیان بیند.»

·   « من آنچه راست است خواهم . مرد دروغگو دوست ندارم . تندخو نیم ؛ از آنچه هنگام کشمکش در من بالا گیرد به استواری پیشگیری نمایم ، من چیره بر روان خود مانم.»

·        «آنچه مردی بر ضد مرد دیگری گوید تا سوگند هر دو نشنیده ام مرا باور نیاید.»

·   «ای مرد به آنچه آشکارا گفته میشود نیز گوش بدار ، ای مرد چنان مباش که بپنداری آنچه مرد توانا انجام دهد برای تو خوب است ، آنچه را که ناتوان انجام دهد نیز بنگر ! نه برای ، تنها خودت کار کن و نه تنها ، متوجه نیکبختی خود باش»

 


اخناتون:.

 

 

  در سال 1353پیش از میلاد آمنحوتپ چهارم بر تخت نشست او بر خلاف پیشینیان هیچ جنگجوی بزرگ یا فرمانروای قدرتمندی نبود  بلکه دانشمندی محتاط و متفکر بود که شانه های لاغر و نحیفی داشت آمنحوتپ از کودکی به خدایان متعدد اعتقاد نداشت و فقط یک خدا آتون خدای خورشید را ستایش می کرد او یکی از اولین کسانی بود که یکتا پرستی را باب کرد به همین دلیل او نام خود را به اخناتون (به معنی خدمت گزار آتون یا خرسند کننده ی آتون )را برای خود اختیار کرد
اخناتون پایتخت جدیدی با نام عمارنه ساخت که بیش از هر چیز به پایه گذاری آن پرداخته بود تا آیین جدیدش را در آن آغاز کنداما افراد معدودی از افراد نظریه ی اخناتون درباره ی خدای واحد را درک کردند و چون او آگاهانه در برابر سنت های معمول می ایستاد دشمنان بسیاری پیدا کرد و همچنین وقتی اقتدار مصر در آفریقا و آسیا زوال یافت ثروت وی نیز تحلیل رفت.

این عکس ملکه نفرتی تی همسر اخناتونه که با کامپیوتر ساخته شده!


توتان خامون:.

 

پس از مرگ سمنخ کارع توت عنخ آتون هشت ساله به حکومت رسید او آیین قدیمی و اعتقادات به خدای اصلی آمون و خدایان دیگر را دوباره رواج داد و نام خود را نیز به توت عنخ آمون (به معنای تصویر زنده ی آمون) تغییر داد حال گویی توفانی در این سرزمین به پا شد عمارنه پایتخت اخناتون با خاک یکسان شد تندیس های اخناتون نابود شدند و دوباره ممفیس پایتخت کشور قرار گرفت. توت عنخ آمون آراسته به جواهرات و خرقه نشسته بر تخت سلطنتی بچگانه و http://tarikhema.persiangig.ir/tutankhamun/TarikheMa.Ir_Tutan.Khamun%20(3).jpgدر  حالیکه در دستان کوچکش عصای سر خمیده و گندم کوب سلطنتی را داشت هر چند رعایای او با ترس جلوی این فرعون هشت ساله خم می شدند اما دور از انظار عمومی و در دنیا ی محصور خانوادگی این خدا نیز مانند هر بچه ای با خواهران خویش به بازی مشغول شده و خواندن و نوشتن می آموخته است و زمانی که به سن بلوغ رسید مجذوب لباس ورزش و عشق گردیداگر چه والدین توت عنخ آمون مشخص نیستند اما تصور می شود که او فرزند اخناتون و ملکه کیا باشد بررسی جسد مومیایی وی نشان داد که به عنوان یک جوان تازه به بلوغ رسیده از استخوان بندی نحیف برخوردار بوده و قامت او 162 سانتیمتر بوده استحکمفرمایی توت عنخ آمون تحت الشعاع افراد بالغ قدرتمندی بود که قصد ترقیب او را داشتند تا خدایان کهنی که توسط اخناتون کنار زده شده بود را دوباره مورد پرستش قرار دهند توت عنخ آمون در سن 18 سالگی درگذشت دلایلی وجود دارد که مرگ او بر اثر حادثه بوده شاید هم به قتل رسیده است . علت مرگ او شکستگی جمجمه بوده است.

http://tarikhema.persiangig.ir/tutankhamun/TarikheMa.Ir_Tutan.Khamun%20(2).jpg

 منبع :تاریخ مصر  تایپ توسط ملیکا


سلسله هخامنشی (500-330 ق . م):.


