هخامنشیان و تخت جمشید - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



کاتال خشایار شاه:.

 
گزارش نیویورک تایمز از بزرگترین کشف باستانی نخستین دهه قرن بیست و یکم

محققان باستان شناس انگلیسی پس از ده سال کار و تحقیق مداوم، سرانجام کانال خشایارشا پادشاه، ایران را در یکی از شبه جزایر دریای اژه کشف کردند. خشایارشا پادشاه سلسله ایرانی هخامنشی در سال 480 قبل از میلاد در جریان تلاش ایرانی ها برای فتح یونان، دستور حفر این کانال شگفت انگیز را که داستان این جنبه افسانه ای پیدا کرده بود، صادر کرد.

به گزارش روزنامه نیویورک تایمز که این خبر مهم را در بخش علمی 13 نوامبر 2001 خود انتشار داد، کشف این کانال حیرت انگیز محصول تلاش بی امان تیم های کار آزموده باستانشناسی دانشگاه های گلاسکو و لیدز بود، که از آوریل 1990 کار روی پروژه کشف کانال شروع کرده بودند. علاوه بر این، یک تیم باستانشناسی یونانی نیز باستانشناسان انگلیسی را همراه می کرده اند.

دکتر ریچارد جونز سرپرست تیم تحقیقاتی پروژه و باستان شناس دانشگاه گلاسکو پس از کشف کانال اعلام کرد، این کانال در سطح زمین 100 فوت (30متر) عرض داشته و برای عبور دو کشتی بادبانی جنگی کافی بود. کانال به گونه ای حفر شد که از هر دو طرف به سطح پایین شیب داشت و عرض کانال در عمق به 15 متر می رسید و به گفته دکتر جونز حدود 14 متر عمق داشته است. طول این کانال که در وسط شبه جزیره ای در دریای آزه حفر شده بود،حدود 4/1 مایل (2253 متر، کمتر 5/2 کیلومتر)بوده است.

بر اساس گزارش روزنامه نیویورک تایمز،  خشارشا پادشاه ایران در سال 480 قبل از میلاد دستور حفر این کانال را به مهندسان نظامی ارتش ایران صادر کرد. این کانال که در شبه جزیره ای در دریای اژه و در شمال یونان حفر شده یکی از بزرگترین و شگفت انگیزترین عملیات مهندسی زمان بوده است.

یوجیت بهاتاچارجی گزارشگر بخش علمی روزنامه نیویورک تایمز و تنظیم کننده این گزارش می نویسد که حفر این کانال برای خشایارشا جنبه حیاتی داشت، چرا که در غیر این صورت ایرانیان می بایست کیلومتر ها در امتداد این شبه جزیره به سوی جنوب دریای اژه کشتیرانی کنند و دوباره همان مسیر را پس از رسیدن به دماغه جنوبی شبه جزیره به سوی شمال طی کنند. اما خشایارشا از این کار خودداری کرد، چرا که ژنرال او ماردونیوس، 12 سال قبل در جریان حمله به یونان ناوگان ایران را به سوی دماغه شبه جزیره هدایت کرد. اما هنگامی که ناوگان ایرانی در جنوب دماغه در حال دور زدن به سوی شمال بود دچار یک طوفان سخت شد و اکثر کشتی های ایرانی غرق شدند . خشایارشا برای پرهیز از این خطر، به مهندسان ارتش ایران دستور داد، کانالی را از ساحل شرق شبه جزیره به ساحل غربی آن حفر کنند. پس از حفر کانال، ناوگان ایران یونان را فتح کرد، اما موفق به حفظ آن کشور نشد و ناچار شد در برابر مقاومت سخت سربازان یونانی دست به عقب نشینی بزند. ناوگان ایران از همان کانال به سوی ایران بازگشت.

دکتر جونز سرپرست پروژه کشف کانال خشایار گفت: "ایرانیان احتمالا فکر نمی کردند این کانال تبدیل به اثری شود که از آنها باقی بماند. به همین خاطر همینکه کشتی های آنها در بازگشت از کانال عبور کرد، پایان استفاده از کانال فرا رسید" در طول قرون متمادی، این واقعه تاریخی به تدریج به صورت یک افسانه در آمد و کسی گمان نمی کرد که  این اقدام بزرگ مهندسی جهان باستان واقعیت تاریخی داشته است.

