Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



مجموعه معابد آمون- رع ::.

معبد آمون- رع (Amon-Ra)
در کرنک کاملترین و پیچیده ترین اثر معماری مصر باستان است. از دوره
پادشاهی میانه، تبس مرکز آیین پرستش آمون بود و کرنک نیز تبدیل به مهمترین
مکان مذهبی آمون- رع در دوره پادشاهی جدید گردید. این مجموعه معبد دارای
دو محور اصلی شرق به غرب، در راستای مدار خورشید در آسمان با مضمون
«خورشید در بهشت» و دیگری، محور جنوب به شمال، در جهت حرکت رود نیل به
معنای «قدرت مطلق خدایان و فرعون».

این
بنا که از حدود سال 2000 قبل از میلاد شروع به ساخت شد، تا سال 220 پیش از
میلاد تکمیل و بخشهایی به آن افزوده گردید. در واقع، در ساخت این مجموعه
معابد، حدود پنجاه نفر از فراعنه مصر شرکت داشتند که از اواخر دوره
پادشاهی کهن تا سلسله بطالسه بر این سرزمین حکمرانی نمودند، اما قسمت عمده
معبد کرنک در زمان رامسس دوم احداث گردید.

خیابانی
به طول 113 متر و عرض 15 متر که اسفینکسهایی با سر قوچ (نماد خدای آمون)
در دو سمت آن وجود دارد، به نخستین و بزرگترین دروازه دو برجی معبد منتهی
می شود. این دروازه ورودی، 113 متر عرض و 43 متر بلندا دارد و در دوره
رامسس دوم احداث گردیده بود.

نکته
شایان توجه در اسفینکسهای دو سمت، قرار دادن تندیسهای کوچکی از رامسس دوم
در میان دو پای جلویی حیوان ترکیبی است؛ چنین کار فروتنانه ای از این
فرعون که همواره خود را "خـدای خدایان" قلمداد می کرد و تندیسهای عظیم
الجثه بسیاری از وی به یادگار مانده است، منحصر بفرد می باشد.

خیابان
مذکور، به خیابانی دیگر از اسفینکسهایی با سر انسانی می پیوندد که به معبد
لوکسور منتهی می شود و در مجموع، 2/3 کیلومتر طول دارد.

معابد
کرنک شامل معبد آمون – رع در دوره رامسس سوم، معبد ستی دوم، معبد موسوم به
میلیونها سال، تک ستونهای یادمانی توتموس اول و حتشپ سوت و همچنین نه
دروازه ورودی است. این مجموعه، مادر بناهای مذهبی مصر می باشد، چراکه
معابد پرستش خدایان سه گانه تبسیها، یعنی آمون- رع، موت (همسر خدای آمون)
و خونسو (پسر آمون- رع و موت و رب النوع ماه) است. با استناد به گزارشها،
در سده دوازدهم پیش از میلاد، نزدیک به 80 هزار کارگر و برده در این مکان
مشغول به کار بوده اند.

معبد رامسس سوم ::.


این
معبد که در دوره رامسس سوم احداث گردیده، وقف آمون- رع شده است. معبد از
لحاظ ویژگیهای معماری، کاملاً با دیگر معبد دوره پادشاهی جدید مشابهت
دارد. معبد رامسس سوم در شرق حیاط اتیوپیایی که پشت دروازه اصلی ورودی
معبد می باشد، واقع گریده است.

حیاط
معبد مذکور، از سه طرف با ستونهای اوسیریس احاطه گشته. ستونی بلند با
سرستون پاپیروس گشوده شده در عمارت کوشک مانند تاهارکا، پادشاه اتیوپیایی
(سلسله پادشاهی بیست و پنجم که حدود 700 پیش از میلاد بر مصر فرمانروایی
می کردند)، وجود دارد. این ستونها با 08/21 متر ارتفاع، وظیفه نگهداری از
سقف چوبی را بر عهده داشته اند.

تالار ستوندار اصلی :

تالار
ستوندار، 102 متر در جهت شمالی- جنوبی و 53 متر از شرق تا غرب وسعت دارد
که 134 ستون در آن موجود می باشد و در نوع خود، بزرگترین تالار ستوندار
معماری مصر باستان محسوب می شود. هر ستون 23 متر بلندا دارد و دارای
سرستونهایی با طرح پاپیروس گشوده شده (زنگوله ای) می باشد. در واقع، این
فضا به جنگل ستونها می ماند که فاصله بین آنها و بازی سایه و روشن ستونها
منظره بسیار زیبایی را خلق می کند.

ارتفاع
ستونهای بخش مذکور نسبت به ستونهای جانبی که در دوره هورمحب شروع به ساخت
گردید، متفاوت بود. تالار ستوندار اصلی سپس توسط ستی اول و رامسس دوم
تکمیل گشت و در نهایت توسط رامسس چهارم کامل شد. این بخش از مجموعه،
کماکان بزرگترین تالار در بین تمامی بناهای مذهبی جهان محسوب می شود.

