Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



تخت جمشید:.

تخت جمشید
تخت جمشید در نزدیکی شهر مرودشت و در فاصله حدود 65 کیلو متری شمال شرق شیراز واقع است . یونانیان به ان" پرس پولیس " می گفتند و در ایران قدیم از ان به نامهای " چهل منار " نام برده شده است .

http://tarikhema.persiangig.ir/image/iran/darioosh_ravabet_omoomi.jpg

عکس داریوش کبیر شاه هخامنشی - ایران باستان
تخت جمشید از جمله اثار باستانی مهم ایران بوده که توجه جهانگردان را به خود جلب کرده است . " اودریش فون پوردئن " کشیش المانی و جهانگردی که در سال 1318 م / 717 هجری قمری به ایران امد و در مسیر خود از تخت جمشید بازدید نمود ، دربار ان نوشته است : " به شهری رسیدیم که " کنام " نام داشت و سابقا شهر بزرگی بود ودر سابق به رومیها خسارت بسیار وارد کرد . در این شهر هنوز چندین قصر پابرجاست ولی احدی در ان منزل ندارد "
در سال 1474 میلادی / 878 هجری قمری نیز جهنگرد دیگری به نام " جوزف باربارو " از تخت جمشید دیدن کرد و نوشته است ان محل به " چهل منار " شهرت داشته . بار بارو بعضی از نقشهای تخت جمشید را شبیه نقشهایی توصیف کرده که اروپا ئیان از " پدر اسمانی خود " می ساخته اند . او درباره نقش" فروهر " نوشته است : " میگویند ان نقش سلیمان است " . در زمان صفویه جهانگردان زیادی در هیئتهای سیاسی و بازرگانی به ایران امدند و بیشتر انها از تخت جمشید بازدید کردند .
برخی از این جهانگردان ، یک نفر نقاش را هم با خود همراه داشتند تا جاهای جالب و مهم را نقاشی کنند .
این نقاشیها به منزله دوربینهای عکاسی امروز بودند . نقاشیهای این نقاشان از تخت جمشید ، جالب و دیدنی و در بردارنده اطلاعات ارزشمند است .
از اقدامات مهم جهانگردان و بازدید کنند گان تخت جمشید ، کشف راز " خط میخی " بود . در سال 1765 م / 1144 ش ، جهانگرد محققی به نام " کارستن نیبور " در مدت اقامت سه هفته ای خود در تخت جمشید ، نقشه کامل ان را ترسیم و کتیبه های میخی را به دقت رونویس کرد ودر سال 1802 م/ 1181 ش " گئورک فریدریش گروتفند " با استفاده از ان رونویسها توانست کلید خواندن خط میخی فارسی باستان را به دست اورد و گامی مهم در جهت شناخت تاریخ ایران کهن بردارد .درباره ماهیت تخت جمشید اظهار نظر های جالب و متفاوتی ابراز شده است . بعضی ان را " مقبره نوح" دانسته اند ، برخی" تالار دادگاه" ، برخی "کاخ کورش" ،برخی معبد وبرخی " پرستشگاه بت پرستان" . هنوز هم چنانکه باید ماهیت اصلی تخت جمشید روشن واشکار نشده است . شادروان " حسن پیر نیا " ان را بقایای یک ارگ یا قلعه دانسته است که داریوش در هنگام توقفهای طولانی ، اقامت در ان را بر بابل و شوش و همدان ترجیح می داد .
" جرج .ن. کرزن" نیز اعتقاد دارد که تخت جمشید اقامتگاه اختصاصی پادشاهان هخامنشی بوده است .
" اندره گدار" ابنیه روی صفحه تخت جمشید را به سه بخش مشتمل بر اقامتگاه سپاهیان ، خزاین و تالارهای پذیرایی پادشاهان هخامنشی تقسیم کرده و احتمال داده است که تنها یک کاخ برای سکونت در تخت جمشید بوده است و ان "تچرای" " بهشت" داریوش بوده است .
برخی هم تخت جمشید را یک رصد خانه پنداشته اند و دلیل خود را نشانه ای ذکر می کنند که در میان تالار سه دروازه کشف شده است . این نشانه سنگ مکعب شکلی است که روی ان یک دایره و سه خط کشیده شده و جز برای مقاصد نجومی و رصدی کاربرد دیگر نداشته و برای یافتن " نقطه اعتدالین " به کار می رفته است.این فرضیه را "دکتر پرویز ورجاوند"  به گونه دیگری بیان کرده است  . بر اساس نظریه ایشان ، " بنابر بر دلایلی میان جنبه های نجومی و بنای این مجموعه و مراسمی که در هنگام نوروز و سال ن صورت می گرفته است ارتباطی وجود دارد و برخی نگاره ها مانند" حمله شیر به گاو " دلیل ان ارتباط می باشد ."