اکنون تیم های باستان شناسی انگلیسی و یونانی پس از ده سال کار مداوم نشان داده اند که این کانال واقعا حفر شده بود و مدارک لازم را برای اثبات ادعای خود به دست می دهند.  هرودوت مورخ بزرگ یونانی داستان حفر این کانال را در کتاب تاریخی خود ذکر کرده بود، اما کسی این داستان شگفت انگیز را باور نمی کرد. دانشمندان انگلیسی و یونانی با استفاده از اطلاعات زمین شناسی نهفته در اعماق سطح زمین، که ساختار کانال هم اکنون در آنجا دفن شده است، نقشه ای را حاوی جزئیات کامل ابعاد کانال و مسیر آن تهیه کرده اند یافته های این باستان شناس، روایت تاریخی هرودوت را که دانشمندان مدتها نسبت به آن شک و تردید داشتند، تایید می کند.

به گزارش نیویورک تایمز، ساختار کانال که زیر رسوبات دریایی و لای و لجن 25 قرن گذشته دفن شده است، به استراتژی نظامی درخشان ایرانی ها و مدیریت کار انسانی و مهندسی راه و ساختمان آنها گواهی می دهد. کانال همچنین گویای کوته بینی و شتاب و نیز سرگذشت پادشاهی است که در جریان شتاب خود برای فتح (یونان.م) هرگز به فکر محافظت از کانال به عنوان یک آبراه همیشگی نیفتاد.

دکتر جونز می گوید:« ما از تجزیه و تحلیل رسوبات کانال به این نتیجه رسیده ایم که کانال احتمالاً عمر کوتاه داشته است. ایرانی ها فکر نمی کردند که این اثر قرنها باقی بماند و همین که کشتی هایشان از آن عبور کرد دیگر از آن بهره برداری نکردند.»

دکتر بن ایز ارلین (Ben Isserlin)، باستانشناس دانشگاه لیدز که در اوایل دهه 1990 کار بر روی پروژه کشف کانال را شروع کرد، می گوید:"این یک اثر عظیم و غول پیکر و کاری شگفت انگیز بود در جریان حفر کانال، کارگران می بایست زمین را بیل زده و خاک را داخل کیسه کرده از پایین به بالا دست به دست کنند"

مشخص کردن نقشه کانال، خود یک کار طاقت فرسا بود دکرت جونز و تیم او از یک شیوه لرزه نگاری استفاده کردند که به طور سنتی و لزوما در اکتشافات نفتی و مواد معدنی از آن بهره بداری می شود، یعنی از طریق یک قطعه فلز در روی زمین امواج شوک بسیار قدرتمندی را به داخل زمین می فرستند. دانشمندان از طریق تحلیل زمان رسیدن امواج توانستند یک نقشه برشی لرزه نگاری- یعنی نوعی شبح – از آبراه طراحی کنند.

دکترکار استاتیس عضو تیم و مسئول بررسی لرزه نگاری و عضو رصد خانه ملی آتن در یونان گفت که " با توجه به تکنیک های باستان شناسی متعارف، این یک هدف بی اندازه بزرگ

محسوب می شد" یافته های تیم در نشریه ژئوفیزیک کاربردی به چاپ رسید.

تصور تیم از ساختار کانال، در نمونهه های تحلیلی رسوبات حفاری شده از اعماق گوناگون به تایید رسید دکتر ماریا بروسیوس دانشمند تاریخ باستان در دانشگاه نیوکاسل گفت که مهارت های مهندسی موجود در کانال احتمالاً قبل از خشایار شا نیز وجود داشته است.

به گفته او " توان ایجاد ساختاری نظیر آن را می توان در امپراتوری های بابل و آشور ردیابی کرد. به گفته او حتی ممکن است پادشاهی اورار تو در فاصله قرون نهم و ششم تا قبل از میلاد که در ارمنستان امروز، تاسیس شد، نیز باکانال سازی آشنایی داشته است. ساختن کانال خشایار شا علاوه بر مهندسی، ناشی از مهارت مدیریت نیز بود. گمان می رود که خشایار شا از مهندسان فینیقی نیز استفاده کرده باشد و تیم هایی از کارگران را در قسمت های گوناگون کانال گماشته باشد.