به قدرت رسیدن پارسی‌ها یکی از وقایع مهم تاریخ
قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو ثلث
یونان در تحت سلطه خود درآوردند و وقتی هم منقرض شدند از صحنه تاریخ خارج
نشدند بلکه در طول مدت 25 قرن متوالی، بلندی‌ها و پستی‌ها را پیمودند.

کورش کبیر
کورش پسر حکمران انشان،
کمبوجه  اول است و مادر او ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد می‌باشد. کورش
پس از شکست مادها، در پاسارگاد شاهنشاهی پارسی‌ها را پایه‌گذاری کرد سلطنت
او از 559-539 قبل از میلاد است.


کمبوجیه
کمبوجیه پسر ارشد کورش
بود، هرودوت مادر او را، کاسان دان دختر فَرنس‌پس دانسته است و در هشت سال
آخر سلطنت پدر، با وی شرکت و عنوان «پادشاه بابل» داشت . مقدمات لشکرکشی
که در زمان کورش آغاز شده بود در دوران سلطنت کمبوجیه جامه عمل پوشید و در
سال 525 ق . م مصر را تسخیر کرد. سلطنت او از 539 – 522 ق . م است.ادامه مطلب...

زادروز افلاطون:.


افلاطون

2434 سال پیش در چنین روزی در سال 427 پیش از میلاد ، افلاطون اندیشمند یونان باستان به دنیا آمد .

افلاطون
در 18 سالگی با سقراط آشنا شد و مدت 10 سال را به شاگردی سقراط  به سر
برد. بعد از اعدام سقراط یک سلسله سفر را آغاز کرد که در طی این سفرها از
نقاط مختلفی از جهان نظیر مصر و سیسیل  و فلسطین دیدن کرد که در این سفرها
با اندیشه های  متفاوتی آشنا شد که تاثیر آنها در افکار افلاطون هویدا
است.هنگامی که افلاطون به آتن بازگشت 40 سال داشت. در این زمان بود که
مدرسه معروفش را به نام آکادمی تاسیس کرد. این مدرسه را می توان اولین
دانشگاه محسوب کرد که در آن دروسی نظیر فلسفه ریاضیات و نجوم تدریس می شد.

برای مطالعه افلاطون یقینا بهترین منبع همان آثار اوست که در قالبی
ادبی نوشته شده اند. آثار او به صورت گفت و شنود (مناظره) است که
معروفترینشان «جمهوری» است و همچنین «پوزش» و «ذات عدالت».

با
مطالعه نوشته های افلاطون می توان  به سیر افکار او پی برد. کتب وی را می
توانیم بر اساس دوره ای از زندگی که افلاطون اقدام به نگارش آن کرده است
به سه دسته تقسیم بندی نماییم.

دسته اول کتب و رسالاتی هستند که
در دوران جوانی او نگاشته شده اند. نوشته های این دوران اکثرا دیالوگهایی
بدون نتیجه گیری هستند. سمت و سوی نوشته های این دوران مربوط به فعالیت
های تربیتی است.

آثار دوره میانسالی بر خلاف دوره جوانی حاوی
دیالوگهایی با نتیجه گیری است. درآثار این دوره است که مسایل اساسی فلسفه
فلاطون نظیر ایده و مثل مطرح می گردد . اثر برجسته افلاطون  در این دوره
جمهوریت است.

  و بالاخره آثار دوران کهولت افلاطون که می توان آنها
را آثار دوران پختگی و اصلاح آثار قبلی دانست .برای مثال از آثار این
دوره  می توان به قانون و نوامیس اشاره کرد.

افلاطون در فلسفه  راه
استادش سقراط را دنبال کرد. بدین معنا که دغدغه اصلی او انسان بود و از
فلاسفه طبیعی دور شد.اوقسمت زیادی از تلاش خود را معطوف به حل مسایلی نظیر
اخلاق حق و عدالت کرد.

اندیشه های افلاطون به ویژه در زمینه
دمکراسی، بیش از هر فیلسوف عهد باستان در شکل گرفتن افکار اندیشمندان قرون
جدید و معاصر نفوذ داشته است. گرچه نتیجه انتخابات چند دهه اخیر در
کشورهای مختلف، اندیشمندان معاصر را بر آن داشته است که بگویند مشارکت و
شناخت، اراده و آزادی عمل رای دهندگان در تمرین دمکراسی اصیل (حکومت مردم)
و در نتیجه تحقق آن به معنای واقعی کلمه، حتی در کشورهای بسیار پیشرفته هم
آن طور که باید، عملی نشده است.  افلاطون در 74 سالگی در سال 347 پیش از
میلاد درگذشت

   1   2      >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]