Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



شهر ساپفو در یونان باستان:.

 

ساپفو اهل لسبوس Lesbos در آسیای صغیر بود که یکی از مهاجرنشین های یونانی بود از تبار ایولی ها بود . دوران شکوفایی او را بین سال های 610 تا 580 ق م دانسته اند . در زبان محلی به او پسافو Psappho نیز می گفتند . این شاعره غزل سرا در تمام دوران عمر خویش از شهرت بسزایی برخوردار بود و برای نوشته های زیبایش تحسین بسیاری را برانگیخته بود . گفته شده است که او بیشتر از تمام شاعران تاریخ ادبیات یونانی ـ بجز آرخیلوخوس Archilochus و آلکایوس Alcaeus ـ به حوزه روابط شخصی خود با خواننده وارد شده است و در این کار فرا روی کرده است . فرهنگ لغاتش بیشتر بومی است زیرا که بیشتر برای سرزمین خودش سروده است و کمتر وجه ادبی دارد . جملات اشعارش کوتاه ، موجز ، تماشایی و صادقانه است . او انسانی گوشه گیر بود و منتقدینش درباره این گونه داوری کرده اند که او آدمی با رنجش ها و خلسه های فراوان درونی بود . اما احساساتش ابداً ارزشی نداشتند تا این که اورا به داشتن آرامشی نسبی رهنمون کنند . گفته شده است که او با مردی ثروتمند به نام سرکولاس Cercolas اهل جزیره آندروس Andros ازدواج کرد . بنا به سنت گفته شده است که اورا به همراه دیگر اشراف لسبوس برای مدتی به سیسیل Sicily تبعید کردند که احتمالاً واقعیت دارد ؛ هر چند که بیشتر زندگیش در میتیلنه Mytilene از جزیره لسبوس سپری گشت . درونمایه بیشتر اشعارش شخصی بود که پیرامون دوستی ها و دشمنی هایش با دیگر زنان است هرچند که شرح حال برادرش کاراکسوس Chraraxus بخشی از اشعار دیگرش می باشد . در بعضی از آثارش می توان ردپای آشوب ها و آشفتگی های سیاسی دورانش را دید ، همچنین اشعارش بازتابی از شاعر همعصرش آلکایوس نیز هست .معمولاً در آن دوره برای لسبوسی ها امری رایج بود که زنان خانواده های اشراف و طبقات ممتاز جامعه در تشکل های خصوصی گردهم جمع می آمدند تا به گونه ای روزهایشان را در بی هودگی ، خوشی های جذاب و به خصوص شعرسرایی و ازبرخوانی اشعار صرف کنند . ساپفو همچنان روحی در کالبد یکی از این انجمن ها بود ، چنان که تشکل او اعضای بسیاری داشت که شیفته او بودند و حتی از راههای دور برای دیدن او می آمدند . درونمایه اصلی اشعارش بیشتر شرح عشق ها ، رشک ها و نفرت های انسانی است که در آن فضای شهوانی شکوفا شد . رقببانش در دیگر انجمن ها از این محبوبیت او خشمگین شدند و سعی کردند او را تحقیر کنند . ساپفو احساساتش را برای زنان دیگر که معمولاً نامی از آن ها برده نشده است ،و در رابطه با آن ها به گونه ای از عطوفت نجیب زادگی و عشقی آتشین مزاج نشان داده است . نویسندگان باستان در دوره ای عقیده داشتند که حجم بسیاری از آثارش در مواجهه با این زنان سروده شده است و به او نسبت زن همجنس بازLesbian  می دادند . شعرش نشان می دهد که او گرامی داشته است احساسات شدیدش را نسبت به دوستانش تا زنان دیگر ، اما هیچ چیز در آن چه که از آثارش باقی مانده بیانگر ارتباط او یا شاگردانش با منش همجنس گرایان نیست . این مسئله مشخص نشده است که اشعارش چگونه در زمان خودش و سه یا چهار قرن بعد چاپ و منتشر شد . در عصر دانشوران اسکندرانی ( خصوصاً سومین و دومین قرن پیش از میلاد ) ، آن چه که از آثار او در یک ویرایش استاندارد ، جمع آوری و منتشر گردید ، نه کتاب از غزل های عاشقانه و یک کتاب از قصاید ساپفو بود . این چاپ ویرایش شده نتوانست در ابتدای قرون وسطی جان سالم به در ببرد . هشت تا نه قرن پس از ساپفو ، اشعارش تنها بوسیله نقل وقول های نویسندگان بیان می شد . تنها یک شعر به طول 28 خط و شعری دیگر به طول 16 خط از او به طور کامل باقی مانده است . پس از سال 1898 قطعات کوتاهی در پاپیروس های مصری پیدا شد ، به هر حال اشعارش به طور کامل باقی نمانده است و بسیاری از این اشعار از نظر ساختار و محتوا با دو قطعه شعری که نقل وقول شده است ،همانند نیست .