پس از پایان کار کانال، ناوگان ایرانی به سلامت از آن عبور کرد و به دریای اژه رسید و در آنجا به سربازانی پیوست که از راه زمین از سوی شمال رسیده بودند. کشتی ها به سوی یونان رفتند. سربازان خشایارشا به سواحل یونان یورش بردند و تا اعماق آن سرزمین پیش رفتند. آنها آتن را فتح کردند اما در نهایت در نبرد سختی از آتنی ها شکست خوردند. این مساله به حضور ناوگان شاهنشاهی ایران در اروپا پایان داد. به گفته دکتر جونز پس از این حادثه" کانال به طور کلی فراموش شد و به افسانه ها سپرده شد"

سوتیتر

ایرانیان احتمالا فکر نمی کردند این کانال تبدیل به اثری شود که از آنها باقی بماند. به همین خاطر همین که کشتی های آنها در بازگشت از کانال عبور کرد، پایان استفاده از کانال فرا رسید.

به گزارش نیویورک تایمز، ساختار کانال که زیر رسوبات دریایی و لای و لجن 25 قرن گذشته دفن شده است، به استراتژی نظامی درخشان ایرانی ها و مدیریت کار انسانی و مهندسی راه و ساختمان آنها گواهی می دهد

پس از پایان کار کانال، ناوگان ایرانی به سلامت از آن عبور کرد و به دریای اژه رسید و در آنجا به سربازانی پیوست که از راه زمین از سوی شمال رسیده بودند. تا اعماق آن سرزمین پیش رفتند. آنها آتن را فتح کردند

 

 


موسیقی در زمان هخامنشیان:.

هرودوت می نویسد: ایرانیان برای تقدیم نذر و قربانی به خدا و مقدسات خود مذبحی ندارند. آتش مقدس روشن نمی کنند و بر قبور شراب نمی پاشند، بلکه موبدان حاضر هستند و سرودهای مذهبی را می خوانند.

گزنفنون، دیگر تاریخ نویس یونانی نیز می نویسد: سپاهیان ایرانی به هنگام جشنها و به خصوص در حمله های نظامی، سرودهای خاص را می خواندند. وی می نویسد: ایرانیان دوره هخامنشی، نوعی موسیقی مخصوص جنگی داشته اند که در تحریک احساسات سپاهیان بسیار مؤثر بوده است و آلات موسیقی رزمی آنها مانند بوق، شیپور و طبل به همراه سرودهای مهیج به کار می رفته است. وی همچنین می نویسد، همانطور که هخامنشیان، موسیقی و سرودهای خاص جنگی داشته اند، بی شک با دیگر انواع موسیقی نیز آشنا بوده اند که از آن برای مواقع فراغت، تفریح و در جشنها و اعیاد استفاده می نمودند.

در این دوره، از سازهایی همچون انواع کوچک و بزرگ طبل، شیپور، چنگ، نوعی سنتور و چند نوع نی کوچک و نی چندگانه نام برده شده است. در رابطه با موسیقی مذهبی هخامنشی، هرودوت به قسمتهایی از کتاب اوستا اشاره می کند که در آن سرودها و مناجاتها در وقت عبادت اجرا می شده است.
< این جستار کامل خواهد شد )

کاخ ها و بناهای هخامنشی:.


Apadana
تالار آپادانا، تخت جمشید
هخامنشیان در اقامتگاه های خود بناهایی را می ساختند
که می بایستی مبین قدرت و عظمت حکومت باشد. در دوران هخامنشیان یک سبک
معماری مخصوصی به وجود آمده بود که در آن سنن و آداب ملل مختلف ساکن در
کشور هخامنشتیان جلوه گری می کرد. یکی از آثار اولیه معماری هخامنشیان،
کاخ کورش است که در نخستین اقامتگاه هخمانشیان در پاسارگاد (پازارگاد) بنا
شد و عبارت از یک رشته ساختمانهایی بود در میان باغ و محصور به دیوار.

در ویرانه این کاخ، کتیبه بسیار قدیمی محفوظ مانده که می گوید : "من
هستم کورش شاه هخامنشی." در پاسارگاد آرامگاه کورش نیز محفوظ مانده و آن
بنای کوچکی است از سنگ که شبیه به خانه مسکونی با سقف دو پوششی و در روی
پایه و شش پله پله بلند قرار گرفته است. در این بنا هیچ گونه تزئیناتی
وجود ندارد.

این مقبره از سایر مقبره های پادشاهان، که به معنی و مفهوم واقعی کلمه از
بناهای معماری بشمار نمی روند، متمایز است و عبارت از حفره ای است که در
درون صخره ای به وجود آمده و با برجستگی های حجاری و تزئینات معماری تزئین
شده است. طبق گفته مورخان باستانی در این مقبره بر روی بستر طلا جسد
مومیایی شده کورش قرار داشته است.