 

"م.موله" نیز معتقد است که شاهان هخامنشی نوروز را در تخت جمشید برپا می داشتند . "رمن گیرشمن" با اطمینان رابطه تخت جمشید را با نوروز این گونه بیان کرده است : " پیش از انجام تشریفات نوروز ، بزرگان ونمایندگان کشورها به تخت جمشید می امدند و در دشت وسیع مرودشت و مغرب تخت جمشید قرار گرفته خیمه میزدند ، روز نوروز ، بزرگان و نجبای پارسی و مادی از پله وسیعی که مقابل تخت جمشید قرار گرفته بالا می رفتند و از دروازه بزرگ خشایارشاه از میان مجسمه هایی که نیمه پیکرشان انسان و نیمه دیگر حیوان است و به عنوان نگهبان در مدخل کاخ قرار داده شده عبور میکردند و پس از ان وارد حیاط مقابل در " آ پادانا " می شدند . پذیرایی اشخاص در کاخ داریوش انجام می گرفت و در پایان پذیرایی ، شاه و میهمانان از همان راهی که وارد تالار شده بودند به سوی " سه دروازه " مراجعت می کردند و از در شرقی خارج می شدند ، سپس شاه و همراهانش از طرف جنوب وارد تالار "صد ستون " می شدند . پیش از ورود شاه به تالار صد ستون روسای نمایندگان ملتها و همراهانشان که هدایای قیمتی در دست داشتند به طرف " تالار تخت " ( صد ستون ) روان می شدند . در اطراف ان سربازان جاویدان حرکت می کردند ، روسای نمایندگان از پله های بزرگ تخت جمشید بالا می رفتند و از دروازه بزرگ خشایار شاه  عبور می کردند . سپس از درشرقی  تالار مجاور درواز گذشته وارد

  گذرگاه طویلی می شدند . در انتهای گذرگاه دروازه دیگری بود که نا تمام مانده بود ، دعوت شدگان از مقابل ان دروازه نیز عبور کرده داخل حیاط بزرگی می شدند . در انجا سران بزرگ لشکر در تالار ستون داری گرد می امدند . ان گاه دعوت شدگان را به دربار راهنمایی می کردند ، روسا یکی پس از دیگری وارد تالار می شدند و در پیشگاه شاه هدایای خود را تقدیم می کردند . در این تالار میهمانان از طریق دیدن نقش برجسته ها و علایم و نشانه ها و توضیحاتی که به انها داده میشد با دید گاههای سیاسی و اعتقادی شاه اشنا می شدند .
نمایندگان ملتها پس از تحویل هدایا از همان راهی که امده بودند مراجعت می کردند و از درواز بزرگ خشایار شاه خارج می شدند " .
با وجودی که ماهیت تخت جمشید هنوز کاملا مشخص نشده ، تمامی ایران شناسان  وباستانشناسان جایگاه با اهمیت ان را در دنیای قدیم یاداوری کرده اند .
" ریچارد فرای " تخت جمشید را نشانه ای از هنر شگفت جهان باستان شمرده و از ان به عنوان مکان مقدسی یاد کرده و احتمال داده است که در زمان داریوش واقعه ای به ان اهمیت خاص بخشیده است . به اعتقاد او ، این مکان ا زدید پادشاهان ساسانی نیز اهمیت و قداست داشته ، تا جایکه نقشهای برجسته نقش رستم به میمنت تخت جمشید در نزدیکی ان بر کوه نقش بسته است . اهمیت معنوی وقداست تخت جمشید موجب شده که مراسم تاج گذاری در ان برگزار شود و ارامگاه پادشاهان و کعبه زرتشت در نزدیکی ان ایجاد گردد .


برخی از خدایان روم باستان:.

 

فونوس

 

فونوس نوه پسری ساتورن بود و نوعی خدای رومی پان و خدای روستایی. او او پیام بر و پیشگو نیز بود و وقتی انسانها در خواب بودند با آنها سخن می گفت

 

فون ها

 

فون ها، ساتیرها یا نیم خدایان رومی بودند.