 


ساپفو و فائون:.

داستان عشق ساپفو به فائون Phaon و پریدن ساپفو از صخره های لئوکادیان Leucadian در نتیجه اهانت های فائون به ساپفو ، هر چند به طور ضمنی اعتقاد قوی نسبت به این باور وجود دارد ، به نظر نمی آید که بر بنیان های تاریخی محکمی استوار باشد . در حقیقت یک لطیفه گوی در گلچینی ادبی این گونه توضیح می دهد که ساپفو در گورستانی در ائولیک به خاک سپرده شد .[ 4 ] هنوز فائون برای تمام اسطوره های که در اطراف اسمش گردآمده ، برای دلربایی معجزه گرش و عشق نامحسوسش ، شاید یک شخصیت واقعی داشته باشد .همانند دیگر قهرمانان ، احتمالاً او در دوره ای خیلی پیشتر از آن اخباری که به ما رسیده است زندگی می کرد . گفته شده است که او قایقرانی در میتیلنه ( مقایسه با قطعه 140 ) بوده است ؛ کسی که به وسیله آفرودیت به او جوانی و زیبایی فوق العاده ای اهدا شده بود ، به پاداش یک عبور دادن ناچیز به وسیله قایق ادامه مطلب...

سرزمین و طبیعت یونان باستان:.

«افلاطون گفته است:

 "ما،به سان غوکان گرد برکه،در کناره های این دریا[مدیترانه]ساکن شده ایم.»

دومین گروه تمدنها در مدیترانه ظهور یافت ، همچنانکه قبلاً نخستین گروه در امتداد رودهای مصر و بین النهرین و هند به بار آمد..

آیا پیدایش تمدن مدیترانه ای زاده آب و هوای مساعد سواحل این دریاست؟

 خاک جزایر وسواحل مدیترانه به هیچ روی ،از لحاظ حاصل خیزی با دره رسوبی گنگ وسند و دجله و فرات

ونیل برابری نمی کند ... برروی هم می توان گفت که آب وهوای مساعد، زاینده تمدن یونانی نبود و احتمالاً هیچ تمدنی معلول آب و هوا نیست .

آنچه مردم را به دریای اژه کشانید، جزایر این دریا بود:

منظری زیبا داشتند ... جزایر دریای اژه هرگز بیش از حدود شصت کیلومتر از خشکی دور نمی ماند.

... راههای بحری اروپا ، آفریقا به آسیا ... با صرفه تر از راههای دراز بری شد و بازرگانی مصر وخاورنزدیک را که در راههای بری تردد می کردند از اهمیت انداخت .پس تجارت به طریق نوی افتاد،جمعیت فزونی گرفت ،

 و ثروتهای جدیدی فراهم آمد. مصر وسپس بین النهرین و پس از آن ایران به ضعف گراییدند،فینیقیه امپراطوری خود را از دست داد.

 


اژینا:.