در پاسارگاد و نقش رستم که مقبره پادشاهان در آنجا قرار دارد،
ابنیه عجیبی به شکل برج های بلند که فاقد پنجره و تزئینات است، باقی مانده
و اینطور به نظر می رسد که این بناها در قدیم معابدی بوده اند. داریوش در
کتیبه خود در بیستون می نویسد که وی معابدی را که گوماتا (یکی از مغ های
شورشی) ویران کرده بود تجدید بنا کرده است. علاوه بر برجهای اسرارآمیزی که
اشاره شد، از آثار مذهبی، محراب های بزرگ سنگی و محل هایی را می توان ذکر
کرد که به منظور پرستش اختصاص داشته و مسقف نیستند.

Khashayar
آرامگاه خشیار یکم، نقش رستم
در تخت جمشید که از دوره سلطنت داریوش اقامتگاه
پادشاهان بوده، ابنیه به سبک کاخ ها اهمیت زیادی دارد. کاخ های تخت جمشید
در روی یک سکوی بلند قرار گرفته و با وجود داشتن اشکال مختلف معماری
ساختمان واحدی را تشکیل می دهند که قدرت و عظمت دولت هخامنشیان را نمایان
می سازد و از آثار ملتی است که موسس و موجد هنر و صنعت دوره هخامنشیان
بوده است.

کلیه این ابنیه، به استثنای یکی از آنها که به دوره اردشیر سوم تعلق
دارد، طبق فرمان داریوش و خشیارشا بنا شده و ما می توانیم از روی آنها در
باره وسعت فعالیت ساختمانی این پادشاهان و سبک معماری دوران شکوه و جلال
دولت هخامنشیان قضاوت کنیم. در تخت جمشید دو نوع ساختمان به خوبی به چشم
می خورد یکی "تاچار" قصر زمستانی، که در زمان داریوش ساختمان آن آغاز
گردید و دیگری "آپادانا" سالن روبازی که بر روی ستونهای بلند باریک با
پوشش چوبی استقرار دارد. این قصر در زمان داریوش بنا شد و در زمان خشیارشا
و اردشیر اول تجدید گردید. سالن صد ستونی هم که در زمان خشیارشا بنا شده
از همین نوع محسوب می شود.

بنای قصر داریوش که در اقامتگاه دیگر پادشاهان در پایتخت قدیم
عیلام، یعنی شوش ساخته شده، نوع دیگری است. در آنجا ابنیه قصر در اطراف
حیاط مرکزی بر صبق اصول معماری ماورای دجله و فرات متمرکز شده است.

کلیه این آثار مختلف معماری، حاکی از سنن مختلفی است که بر اساس
آنها سبک معماری دوران هخامنشیان به وجود آمده است. تردیدی نیست که هنر
هخامنشیان از لحاظ این که یک هنر درباری بوده و از لحاظ عظمت و جلال می
بایستی قدرت و جبروت پادشاهان را نمایان سازد، به دست ملل و قبایل گوناگون
بنا شده و خود ایرانیان در بنای آن کمتر کار کرده اند.

در این هنر علاوه بر عناصر هنر محلی ایرانی، عناصری نیز از هنر بین
النهرین و مصر و یونان نیز به چشم می خورد. در شوشو از روی کتیبه داریوش
اول معلوم می شود که استادان کلیه ملل در ساختمان کاخ، که نشانه قدرت و
عظمت حکومت هخامنشیان بوده است، شرکت داشته اند.


از کتاب تاریخ ایران باستان نوشته میخائیل میخائیلوویچ یاکونوف ، ترجمه روحی ارباب


میراث اسکندر کبیر پادشاه مقدونیه (یونان):.


Alexander the Great
Alexander the Great , 356-323 BC

اسکندر دست به اقداماتی زد که در وحدت قسمت های کوچک حکومت وی موثر واقع
شد. ولی اقدامات و تدابیر وی در ایجاد یک ملت واحد ایرانی و یونانی که
اسکندر آرزوی آنرا داشت به نتیجه نرسید.

حتی تمامیت و استقلال کشوری که اسنکندر، بانی و موسس آن بود تضمین و
تامین نگردید و در شرق، صور و اشکال سیاسی جدیدی پیدا شد و تمدن و فرهنگ
یونان با اختلاط و امتزاج با عناصر محلی، رو به توسعه و رشد و نما گذاشت.