 

کوئیرینوس

 

کوئیرینوس نام خداوندی رومولوس،بنیان گذار شهر رم بود.

 

مان ها

 

مان ها ارواح نیکوکار دربار هادس بودند که گاهی خدا به شمار می آمدند و مورد پرستش قرار میگرفتند.

 

لمور ها

 

لمورها یا لارواها ارواح مردگان گنه کار وپلید بودند که همه از آنها می هراسیدند

 

لوسینا

 

لوسینا را زمانی ایلی تیا ی رومی میدانستند که خدای زایمان بود ولی این نام را معمولا به جای جونو و دیانا بکار میبرند.

 

پومونا و ورمونتس

 

در آغاز نومیناها و قدرتهایی بودند که از تاکستانها و باغها نگهداری میکردند. اما بعد ها شخصیت و تجسم یافتند ودر داستانی آمده است که چگونه به عشق یکدیگر گرفتار شدند.

 

کامن ها

 

کامن ها نخست الهه هایی مفید و واقع گرا بودند و محافظ چشمه سارها و چاهها که هم پیشگویی میکردند وهم بیماریها را درمان میکردند.اما آن هنگام که خدایان یونانی به روم آمدند کامن ها را مشابه خدایان غیر فعال وبیهوده مثل موزها به شمار آورده اند که فقط به علم و هنر می اندیشیده اند.

لارها و پنات ها از خدایان روم باستان:.

 

لارها و پنات ها مهمترین و معتبر ترین خدایان رومی ها بودند. هر خانواده رومی یک لار داشت که روح یک نیا بود و چندین پنات که خدایان اجاق و پاسداران انبار آذوقه بودند.آنها خدایان خاص خانواده بودندو پاسداران تمامی اعضای خانواده و فقط به آنان تعلق داشتند. آنها را در معابد نمی پرستیدند و فقط در خانه مورد پرستش قرار میگرفتند و هر بار که خانواده سفره می گسترد مقداری از غذا به آنان نیز پیشکش می شد. البته لارها و پنات های عمومی هم وجود داشتند که وظیفه شان در قبال شهرها همان بود که دیگران در برابر خانواده ها داشتند.همچنین نومیناهای زیادی بودند که با زندگی خانوادگی در ارتباط بودند مثل ترمینوس،که پاسدار مرزها بود؛پریاپوس که علت حاصلخیزی و باروری بود؛پالس،نیرو دهنده چهارپایان و سیلوانوس،یاری دهنده کشاورزان و هیزم شکنان.

جانوس:.

 

جانوس نیز اصولا یکی از نومینا ها بود و  مظهر«حدای آغاز نیک» که بی تردید پایانی نیکو در بر داشت.او تا حدودی شخصیت و تجسم یافته بود.پرستشگاه وی در رم  به شرق و غرب کشیده بود، یعنی در همان جاهایی که روز آغاز پیدا میکند و پایان می یابد آنجا دو در داشت که مجسمه اش را در بین آنها برپا داشته بودند و آن مجسمه دو صورت یا چهره داشت، یکی جوان و دیگری پیر.این درها را فقط هنگامی که صلح و آرامش بر شهر حاکم بود می بستند. در هفتصد سال نخستین از عمر شهر رم درها را سه بار بستند:در دوران فرمانروایی نوما،پادشاه نیکو کار؛پس از جنگ نخست یونیک که کارتاژ در سال 241 پیش از میلاد مسیح شکست خورد؛و در دوران فرمانروایی آگوستوس که به روایت میلتون شاعر:

 هیچ صدای جنگ و ستیزی

در دنیا به گوش نرسید

بنابراین ماه وی(جانوس)،یعنی ماه ژانویه را نخستین ماه سال نو قرار دادند.

ساتورن:.