اژینا یکی از جزایر سارونیک در خلیج سارونیک ، به فاصله km50 از شهر آتن قرار گرفته است . بنا به سنت ، این اسم برگرفته از نام اژینا ، مادر ایسوسAeacus  است که متولد شده و حاکم این جزیره بود . دوسوم این جزیره توسط کوه آتشفشان درگذر زمان از بین رفته است . علاقه باستان شناسان به جزیره بیشتر به خاطر آثار بجا مانده از بقایای معبدی است که درسمت شمالی جزیره واقع شده است . سال 1811 م توسط گروه باستان شناسی تعداد قابل توجهی از مجسمه های سنتوری که جهت آرایش ستون ها و یا طاق های سه گوش بالای در و پنجره های ساختمانی در معابد به کار گرفته می شود ،از این منطقه بدست آمد . بر طبق نظر کاکرل ، باستان شناس انگلیسی این مجموعه صورتک های پیدا شده از الاهه آتنا ، در این منطقه ،به عنوان تزیین در بین پایه های سنتوری کار گذاشته می شد . بقایای معابد دیگری در این منطقه مکشوف گردیده که وقف آفرودیت بود و در جنگ های با ایران از بین رفته است . طبق نظر هرودوت ، اژینا مجموعه ای از اپیروسی های بودند که انقراض نسلشان را در خطر می دیدند . کشف گروهی از زیورآلات طلایی در این منطقه نشان دهنده آخرین دوره هنری می سین ها می باشد که دال بر این است که فرهنگ می سین ها توانسته است در اژینا ، خود را از تهاجمات دورین ها در آرگوس و لایکدمون در امان نگه دارد . سکه های که در این منطقه ضرب شده ، نشان می دهد در اژینا قدیمی ترین سکه های یونانی ضرب شده است .

 


میلتوس Miletus از شهرهای کهن یونان باستان:.

 

شهر باستانی میلتوس یکی از شهرهای کهن یونانی است که در ساحل آنتولیا و در استان آیدین ترکیه امروزی ، نزدیک دهانه رودخانه مئندرMaeander River  واقع گردیده است . آغاز دوره سکونت در این محل از ابتدای عصر برنز شروع می شود . اولین اقوام هیتتHittite   که در این محل سکنی گزیدند ، از آن ها با عنوان میلاوانداMillawanda  یاد شده است . در این دوران شاه هیتت ها مورسیلی دوم Mursili( ح 1320 ق م ) بود و میلاواندا یک پل ارتباطی برای گسترش ارتباطات میسین های یونانی شدادامه مطلب...

علل سقوط هخامنشیان:.

ممکن است این سوال همیشه در ذهن شما وجود داشته باشد که: چگونه حکومت هخامنشیان که لقب نخستین امپراتورى جهان را یدک مى کشد رو به نابودى نهاد و منقرض شد؟

 دلیل این امر به وسیله مورخان آن دوره ثبت نشده اما مى توان جواب این سوال را در بین مجموعه نوشتارهایى را که تاریخنگاران آن زمان درباره وقایع مهم خود به رشته تحریر درآورده اند جستجو کرد...

 حکومت هخامنشیان توسط کوروش کبیر تاسیس شد و جانشین وى که کمبوجیه نام دارد حکومت پدر را ادامه داد اما کمبوجیه هرچند که به وصیت پدرش به عنوان ولیعهد و سپس پادشاه بعد از او انتخاب شده بود اما به دلایلى همچون حرص و طمع پادشاهى و ترس از اینکه که مبادا بردیا در غیاب او(زیرا کمبوجیه در نخستین ایام سلطنت خود به مصر لشکر کشید)ادعاى سلطنت نماید و خطرى تهدید کننده براى سلطنتش باشد او (بردیا) را در خفا به قتل رساند... و با خیال آسوده به مصر(با فرماندهى داریوش بزرگ)لشکر کشید که پس از مدتى بردیاى دروغین(یکى از مغ هاى دربار به نام: گوماتا که از راز قتل بردیا خبر داشت و در غیاب کمبوجیه خود را بردیا برادر کوچک کمبوجیه خوانده بود)به صحنه آمد و پیروانى را نیز براى خود جمع کرد و به محض اینکه کمبوجیه از این ماجرا مطلع شد به همراهى داریوش بزرگ به سمت ایران رهسپار شد که به شکل مشکوکى پیش از رسیدن به ایران درگذشت(مستندترین دلیل مرگ کمبوجیه: در بین راه به دلیل سنگلاخى بودن و ناهموار بودن مسیر اسب کمبوجیه واژگون شده و شمشیر او که بر کمرش بسته شده بوده بر شکمش فرو رفته و باعث مرگش شده و برخى هم از سقوط او به پایین دره هم خبر داده اند که چندان واقعى به نظر نمى رسد)...