در اثر لشکر کشی های اسکندر، که به مقیاس وسیعی موجبات پیش رفت
روابط و مناسبات اقتصادی و سیاسی میان شرق و غرب را فراهم نمود، یک تمدن
یونانی بوجود آمد و در شرق مدیترانه و آسیای مقدم روبه توسعه نهاد. گرچه
نفوذ یونان در ایران ضعیف تر بود اما فتوحات اسکندر در تمدن و تاریخ این
کشور چندین قرن اثر گذاشت.

از جمله اقدامات مهم و اساسی اسکندر در کشورهای تحت استیلا و
تسلط خود می توان به موضوع شهر سازی اشاره کرد. بطوریکه روایت کرده اند او
هفتاد شهر ساخته ولی احتمال می رود که این رقم قدری مبالغه آمیز باشد.
البته کلیه شهر هایی که اسکندر آنرا ساخته است به معنای حقیقی شهر نبوده
است، بلکه قسمت اعظم آنها دژهای نظامی به سبک مقدونی بود که در اراضی
پادشاه ساخته شده ...




Alexander the Great
امپراطوری اسکندر

در هر حال در دوران سلطنت مقدنی در مشرق، مراکز جدید شهری بوجود آمدند که
از "اسکندریه" در مصر شروع و به "اوپیان" در ساحل شرق هند خاتمه می پذیرد.


در ایران و آسیای میانه چند شهر به نام اسکندریه معروف است، اسکندریه در
شوش در تلاقی دجله و ابله، اسکندریه در کرمانی، اسکندریه در آراخوسیا
(قندهار کنونی)، اسکندریه در آریا (هرات کنونی)، اسکندریه در مرغیان (مرو)
و ...

سیاست شهر سازی اسکندر مبنی بر مقاصد جنگی وی بود و نه اقتصادی
یا دولتی. ولی اهمیت این سیاست به تدریج از حدود نیات اسکندر تجاوز کرد و
در یک مقیاس نافذتر و منظم تری به وسیله قائم مقامهای اسکندر و وارثان
حکومت وی تکیه گاه نیرومندی برای آنها شد.

باید خاطر نشان ساخت که هزاران بازرگان و ضنعتگر یونانی به امید
جلب منافع بیشتر در کشورهای مشرق زمین به دنبال قشون اسکندر به راه
افتادند. اغلب آنها در شهر های جدید رحل اقامت افکندند و دست به فعالیت
زده، تجربیات پر ارزش خودشان را به کار انداختند، و روابط و مناسبات گذشته
آنها با مراکز بازرگانی یونان موجب توسعه و گسترش میزان مبادله کالا بین
مشرق زمین و یونان گردید.

کشفیات جغرافیایی که در موقع لشکرکشی صورت میگرفت و هم چنین
بهبود طرق بازرگانی، در توسعه روابط اقتصادی و تجاری بسیار نافذ بود. یکی
از مسائلی که در دوران حیات اسکندر محسوس نبود، ولی بعدا" ثمرات و نتایج
زیادی از آن عاید شد، موضوع نفوذ زبان یونان و هنر و دانش آن کشور در مشرق
زمین بود که در ایجاد و تاسیس یک تمدن مختلط و ممزوج نقش مهمی ایفا کرد.


از کتاب تاریخ ایران باستان اثر میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف

وضعیت لشکر اسکندر و داریوش (یونان-هخامنشی):.


Alexander
سواره نظام، بخش کوچکترلشکر اسکندر بود.
در بهار سال 334 قبل از میلاد، قشون پارمنیون (Parmenion) از افسران مورد
اعتماد مقدونیان هنگام پادشاهی فیلیپ دوم (Philip II) و حامی بزرگ اسکندر،
از داردانل (Dardanel) عبور کردند و ایرانیان از همان روزهای اول
نتوانستند در برابر او از خود مقاومت منظمی نشان دهند. اسکندر پس از آنکه
در ایلیون پیاده شد، استقلال این شهر را اعلام کرد و آنرا از پرداخت خراج
به ایرانیان معاف داشت و سپس راه خود را پیش گرفت و به قوای اصلی ملحق شد.