 

ساتورن اصولا یکی از نومینا هاست و پاسدار و حافظ بذر پاشان و بذر، همانگونه که همسرش اوپس یاری دهنده برداشت محصول بود. در اعصار بعد او را مشابه کرونوس یونانی و پدر ژوپیتر دانستند.بدین ترتیب وی به یک شخصیت ویژه بدل شد وداستانهای زیادی درباره او بر سر زبان ها افتاد.در زمستان هر سال به یاد دوران طلایی فرمانروایی وی بر سرزمین ایتالیا جشن بزرگ«ساتورنالیا»را برگزار می کردند.سبب برگزاری این جشن این بود که می پنداشتند دوران طلایی در همین زمان به زمین باز می گردد.در آن زمان هیچ جنگی روی نمی داد،برده ها و اربابان بر سر یک سفره می نشستند،اعدامها به تعویق می افتاد،زمان دادن هدیه بود و فکر برابری و یکسان بودن انسانها از یاد آدمیان نمی رفت

آیا میدانید ::.

 

نخستین سروده جهان متعلق به ایرانیان است . گاتهای زرتشت که سروده های پند آموز زرتشت است به عنوان نخستین اشعار جهانی برگزیده شده است .

در ایران پیش از اسلام موسیقی نقشی بسیار مهم در زندگی مردم ایران داشت به طوریکه در نبرد "ایسوس" و شکست شاهنشاه داریوش سوم هخامنشی و آتش کشیده شدن ایران به دست اسکندر گجستک 320 نوازنده و موسیقیدان زن ایرانی اسیر وی شد .

 یا شاهنشاهی بهرام گور و آوردن دهها موسیقیدان و نوازنده از هند به ایران و پخش کردن آن افراد در شهرهای ایران برای شاد کردن مردمان ایرا ن . یا موسیقیدان مشهور شاهنشاه خسروپرویز باربد - نکیسا و بامشاد . همه این اصول به ریشه دین بهی( زرتشت) باز میگشت که فرمان به شاد بودن مردمان داده بود .

در کارنامه شاهنشاه اردشیر پاپکان در 1800 سال پیش اسامی سازهای ایرانی رایج در بین مردمان ایران به این ترتیب آمده است :

عود معمولی ( تار)  رود هندی – بربط –چنگ – تبیره ( طنبور) سه تار عود سه تار – زنگ – نای – قره نی – سنتور – نقاره – طبل – تنبک –سنج – چنگ بادی – شینک .


اهورا مزدا خدای زرتشت:.

نه قومی برگزیده دارد و نه با زبان ویژه ای برای کسانی وحی می فرستد و نه گروهی از آفریدگان خویش را مامور کشتار گروهی دیگر می کند و نه خودش شبانه چند هزار نفر از بندگانش (فرزندان مصریان) را از میان می برد و نه بابت لغزشهائی که خودش برای این بندگان خواسته است آنها را بسوی آتش و مار و عقرب به جهانی دیگر روانه می کند.
او دستگاه بیکران آفرینش را برای زمین ما که ذره ای ناچیز در این دستگاه است نیافریده، بلکه او جوهر راستی و سرآغاز راستی است. او به هستی آورنده خرد و آغاز و پایان نظامی است بنام « اشا» که میلیاردها کهکشان را با میلیاردها خورشید آنها را از میلیاردها سال پیش با خرد بیکران خود در گردش دارد است.

او برتر و پاک تر از آن است که ما او را درگیر مسائل فرومایه زندگی چند انسان گمراه بکنیم. او اهورا مزداست. او خوشبختی و شادی و شکوفائی را برای جانداران این زمین آفریده .او آزادی گزینش را آفریده تا انسانها بتوانند راه و روش وشیوه زندگی خود را بدلخواه خود گزینش کنند.او آرامش را آفریده تا مردمان زندگی اسوده داشته باشند. او اندیشه نیک را آفریده تا زنان ومردان را به سوی بخش پرفروغ زندگی راهنمائی کند. او چیرگی به خود را آفریده تا مردمان را از لغزشهای نا خواسته زندگی دور نگاه دارد. او تکا مل و رسا ئئ را آفریده تا مردمان هر روز، هم خود و هم این جهان را تازه تر و نوتر کرده و پیشرفت دهند. و سر انجام او جاودانگی را آفریده تا زنان و مردانی را که با او در روند آفرینش همکاری کرده و در خوشبخت کردن خود و دیگران و این جهان گام برداشته اند در «سرای مینوی سرود»، جاودانه با فروغ خود و در فروغ خود روشنی بخشد.
او هیچگاه آفریده گان خود را «بنده و برده» خود ننامیده بلکه همیشه آنها را « دوست و همکار» مینامد. دوست وهمکار برای بهتر کردن و خوشبخت کردن این کره که ما انرا زمین مینامیم.


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]