هنگامى که داریوش بزرگ به ایران رسید بردیاى دروغین را به قتل رساند و ? شورشگر دیگر را هم به مجازات اعمال خود رساند . داریوش بزرگ به سلطنت رسید و پارسه(تخت جمشید)را ساخت که پایتخت خود و پادشاهان بعد از  خود قرار گرفت که اکنون بزرگترین بناى سنگى جهان نام دارد و داریوش کارهاى بزرگى همچون: ساخت نخستین راه هاى شوسه جهان(مانند: راه شاهى که اکنون مسیر اصلى که به پاسارگاد و پارسه مى رسد همان راه شاهى است که در عصر هخامنشیان بوده) و چاپارخانه(نخستین شکل پست در جهان) و کانال سوئز و... را کرد که نه تنها به مردم ایران بلکه به تمام مردم جان خدمات ارزشمندى را ارائه داد...

 پس از داریوش بزرگ حکومت هخامنشیان رو به نزول اقتدار و قدرت نهاد... خشایارشا(که برخى از مورخان نام خشایار را به این شکل یاد مى کنند: خشایارشاشاه بزرگ که هنوز دلیل لقب بزرگ براى او چیست؟ ما که نمى دانیم!!) که هر چند از جمله کارهاى نیک او سرکوب مصریان و باعث پیشرفت همه جانبه ساخت پارسه و اتمام کار کانال سوئز بود اما لشکر کشى عظیم او به یونان و آتش زدن آتن که در سال ??? قبل از میلاد رخ داد و بنابر برروایت هرودت که از جمله تاریخنگاران بزرگ یونانى است ارتش ایران اعم از پیاده و سواره و سپاهیان دریایى به حدود ??????? نفر مى رسیده اعلام کرده، که خیلى جالبست بدانید مهمترین بهانه اسکندر مقدونى براى حمله به ایران و ویران کردن و آتش زدن پارسه و پاسارگاد همین حمله خشایارشا بوده که هرچند نباید حرص و طمع اسکندر براى کشور گشایى را از نظر دور داشت...

 پس از قتل خشایارشا به دست رئیس محافظانش در سال ??? قبل از میلاد نوبت سلطنت به اردشیر اول رسید و تنها کار مفیدى(!)که این پادشاه انجام داد انعقاد پیمان صلح بین ایران و یونان در شوش بود.

وى در سال ??? قبل از میلاد در گذشت و پس از کشمکش هاى خانوادگى فراوان سرانجام نوبت سلطنت به داریوش دوم رسید   که از نالایق ترین پادشاهان هخامنشى بود پس از او نوبت سلطنت به پسران او: کوروش کوچک(!)و اردشیر دوم رسید که بعد از چند لشکر کشى کوچک و بزرگ به یونان و مصر بالاخره با مرگ اردشیر دوم در سال ???ق.م شمارش معکوس براى اضمحلال سلسله هخامنشى آغاز شد.

این پادشاه بنابر بر روایت مورخان صدها زن و ده ها فرزند داشت که بسیارى از آنان از قبل از خود وى که عمرى طولانى داشت از بین رفتند!! بعد از مرگ اردشیر دوم جنگ هاى ویرانگرى میان فرزندان او به وقوع پیوست که سرانجام نوبت حکومت به "شاهزاده اخس" به نام: اردشیر سوم انجامید. این نابزرگوار در آغاز سلطنت تمام شاهزادگانى را که از طرف آنان احتمال خطرى براى خود مى دید از جمله تعدادى از شاهزاده خانم ها(!) را به قتل رساند.