قشون اسکندر از لحاظ عده زیاد نبود و از سی هزار پیاده و پنج هزار
سواره تشکیل شده بود. که از این عده نه هزار نفر شش جناح را به وجود می
آوردند و سه هزار نفر آنها سه دسته پیاده مسلح به اسلحه های میان وزن
بودند. یکی از این دسته ها آگما نام داشت که گارد مخصوص اسکندر بود. پیاده
های یونانی بطور تخمینی از دوازده هزار نفر تشکیل می شدند که شامل متحدین
و مزدوران بودند. سایر قسمت های پیاده مرکب بود از دسته های مسلح به اسلحه
سبک. پر ارزش تر از همه آنها کمان داران جزیره کرت (Crete) بودند.

سواره نظام از هشت دسته سنگین اسلحه شامل یاران پادشاه که از
نجبا بودند و دسته سواره نظام فسال (Fesal) و سایر دسته های نسبتآ کوچک
تشکیل می گردید. علاوه بر اینها اسکندر با خود حدود یکصد و شصت فروند کشتی
به همراه آورده بود. به دنبال قشون عراده ها حرکت میکرد. در قشون اسکندر
عملیات محاصره بسیار خوب انجام می شد و بنابراین در معیت عراده ها انواع
ماشین های محاصره و دسته های مخصوصی که برای اینکار اختصاص داده بودند،
حرکت می کرد.

ستاد فرماندهی ارتش عبارت بود از یک عده نزدیکان و دوستان مورد
اعتماد پادشاه که به فنون جنگی کاملآ آشنا بودند. در میان این عده افراد
برجسته ای وجود داشتند که بعدها در تاریخ آسیا نقش مهمی را ایفا کردند.
لازم است در اینجا به وضع مرتب و نظم امور ستاد نیز اشاره شود. در این
لشکر کشی روزانه کلیه وقایع ثبت می شد و همین یادداشت ها بعدعا پایه و
اساس شرح لشکر کشی های اسکندر قرار گرفت.

حسن تهیه مقدمات لشکرکشی گواهی می دهد که اسکندر نقشه های وسیع
جنگی داشته است، هر چند که این پادشاه جوان مقدونی در اولین مرحله فعالیت
خود شاید تصور اینکه ممکن است بتواند حکومت ایران را در آن زمان مغلوب
سازد و بر دنیا تسلط پیدا کند را محال می دانسته است ... اما در اولین
نبردی که در گرفت ضعف و ناتوانی حکومت هخامنشیان و در مقابل امکان فتوحات
بعدی برای اسکندر آشکار گردید.

در مقابل ارتش کثیر داریوش سوم از عناصر و افراد مختلف تشکیل شده
بود که از لحاظ نطامی ارزش آنان برابر نبود. انضباط، فوق العاده ضعیف بود
و آن اراده و ایمانی که ارتش قلیل تعلیم یافته و مجرب اسکندر برای وصل به
فتح و پیروزی در دل داشتند، در ارتش داریوش وجود نداشت. از شرحی که هرودوت
در باره ارتش خشایارشا بیان داشته معلوم می شود که پایه و اساس این ارتش
را پیاده نظام و افراد داوطلب ایلاتی تشکیل می داده ولی سواره نظام اهمیت
فوق العاده ای داشته است.

داریوش سوم برای اینکه با روش جنگجویان یونانی ارتش خود را هماهنگ نماید
سعی می کرد که یک پیاده نظام منظم به وجود بیاورد و او قبل از همه چیز به
مزدوران یونانی، که تعداد آنها چندان هم کم نبود، اتکا داشت و فرمانده
بسیار لایقی بنام ممنون (Memnon) آن سپاه را رهبری می کرد.


آمار کلی ارتش داریوش معلوم نیست و فقط می توان حدس زد که عده افراد آن از سپاهیان اسکندر کمتر نبوده است.


برگرفته از کتاب تاریخ ایران باستان نوشته میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف ترجمه روحی ارباب

وضعیت مذهب در دوران هخامنشیان:.


Zardosht
زردشت پیامبر

دولت هخامنشیان وارث تمدن های قدیم آسیا بود. در واقع مرکز این حکومت در
بین النهرین و عیلام و سوریه قرار داشت و همین موضوع از بسیاری جهات کیفیت
فرهنگ و تمدن هخامنشیان را معلوم می دارد.


