Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



کاخ ها و بناهای هخامنشی:.


Apadana
تالار آپادانا، تخت جمشید
هخامنشیان در اقامتگاه های خود بناهایی را می ساختند
که می بایستی مبین قدرت و عظمت حکومت باشد. در دوران هخامنشیان یک سبک
معماری مخصوصی به وجود آمده بود که در آن سنن و آداب ملل مختلف ساکن در
کشور هخامنشتیان جلوه گری می کرد. یکی از آثار اولیه معماری هخامنشیان،
کاخ کورش است که در نخستین اقامتگاه هخمانشیان در پاسارگاد (پازارگاد) بنا
شد و عبارت از یک رشته ساختمانهایی بود در میان باغ و محصور به دیوار.

در ویرانه این کاخ، کتیبه بسیار قدیمی محفوظ مانده که می گوید : "من
هستم کورش شاه هخامنشی." در پاسارگاد آرامگاه کورش نیز محفوظ مانده و آن
بنای کوچکی است از سنگ که شبیه به خانه مسکونی با سقف دو پوششی و در روی
پایه و شش پله پله بلند قرار گرفته است. در این بنا هیچ گونه تزئیناتی
وجود ندارد.

این مقبره از سایر مقبره های پادشاهان، که به معنی و مفهوم واقعی کلمه از
بناهای معماری بشمار نمی روند، متمایز است و عبارت از حفره ای است که در
درون صخره ای به وجود آمده و با برجستگی های حجاری و تزئینات معماری تزئین
شده است. طبق گفته مورخان باستانی در این مقبره بر روی بستر طلا جسد
مومیایی شده کورش قرار داشته است.

در پاسارگاد و نقش رستم که مقبره پادشاهان در آنجا قرار دارد،
ابنیه عجیبی به شکل برج های بلند که فاقد پنجره و تزئینات است، باقی مانده
و اینطور به نظر می رسد که این بناها در قدیم معابدی بوده اند. داریوش در
کتیبه خود در بیستون می نویسد که وی معابدی را که گوماتا (یکی از مغ های
شورشی) ویران کرده بود تجدید بنا کرده است. علاوه بر برجهای اسرارآمیزی که
اشاره شد، از آثار مذهبی، محراب های بزرگ سنگی و محل هایی را می توان ذکر
کرد که به منظور پرستش اختصاص داشته و مسقف نیستند.

Khashayar
آرامگاه خشیار یکم، نقش رستم
در تخت جمشید که از دوره سلطنت داریوش اقامتگاه
پادشاهان بوده، ابنیه به سبک کاخ ها اهمیت زیادی دارد. کاخ های تخت جمشید
در روی یک سکوی بلند قرار گرفته و با وجود داشتن اشکال مختلف معماری
ساختمان واحدی را تشکیل می دهند که قدرت و عظمت دولت هخامنشیان را نمایان
می سازد و از آثار ملتی است که موسس و موجد هنر و صنعت دوره هخامنشیان
بوده است.

کلیه این ابنیه، به استثنای یکی از آنها که به دوره اردشیر سوم تعلق
دارد، طبق فرمان داریوش و خشیارشا بنا شده و ما می توانیم از روی آنها در
باره وسعت فعالیت ساختمانی این پادشاهان و سبک معماری دوران شکوه و جلال
دولت هخامنشیان قضاوت کنیم. در تخت جمشید دو نوع ساختمان به خوبی به چشم
می خورد یکی "تاچار" قصر زمستانی، که در زمان داریوش ساختمان آن آغاز
گردید و دیگری "آپادانا" سالن روبازی که بر روی ستونهای بلند باریک با
پوشش چوبی استقرار دارد. این قصر در زمان داریوش بنا شد و در زمان خشیارشا
و اردشیر اول تجدید گردید. سالن صد ستونی هم که در زمان خشیارشا بنا شده
از همین نوع محسوب می شود.

بنای قصر داریوش که در اقامتگاه دیگر پادشاهان در پایتخت قدیم
عیلام، یعنی شوش ساخته شده، نوع دیگری است. در آنجا ابنیه قصر در اطراف
حیاط مرکزی بر صبق اصول معماری ماورای دجله و فرات متمرکز شده است.