در این دوران ایران ?بار به مصر لشکر کشید که در اولى شکست و در دومى پیروزى نصیب ایران شد. اردشیر سوم در سال ??? ق.م به دست اطرافیانش به قتل رسید و سلطنت به داریوش سوم ، آخرین پادشاه هخامنشى رسید. داریوش سوم در همان اوایل سلطنتش با حمله اسکندر مقدونى مواجه شد و پیش از اینکه بتواند قواى نظامىِ ارتش خود را تقویت کند ، با این جنگ ویرانگر مواجه شد... و حتى خیلى جالبست بدانید که همین ارتش ضعیف اگر با فرار داریوش سوم از میدان نبرد و از بین رفتن فرماندهى مواجه نمى شد اسکندر با شکست سختى از ایران مواجه مى شد! که این نشان از این دارد که هرچند حکومت عملا نابود شده بوده اما به دلیل اینکه ارتش و سرباز ایرانى خاک وطن را ناموس خود مى دانست هرگز اجازه همچنین شکست سختى را به خود نمى داد که البته عدم وجود فرماندهى درست باعث سردرگمى ارتش با غیرت ایرانى شد و اسکندرمقدونى یکى از بزرگترین پیروزى هاى خود را بدست آورده بود...

جالبست بدانید که قرار نبوده نخستین کاخ پارسه که دچار حریق شود کاخ تچر باشد اما به دلیل دفاع مردانه آریو برزن ارتش اسکندر ناچار شدند نقشه خود را تغییر بدهند...

 و این چنین بود که سلسله هخامنشیان نابود شد...


کاتال خشایار شاه:.

 
گزارش نیویورک تایمز از بزرگترین کشف باستانی نخستین دهه قرن بیست و یکم

محققان باستان شناس انگلیسی پس از ده سال کار و تحقیق مداوم، سرانجام کانال خشایارشا پادشاه، ایران را در یکی از شبه جزایر دریای اژه کشف کردند. خشایارشا پادشاه سلسله ایرانی هخامنشی در سال 480 قبل از میلاد در جریان تلاش ایرانی ها برای فتح یونان، دستور حفر این کانال شگفت انگیز را که داستان این جنبه افسانه ای پیدا کرده بود، صادر کرد.

به گزارش روزنامه نیویورک تایمز که این خبر مهم را در بخش علمی 13 نوامبر 2001 خود انتشار داد، کشف این کانال حیرت انگیز محصول تلاش بی امان تیم های کار آزموده باستانشناسی دانشگاه های گلاسکو و لیدز بود، که از آوریل 1990 کار روی پروژه کشف کانال شروع کرده بودند. علاوه بر این، یک تیم باستانشناسی یونانی نیز باستانشناسان انگلیسی را همراه می کرده اند.

دکتر ریچارد جونز سرپرست تیم تحقیقاتی پروژه و باستان شناس دانشگاه گلاسکو پس از کشف کانال اعلام کرد، این کانال در سطح زمین 100 فوت (30متر) عرض داشته و برای عبور دو کشتی بادبانی جنگی کافی بود. کانال به گونه ای حفر شد که از هر دو طرف به سطح پایین شیب داشت و عرض کانال در عمق به 15 متر می رسید و به گفته دکتر جونز حدود 14 متر عمق داشته است. طول این کانال که در وسط شبه جزیره ای در دریای آزه حفر شده بود،حدود 4/1 مایل (2253 متر، کمتر 5/2 کیلومتر)بوده است.

بر اساس گزارش روزنامه نیویورک تایمز،  خشارشا پادشاه ایران در سال 480 قبل از میلاد دستور حفر این کانال را به مهندسان نظامی ارتش ایران صادر کرد. این کانال که در شبه جزیره ای در دریای اژه و در شمال یونان حفر شده یکی از بزرگترین و شگفت انگیزترین عملیات مهندسی زمان بوده است.