دین در دولت هخامنشیان مانند کلیه دولتهای باستانی شرقی، نقش مهمی را ایفا
میکرد. ضمن آنکه دولت هخامنشیان که ملت های مختلفی با آداب و سنن و عادات
گوناگون جزو آن در آمده بودند، از لحاظ فرهنگی و اقتصادی پایه چندان محکمی
نداشت و بنابراین امکان وجود یک سیستم مذهبی روشن در چنین شرایطی دشوار
بود. در ایالتهای مختلف عقاید مذهبی بطور متعدد جلوه گر میشد که با آداب و
عقاید موروثی هر کشوری ارتباط داشت.

وضع دشوار سیاسی دولت و قبایل مختلفی که تحت تسلط وی بودند و هم
چنین وسعت اراضی کشور و اختلاف شرایط محلی، در انتخاب روش سیاست مذهبی
هخامنشیان تاثیر فراوان داشت. پیروان مذهب قدیم ایران، یعنی مذهب
اهورمزردا همان هخامنشیان اولیه، در بابل و فلسطین و مصر و آسیای صغیر،
سنن و مذاهب محلی را پذیرفته و از آن پشتیبانی می کردند. فعالیت های کورش،
کمبوجیه (پیش از بروز شورش در مصر) و همچنین داریوش اول شاهد صادق این
مطالب است.

... خشایارشای اول از ترس بروز تجزیه کشورهای تحت استیلای خود در
تضعیف مذاهب محلی اقدام و مذهب اهورمزدا آرتا را جانشین مذاهب مذکور ساخت.
در این مذهب پاکی و بی گناهی اهمیت فوق العاده ای داشت. البته این موضوع
به تاسیس عقیده یکتا پرستی که هنوز در آن مرحله از پیشرفت جامعه امکان
پذیر نبود دلالت نداشت و هم چنین بر امحای کامل سایر خدایان معابد ایران
نیز حکایت نمی کرد.

در این رابطه داریوش اول که پیوسته به اهورمزدا متوسل می شد و او
را به اسم می نامید و دروغ را مخالف و مباین عقیده حقیقی خود به اهورمزدا
می دانست، با همه این اوصاف از خدایان دیگر نیز یاد می کرد. اردشیر دوم در
تمام قلمرو سلطنت خود موازی مذهب اهورمزدا، مذهب خدایان آناهیتا و میترا
را نیز بوجود آورد. بطوری که از آناهیتا و میترا در کتیبه اردشیر سوم هم
نام برده شده است.

مذاهب محلی و قدیم نیز به همان وضع وجود داشتند و به کار خود
ادامه می دادند. به این ترتیب در دوره هخامنشیان با وجود یک مذهب رسمی و
یک - وگاهی چند - خدای اصلی، که به وسیله روحانیون مغ ها حمایت می شد و بر
اساس عقاید باستانی ایران پایه گذاری گردیده بود، عقاید مختلف دیگری هم
وجود داشت.


اما پس از گذشت زمان مذهب رسمی بطور قطع به شکل یک دین در آمد که در تاریخ به نام "آیین زردشت" معروف است.



برگرفته از کتاب تاریخ ایران باستان نوشته میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف ترجمه روحی ارباب


سلسله هخامنشی (500-330 ق . م):.


به قدرت رسیدن پارسی‌ها یکی از وقایع مهم تاریخ
قدیم است. اینان دولتی تأسیس کردند که دنیای قدیم را به استثنای دو ثلث
یونان در تحت سلطه خود درآوردند و وقتی هم منقرض شدند از صحنه تاریخ خارج
نشدند بلکه در طول مدت 25 قرن متوالی، بلندی‌ها و پستی‌ها را پیمودند.

کورش کبیر
کورش پسر حکمران انشان،
کمبوجه  اول است و مادر او ماندانا دختر آستیاگ پادشاه ماد می‌باشد. کورش
پس از شکست مادها، در پاسارگاد شاهنشاهی پارسی‌ها را پایه‌گذاری کرد سلطنت
او از 559-539 قبل از میلاد است.


کمبوجیه
کمبوجیه پسر ارشد کورش
بود، هرودوت مادر او را، کاسان دان دختر فَرنس‌پس دانسته است و در هشت سال
آخر سلطنت پدر، با وی شرکت و عنوان «پادشاه بابل» داشت . مقدمات لشکرکشی
که در زمان کورش آغاز شده بود در دوران سلطنت کمبوجیه جامه عمل پوشید و در
سال 525 ق . م مصر را تسخیر کرد. سلطنت او از 539 – 522 ق . م است.ادامه مطلب...

<      1   2   3   4   5   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]