کلیه این آثار مختلف معماری، حاکی از سنن مختلفی است که بر اساس
آنها سبک معماری دوران هخامنشیان به وجود آمده است. تردیدی نیست که هنر
هخامنشیان از لحاظ این که یک هنر درباری بوده و از لحاظ عظمت و جلال می
بایستی قدرت و جبروت پادشاهان را نمایان سازد، به دست ملل و قبایل گوناگون
بنا شده و خود ایرانیان در بنای آن کمتر کار کرده اند.

در این هنر علاوه بر عناصر هنر محلی ایرانی، عناصری نیز از هنر بین
النهرین و مصر و یونان نیز به چشم می خورد. در شوشو از روی کتیبه داریوش
اول معلوم می شود که استادان کلیه ملل در ساختمان کاخ، که نشانه قدرت و
عظمت حکومت هخامنشیان بوده است، شرکت داشته اند.


از کتاب تاریخ ایران باستان نوشته میخائیل میخائیلوویچ یاکونوف ، ترجمه روحی ارباب


میراث اسکندر کبیر پادشاه مقدونیه (یونان):.


Alexander the Great
Alexander the Great , 356-323 BC

اسکندر دست به اقداماتی زد که در وحدت قسمت های کوچک حکومت وی موثر واقع
شد. ولی اقدامات و تدابیر وی در ایجاد یک ملت واحد ایرانی و یونانی که
اسکندر آرزوی آنرا داشت به نتیجه نرسید.

حتی تمامیت و استقلال کشوری که اسنکندر، بانی و موسس آن بود تضمین و
تامین نگردید و در شرق، صور و اشکال سیاسی جدیدی پیدا شد و تمدن و فرهنگ
یونان با اختلاط و امتزاج با عناصر محلی، رو به توسعه و رشد و نما گذاشت.

در اثر لشکر کشی های اسکندر، که به مقیاس وسیعی موجبات پیش رفت
روابط و مناسبات اقتصادی و سیاسی میان شرق و غرب را فراهم نمود، یک تمدن
یونانی بوجود آمد و در شرق مدیترانه و آسیای مقدم روبه توسعه نهاد. گرچه
نفوذ یونان در ایران ضعیف تر بود اما فتوحات اسکندر در تمدن و تاریخ این
کشور چندین قرن اثر گذاشت.

از جمله اقدامات مهم و اساسی اسکندر در کشورهای تحت استیلا و
تسلط خود می توان به موضوع شهر سازی اشاره کرد. بطوریکه روایت کرده اند او
هفتاد شهر ساخته ولی احتمال می رود که این رقم قدری مبالغه آمیز باشد.
البته کلیه شهر هایی که اسکندر آنرا ساخته است به معنای حقیقی شهر نبوده
است، بلکه قسمت اعظم آنها دژهای نظامی به سبک مقدونی بود که در اراضی
پادشاه ساخته شده ...




Alexander the Great
امپراطوری اسکندر

در هر حال در دوران سلطنت مقدنی در مشرق، مراکز جدید شهری بوجود آمدند که
از "اسکندریه" در مصر شروع و به "اوپیان" در ساحل شرق هند خاتمه می پذیرد.


در ایران و آسیای میانه چند شهر به نام اسکندریه معروف است، اسکندریه در
شوش در تلاقی دجله و ابله، اسکندریه در کرمانی، اسکندریه در آراخوسیا
(قندهار کنونی)، اسکندریه در آریا (هرات کنونی)، اسکندریه در مرغیان (مرو)
و ...

سیاست شهر سازی اسکندر مبنی بر مقاصد جنگی وی بود و نه اقتصادی
یا دولتی. ولی اهمیت این سیاست به تدریج از حدود نیات اسکندر تجاوز کرد و
در یک مقیاس نافذتر و منظم تری به وسیله قائم مقامهای اسکندر و وارثان
حکومت وی تکیه گاه نیرومندی برای آنها شد.

باید خاطر نشان ساخت که هزاران بازرگان و ضنعتگر یونانی به امید
جلب منافع بیشتر در کشورهای مشرق زمین به دنبال قشون اسکندر به راه
افتادند. اغلب آنها در شهر های جدید رحل اقامت افکندند و دست به فعالیت
زده، تجربیات پر ارزش خودشان را به کار انداختند، و روابط و مناسبات گذشته
آنها با مراکز بازرگانی یونان موجب توسعه و گسترش میزان مبادله کالا بین
مشرق زمین و یونان گردید.