یوجیت بهاتاچارجی گزارشگر بخش علمی روزنامه نیویورک تایمز و تنظیم کننده این گزارش می نویسد که حفر این کانال برای خشایارشا جنبه حیاتی داشت، چرا که در غیر این صورت ایرانیان می بایست کیلومتر ها در امتداد این شبه جزیره به سوی جنوب دریای اژه کشتیرانی کنند و دوباره همان مسیر را پس از رسیدن به دماغه جنوبی شبه جزیره به سوی شمال طی کنند. اما خشایارشا از این کار خودداری کرد، چرا که ژنرال او ماردونیوس، 12 سال قبل در جریان حمله به یونان ناوگان ایران را به سوی دماغه شبه جزیره هدایت کرد. اما هنگامی که ناوگان ایرانی در جنوب دماغه در حال دور زدن به سوی شمال بود دچار یک طوفان سخت شد و اکثر کشتی های ایرانی غرق شدند . خشایارشا برای پرهیز از این خطر، به مهندسان ارتش ایران دستور داد، کانالی را از ساحل شرق شبه جزیره به ساحل غربی آن حفر کنند. پس از حفر کانال، ناوگان ایران یونان را فتح کرد، اما موفق به حفظ آن کشور نشد و ناچار شد در برابر مقاومت سخت سربازان یونانی دست به عقب نشینی بزند. ناوگان ایران از همان کانال به سوی ایران بازگشت.

دکتر جونز سرپرست پروژه کشف کانال خشایار گفت: "ایرانیان احتمالا فکر نمی کردند این کانال تبدیل به اثری شود که از آنها باقی بماند. به همین خاطر همینکه کشتی های آنها در بازگشت از کانال عبور کرد، پایان استفاده از کانال فرا رسید" در طول قرون متمادی، این واقعه تاریخی به تدریج به صورت یک افسانه در آمد و کسی گمان نمی کرد که  این اقدام بزرگ مهندسی جهان باستان واقعیت تاریخی داشته است.

اکنون تیم های باستان شناسی انگلیسی و یونانی پس از ده سال کار مداوم نشان داده اند که این کانال واقعا حفر شده بود و مدارک لازم را برای اثبات ادعای خود به دست می دهند.  هرودوت مورخ بزرگ یونانی داستان حفر این کانال را در کتاب تاریخی خود ذکر کرده بود، اما کسی این داستان شگفت انگیز را باور نمی کرد. دانشمندان انگلیسی و یونانی با استفاده از اطلاعات زمین شناسی نهفته در اعماق سطح زمین، که ساختار کانال هم اکنون در آنجا دفن شده است، نقشه ای را حاوی جزئیات کامل ابعاد کانال و مسیر آن تهیه کرده اند یافته های این باستان شناس، روایت تاریخی هرودوت را که دانشمندان مدتها نسبت به آن شک و تردید داشتند، تایید می کند.

به گزارش نیویورک تایمز، ساختار کانال که زیر رسوبات دریایی و لای و لجن 25 قرن گذشته دفن شده است، به استراتژی نظامی درخشان ایرانی ها و مدیریت کار انسانی و مهندسی راه و ساختمان آنها گواهی می دهد. کانال همچنین گویای کوته بینی و شتاب و نیز سرگذشت پادشاهی است که در جریان شتاب خود برای فتح (یونان.م) هرگز به فکر محافظت از کانال به عنوان یک آبراه همیشگی نیفتاد.

دکتر جونز می گوید:« ما از تجزیه و تحلیل رسوبات کانال به این نتیجه رسیده ایم که کانال احتمالاً عمر کوتاه داشته است. ایرانی ها فکر نمی کردند که این اثر قرنها باقی بماند و همین که کشتی هایشان از آن عبور کرد دیگر از آن بهره برداری نکردند.»