کشفیات جغرافیایی که در موقع لشکرکشی صورت میگرفت و هم چنین
بهبود طرق بازرگانی، در توسعه روابط اقتصادی و تجاری بسیار نافذ بود. یکی
از مسائلی که در دوران حیات اسکندر محسوس نبود، ولی بعدا" ثمرات و نتایج
زیادی از آن عاید شد، موضوع نفوذ زبان یونان و هنر و دانش آن کشور در مشرق
زمین بود که در ایجاد و تاسیس یک تمدن مختلط و ممزوج نقش مهمی ایفا کرد.


از کتاب تاریخ ایران باستان اثر میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف

وضعیت لشکر اسکندر و داریوش (یونان-هخامنشی):.


Alexander
سواره نظام، بخش کوچکترلشکر اسکندر بود.
در بهار سال 334 قبل از میلاد، قشون پارمنیون (Parmenion) از افسران مورد
اعتماد مقدونیان هنگام پادشاهی فیلیپ دوم (Philip II) و حامی بزرگ اسکندر،
از داردانل (Dardanel) عبور کردند و ایرانیان از همان روزهای اول
نتوانستند در برابر او از خود مقاومت منظمی نشان دهند. اسکندر پس از آنکه
در ایلیون پیاده شد، استقلال این شهر را اعلام کرد و آنرا از پرداخت خراج
به ایرانیان معاف داشت و سپس راه خود را پیش گرفت و به قوای اصلی ملحق شد.

قشون اسکندر از لحاظ عده زیاد نبود و از سی هزار پیاده و پنج هزار
سواره تشکیل شده بود. که از این عده نه هزار نفر شش جناح را به وجود می
آوردند و سه هزار نفر آنها سه دسته پیاده مسلح به اسلحه های میان وزن
بودند. یکی از این دسته ها آگما نام داشت که گارد مخصوص اسکندر بود. پیاده
های یونانی بطور تخمینی از دوازده هزار نفر تشکیل می شدند که شامل متحدین
و مزدوران بودند. سایر قسمت های پیاده مرکب بود از دسته های مسلح به اسلحه
سبک. پر ارزش تر از همه آنها کمان داران جزیره کرت (Crete) بودند.

سواره نظام از هشت دسته سنگین اسلحه شامل یاران پادشاه که از
نجبا بودند و دسته سواره نظام فسال (Fesal) و سایر دسته های نسبتآ کوچک
تشکیل می گردید. علاوه بر اینها اسکندر با خود حدود یکصد و شصت فروند کشتی
به همراه آورده بود. به دنبال قشون عراده ها حرکت میکرد. در قشون اسکندر
عملیات محاصره بسیار خوب انجام می شد و بنابراین در معیت عراده ها انواع
ماشین های محاصره و دسته های مخصوصی که برای اینکار اختصاص داده بودند،
حرکت می کرد.

ستاد فرماندهی ارتش عبارت بود از یک عده نزدیکان و دوستان مورد
اعتماد پادشاه که به فنون جنگی کاملآ آشنا بودند. در میان این عده افراد
برجسته ای وجود داشتند که بعدها در تاریخ آسیا نقش مهمی را ایفا کردند.
لازم است در اینجا به وضع مرتب و نظم امور ستاد نیز اشاره شود. در این
لشکر کشی روزانه کلیه وقایع ثبت می شد و همین یادداشت ها بعدعا پایه و
اساس شرح لشکر کشی های اسکندر قرار گرفت.

حسن تهیه مقدمات لشکرکشی گواهی می دهد که اسکندر نقشه های وسیع
جنگی داشته است، هر چند که این پادشاه جوان مقدونی در اولین مرحله فعالیت
خود شاید تصور اینکه ممکن است بتواند حکومت ایران را در آن زمان مغلوب
سازد و بر دنیا تسلط پیدا کند را محال می دانسته است ... اما در اولین
نبردی که در گرفت ضعف و ناتوانی حکومت هخامنشیان و در مقابل امکان فتوحات
بعدی برای اسکندر آشکار گردید.

در مقابل ارتش کثیر داریوش سوم از عناصر و افراد مختلف تشکیل شده
بود که از لحاظ نطامی ارزش آنان برابر نبود. انضباط، فوق العاده ضعیف بود
و آن اراده و ایمانی که ارتش قلیل تعلیم یافته و مجرب اسکندر برای وصل به
فتح و پیروزی در دل داشتند، در ارتش داریوش وجود نداشت. از شرحی که هرودوت
در باره ارتش خشایارشا بیان داشته معلوم می شود که پایه و اساس این ارتش
را پیاده نظام و افراد داوطلب ایلاتی تشکیل می داده ولی سواره نظام اهمیت
فوق العاده ای داشته است.

داریوش سوم برای اینکه با روش جنگجویان یونانی ارتش خود را هماهنگ نماید
سعی می کرد که یک پیاده نظام منظم به وجود بیاورد و او قبل از همه چیز به
مزدوران یونانی، که تعداد آنها چندان هم کم نبود، اتکا داشت و فرمانده
بسیار لایقی بنام ممنون (Memnon) آن سپاه را رهبری می کرد.


آمار کلی ارتش داریوش معلوم نیست و فقط می توان حدس زد که عده افراد آن از سپاهیان اسکندر کمتر نبوده است.


برگرفته از کتاب تاریخ ایران باستان نوشته میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف ترجمه روحی ارباب

عجایب هفت گانه باستان- غول رودس:.




Colossus of Rhodes
Colossus of Rhodes
غول رودس که در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشته است و علی رغم
اینکه پس از ساخته شدن تنها 56 سال پابرجا بود، توانست در میان عجایب جهان
جای بگیرد. بنا به گفته مورخین این مجسمه عظیم حتا در زمانی که بر روی
زمین افتاده بود هم بسیار شگفت انگیز بود. این غول تنها یک مجسمه عظیم
نبود بلکه سمبل اتحاد مردم رودس به شمار میرفت.

یونان باستان در بیشتر دوران تاریخی خود، شامل ایالاتی با قدرت
محدود بوده است. جزیره رودس شامل سه ایالت یالیسوس Ialysos، کامیروس
Kamiros و لیندوس Lindos بوده است. در 408 قبل از میلاد، این شهرها با هم
متحد شده و یک قلمرو با پایتخت واحد به نام رودس، به وجود آوردند. این شهر
از نظر اقتصادی بسیار پیشرفته بود و با مصر مراودات تجاری داشت. در سال
305 قبل از میلاد آنتیگونیدهای مقدونیه ، رودس را محاصره کرد تا این
ارتباط تجاری را از بین ببرد.

آنها هرگز موفق نشدند به داخل شهر نفوذ کنند و پس از امضای قرارداد صلح در
سال 304 قبل از میلاد، آنتیگونیدها محاصره را ترک کردند و مقدار قابل
توجهی اسلحه و جنگ افزارهای گران قیمت برجا گذاشتند. اهالی رودس این غنایم
را فروختند و به افتخار اتحاد خود، با پول آن مجسمه عظیم هلیوس Helios
خدای خورشید را بنا کردند. ساختن این مجسمه 12 سال طول کشید و در سال 282
قبل از میلاد به پایان رسید. سالها این مجسمه در ورودی بندر پابرجا بود تا
زلزله شدیدی به شهر آسیب فراوان رساند و مجسمه را از ضعیفترین قسمت آن -
زانوهای غول - شکست. ادامه مطلب...
تاریخ آمریکای باستان:.



An American pyramid
نمونه ای از اهرام قاره آمریکا در 2500 سال گذشته
تاریخ آمریکا پیش از رسیدن اروپائیان به آنجا تقریبآ ناگتفه مانده است،
بطوریکه هم اکنون نیز همه ساله بخش های تازه ای از آن آشکار می شود.

نخستین انسانهایی که به قاره آمریکا رسیدند، بخشی از موج مردمانی
بودند که به آرامی از آفریقا گذر کرده به قاره های دیگر رفته بودند. پاره
ای از این مردمان حدود یکصد هزار سال پیش ابتدا به آسیا و اروپا مهاجرت
کردند. زمانی گروه های اندکی از همین مردمان به اقیانوس آرام رسیدند و حتی
از اقیانوس نیز گذشتند و خود را به استرالیا رساندند. سر انجام چهارده
هزار سال پیش یا اندکی زودتر گروه های انسانی از آسیا گذر کردند و خود را
به قاره آمریکا رساندند.