دکتر بن ایز ارلین (Ben Isserlin)، باستانشناس دانشگاه لیدز که در اوایل دهه 1990 کار بر روی پروژه کشف کانال را شروع کرد، می گوید:"این یک اثر عظیم و غول پیکر و کاری شگفت انگیز بود در جریان حفر کانال، کارگران می بایست زمین را بیل زده و خاک را داخل کیسه کرده از پایین به بالا دست به دست کنند"

مشخص کردن نقشه کانال، خود یک کار طاقت فرسا بود دکرت جونز و تیم او از یک شیوه لرزه نگاری استفاده کردند که به طور سنتی و لزوما در اکتشافات نفتی و مواد معدنی از آن بهره بداری می شود، یعنی از طریق یک قطعه فلز در روی زمین امواج شوک بسیار قدرتمندی را به داخل زمین می فرستند. دانشمندان از طریق تحلیل زمان رسیدن امواج توانستند یک نقشه برشی لرزه نگاری- یعنی نوعی شبح – از آبراه طراحی کنند.

دکترکار استاتیس عضو تیم و مسئول بررسی لرزه نگاری و عضو رصد خانه ملی آتن در یونان گفت که " با توجه به تکنیک های باستان شناسی متعارف، این یک هدف بی اندازه بزرگ

محسوب می شد" یافته های تیم در نشریه ژئوفیزیک کاربردی به چاپ رسید.

تصور تیم از ساختار کانال، در نمونهه های تحلیلی رسوبات حفاری شده از اعماق گوناگون به تایید رسید دکتر ماریا بروسیوس دانشمند تاریخ باستان در دانشگاه نیوکاسل گفت که مهارت های مهندسی موجود در کانال احتمالاً قبل از خشایار شا نیز وجود داشته است.

به گفته او " توان ایجاد ساختاری نظیر آن را می توان در امپراتوری های بابل و آشور ردیابی کرد. به گفته او حتی ممکن است پادشاهی اورار تو در فاصله قرون نهم و ششم تا قبل از میلاد که در ارمنستان امروز، تاسیس شد، نیز باکانال سازی آشنایی داشته است. ساختن کانال خشایار شا علاوه بر مهندسی، ناشی از مهارت مدیریت نیز بود. گمان می رود که خشایار شا از مهندسان فینیقی نیز استفاده کرده باشد و تیم هایی از کارگران را در قسمت های گوناگون کانال گماشته باشد.

پس از پایان کار کانال، ناوگان ایرانی به سلامت از آن عبور کرد و به دریای اژه رسید و در آنجا به سربازانی پیوست که از راه زمین از سوی شمال رسیده بودند. کشتی ها به سوی یونان رفتند. سربازان خشایارشا به سواحل یونان یورش بردند و تا اعماق آن سرزمین پیش رفتند. آنها آتن را فتح کردند اما در نهایت در نبرد سختی از آتنی ها شکست خوردند. این مساله به حضور ناوگان شاهنشاهی ایران در اروپا پایان داد. به گفته دکتر جونز پس از این حادثه" کانال به طور کلی فراموش شد و به افسانه ها سپرده شد"

سوتیتر

ایرانیان احتمالا فکر نمی کردند این کانال تبدیل به اثری شود که از آنها باقی بماند. به همین خاطر همین که کشتی های آنها در بازگشت از کانال عبور کرد، پایان استفاده از کانال فرا رسید.

به گزارش نیویورک تایمز، ساختار کانال که زیر رسوبات دریایی و لای و لجن 25 قرن گذشته دفن شده است، به استراتژی نظامی درخشان ایرانی ها و مدیریت کار انسانی و مهندسی راه و ساختمان آنها گواهی می دهد

پس از پایان کار کانال، ناوگان ایرانی به سلامت از آن عبور کرد و به دریای اژه رسید و در آنجا به سربازانی پیوست که از راه زمین از سوی شمال رسیده بودند. تا اعماق آن سرزمین پیش رفتند. آنها آتن را فتح کردند

 

 


<   <<   21   22   23   24   25   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]