این گروه های انسانی، مانند سایر گروه های آن دوران، هنر و مهارت
بقا و زنده ماندن را داشتند و نیز صاحب ابزارهای سنگی، استخوانی و چوبی
بودند. به همین ترتیب دارای فرهنگ پر اهمیت در کنار هم و باهم زیستن بودند
که در نتیجه برایشان جا و مکانی در جهان فراهم می آورد. اما هنوز به
کشاورزی دست نیافته بودند و با راه های پر پیچ و خمی که در زندگی امروز
تمدن نامیده می شود آشنا نشده بودند.

Aztec
از صنایع دستی استک (aztec)
طی هزاران سال پیش از کشف آمریکا به دست کاشفان
اروپایی در سال 1492 ، مردمانی که امروز به بومی آمریکایی یا سرخپوست
معروفند در جدایی و انزوای مطلق از قسمت های دیگر جهان تکامل یافتند.
جدایی این بومیان بدان معنا نیست که آنان همگی یک شکل و یکسان ماندند.
اجتماعاتی متنوع و گونه گون در میان آنان پدید آمد. گروه هایی از آنان به
شیوه خود و با استعدادهای خاص خویش تکامل یافتند، گروه هایی نیز نابود
شدند و از میان رفتند ...

مردمان و اقوام گوناگون دو قاره آمریکا هر یک تاریخ مخصوص به خود را
داشتند، دقیقا" مانند اروپاییان. هر گروهی افسانه آفرینش مخصوص به خود را
داشت، افسانه ای که مردمان آن گروه را به همان بخش از زمین خودشان مربوط
می ساخت. سالخوردگان در تمام جوامع بومی حافظ خاطرات گذشته بودند. آنان با
داستانها، ترانه ها، اشعار و مراسم در زنده نگه داشتن سنت ها و وقایع معنا
دار می کوشیدند. علاوه بر آن اشیاء نیز معرف گذشته بودند. یک چپق ممکن بود
نیای آنان را که سازنده چپق بود به یاد آورد و دود کردن و کشیدن تنباکو
توسط آن چپق، احترام به روح نیاکان ...


ورود اروپاییان
Andina
یک زن بومی آمریکایی
از آثار وحشتناک ورود اروپائیان به آمریکا، انکار
اهمیت و حتی وجود تاریخ پر شکوه بومیان در آمریکا بود. از آن چا که نست
های دو قاره آمریکا با سنت های اروپا بسیار متفاوت بود، برای اروپائیان
تقریبا" غیر ممکن بود که درک کنند این مردمان هم برای خود تاریخی داشته
اند مردمی که حتی برای ثبت و ضبط تاریخ خود روش معتبری داشتند.

علائم سابقه های تاریخی بومیان که به شکل اشیا، نوشتار یا تصویر
وجود داشتند غالبا" توسط اروپایی ها منهدم و نابود می شد. چون طبق سلیقه
مذهبی و طرز تفکر آنان نبود. تاریخ را بزرگسالان و سالخوردگان به جوانان
منتقل می کردند ولی هنگامی که بیماری، جنگ، و جابجایی اجباری، کار تربیت
کودکان و تشریفات قبیله ای را مختل می کرد، تاریخ رنگ می باخت. بنابراین
در خلال چند نسل پس از ورود اروپائیان قسمت عمده تاریخ آمریکا از میان
رفت.

با این همه، این حقیقت تلخ پایان ماجرا نیست با وجود تخریب گذشته
این مردمان، بومیان موفق شدند از راه های گوناگونی تاریخ خود را زنده نگه
دارند. این تاریخ در نام مکانها، آوازها، داستانهای خانوادگی، اسطوره ها و
آداب و رسوم، هستی خود را نشان می دهد ... تاریخ آمریکای باستان در اشیاء
بسیار کهن که در مجموعه های خصوصی یا در موزه ها نگهداری می شود زندگی می
کند.



از کتاب آمریکای باستان نوشته کاترین ج لانگ ترجمه فرید جواهر کل

وضعیت مذهب در دوران هخامنشیان:.


Zardosht
زردشت پیامبر

دولت هخامنشیان وارث تمدن های قدیم آسیا بود. در واقع مرکز این حکومت در
بین النهرین و عیلام و سوریه قرار داشت و همین موضوع از بسیاری جهات کیفیت
فرهنگ و تمدن هخامنشیان را معلوم می دارد.


دین در دولت هخامنشیان مانند کلیه دولتهای باستانی شرقی، نقش مهمی را ایفا
میکرد. ضمن آنکه دولت هخامنشیان که ملت های مختلفی با آداب و سنن و عادات
گوناگون جزو آن در آمده بودند، از لحاظ فرهنگی و اقتصادی پایه چندان محکمی
نداشت و بنابراین امکان وجود یک سیستم مذهبی روشن در چنین شرایطی دشوار
بود. در ایالتهای مختلف عقاید مذهبی بطور متعدد جلوه گر میشد که با آداب و
عقاید موروثی هر کشوری ارتباط داشت.

وضع دشوار سیاسی دولت و قبایل مختلفی که تحت تسلط وی بودند و هم
چنین وسعت اراضی کشور و اختلاف شرایط محلی، در انتخاب روش سیاست مذهبی
هخامنشیان تاثیر فراوان داشت. پیروان مذهب قدیم ایران، یعنی مذهب
اهورمزردا همان هخامنشیان اولیه، در بابل و فلسطین و مصر و آسیای صغیر،
سنن و مذاهب محلی را پذیرفته و از آن پشتیبانی می کردند. فعالیت های کورش،
کمبوجیه (پیش از بروز شورش در مصر) و همچنین داریوش اول شاهد صادق این
مطالب است.

... خشایارشای اول از ترس بروز تجزیه کشورهای تحت استیلای خود در
تضعیف مذاهب محلی اقدام و مذهب اهورمزدا آرتا را جانشین مذاهب مذکور ساخت.
در این مذهب پاکی و بی گناهی اهمیت فوق العاده ای داشت. البته این موضوع
به تاسیس عقیده یکتا پرستی که هنوز در آن مرحله از پیشرفت جامعه امکان
پذیر نبود دلالت نداشت و هم چنین بر امحای کامل سایر خدایان معابد ایران
نیز حکایت نمی کرد.

در این رابطه داریوش اول که پیوسته به اهورمزدا متوسل می شد و او
را به اسم می نامید و دروغ را مخالف و مباین عقیده حقیقی خود به اهورمزدا
می دانست، با همه این اوصاف از خدایان دیگر نیز یاد می کرد. اردشیر دوم در
تمام قلمرو سلطنت خود موازی مذهب اهورمزدا، مذهب خدایان آناهیتا و میترا
را نیز بوجود آورد. بطوری که از آناهیتا و میترا در کتیبه اردشیر سوم هم
نام برده شده است.

مذاهب محلی و قدیم نیز به همان وضع وجود داشتند و به کار خود
ادامه می دادند. به این ترتیب در دوره هخامنشیان با وجود یک مذهب رسمی و
یک - وگاهی چند - خدای اصلی، که به وسیله روحانیون مغ ها حمایت می شد و بر
اساس عقاید باستانی ایران پایه گذاری گردیده بود، عقاید مختلف دیگری هم
وجود داشت.


اما پس از گذشت زمان مذهب رسمی بطور قطع به شکل یک دین در آمد که در تاریخ به نام "آیین زردشت" معروف است.



برگرفته از کتاب تاریخ ایران باستان نوشته میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف ترجمه روحی ارباب


ظهور تمدنها در قاره آمریکا:.




TIKAL
از مراکز تجمع مایاها در کلمبیا
حدود سه هزار سال قبل از میلاد، در دو ناحیه ای که کشاورزی اولیه در آنها
پا گرفته بود، شکوفایی تمدن در آمریکای مرکزی و ناحیه آند آغاز شد. این دو
ناحیه از هر نظر با هم متفاوت بودند ولی هر دو چیزی داشتند که اجازه ظهور
و رشد تمدن را در خود می داد. با وجود اختلافات بسیار ظاهری این دو تمدن
در زمینه اتکا به اندیشه باستانی پیوند بین گروههای آدمیان و دنیای روحانی
باهم شباهت های بسیاری داشتند.

اکثر تاریخ نویسان امروزی با این نکته موافق هستند که جامعه متمدن
عبارت است از جامعه ای پیچیده که تحت تاثیر تمدنها و جوامع دیگر بوده است.
در تاریخ جامعه بشر فقط شش بار تمدنی شکوفا شد که تحت نفوذ تمدن ها و
جوامع دیگر نبود. این تمدنهای موسوم به نخستین، از نواحی زیر برخاستند :


بین النهرین، دره سند، چین، مصر، آمریکای مرکز و ناحیه آند در آمریکای جنوبی.
ادامه مطلب...
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]