ردیف
ستونهای راستای محور مرکزی تالار ستوندار که دارای سرستونهایی به صورت
پاپیروس گشوده شده می باشد، 20 متر ارتفاع، 6/3 متر قطر و محیطی معادل 15
متر در بخش فوقانی خود دارد. ستونهای با سرستون پاپیروس بسته (غنچه ای)
نیز 01/14 متر بلندا دارند. نقوش برجسته فراونی، تمامی جداره ستونها را
دربر می گیرد.

تک
ستونهای یادمانی آنسوی تالار ستوندار که در زمان توتموس اول ایجاد گردیده،
23 متر بلندا و 143 تن وزن دارند. دیگر تک ستونهای یادمانی، متعلق به زمان
حکمرانی حتشپ سوت است و دارای 30 متر ارتفاع و 30 تن وزن می باشند که بین
چهارمین و پنجمین دروازه ورودی واقع گردیده اند.

عملیات
آغاز ساخت دومین دروازه ورودی به دوره هورمحب باز می گردد، در دوره سلطنت
ستی اول و رامسس دوم ادامه یافت و در نهایت، در دوره حکومت بطالسه تکمیل
گشت. در کنار این دروازه، دو تندیس عظیم رامسس دوم قرار داده شده بود.

معبد میلیونها سال ::.

تالار
اعیاد که معبد میلیونها سال نیز نامیده می شود، تالاری ستوندار است با دو
ردیف ده تایی ستون در مرکز و سی و دو ستون تزئیناتی با مقطع مربع نیز در
محیط پیرامونی. دو ردیف ستونهای ده گانه, وظیفه باربری سقف تخت تالار را
برعهده داشتند که دارای ارتفاعی بلندتر از سقف بخشهای پیرامونی این فضای
زیبا بود و این باعث بوجود آمدن ردیف پنجره زیر سقفی، جهت هدایت نور به
درون معبد میلیونها سال می شد. این تالار زیبا در دوره حاکمیت توتموس سوم
احداث گردید.

مجموعه
معابد کرنک، همچنین دارای تعداد بسیار زیادی تندیس فراعنه می باشد که هم
به صورت نشسته در کنار دروازه ها قرار دارند و هم به صورت ایستاده، به
ویژه در قالب ستون یا متکی به دیوار همجوار خود. تمامی جدارها نیز اعم از
دیوارها، ستونها و تک ستونهای یادمانی، مملو از نقوش برجسته می باشند و
بیشتر آنها اختصاص به خدایان و فرعون ها دارند.



ستونهای هرمی شکل یا اوبلیسک:.

متن
هیروگلیف در حدود 200 سال بعد و در زمان رامسس دوم و به یاد پیروزیهای
نظامی وی بر روی ستون کنده شده است. سپس این اوبلیسکها در قرن 12 قبل از
میلاد و زمان حکومت اگوستوس (Augustus)، توسط رومیان به اسکندریه منقل شد
و در سزاریوم (Caesarium) – معبدی که توسط کلئوپاترا و به افتخار مارک
آنتونی (Mark Antony) ساخته شده بود- قرار گرفت. چند سال بعد ستونها فرو
افتادند و این اتفاق موجب شد تا روی ستونها در خاک مدفون شده و خطوط
هیروگلیف موجود بر آن از گزند زمان و فرسایش در امان بماند.

تاریخ سه سوزن کلئوپاترا

لندن
ستون
یا سوزن لندن، در بخش وست مینیستر (Westminster) ، بر روی گردشگاه
ویکتوریا و نزدیکی پل گولدن جوبیلی (Golden Jubilee Bridges) قرار دارد.
این ستون در سال 1819 میلادی، توسط نایب السلطنه مصر محمد علی پاشا و به
یادبود پیروزیهای لرد نلسون Lord Nelson در نبرد نیل و سر رالف ابرکرامبی
(Sir Ralph Abercromby) در نبرد اسکندریه به بریتانیا تقدیم شد. هرچند که
دولت انگلستان این حرکت را با خوشی پذیرفتند، اما هزینه حمل و نقل آن به
لندن را بر عهده نگرفتند.

اوبلیسک تا سال 1877 در اسکندریه باقی
ماند تا اینکه سر اراسموس ویلسون (Erasmus Wilson)، کالبد شناس مشهور و
متخصص بیماریهای پوست، مخارج حمل و نقل آن به لندن- که در آن زمان به مبلغ
چشمگیر 10000 پوند بالغ میشد- را بر عهده گرفت. این ستون پس از حدود 2000
سال از میان شنها بیرون آورده شد و در یک استوانه عظیم آهنی – به طول 28 و
عرض 4.5 متر- جای داده شد. این استوانه توسط مهندسی به نام جان دیکسون
(John Dixon) ساخته شد و کلئوپاترا نام گرفت.

بدنه استوانه یا
سیلند مذکور مجهز به تیغه سکان و دکلی برای نصب بادبان و همچنین لغزه
گیرهایی بود که امکان یدک کشیده شدن ستون را فراهم میکرد.قرار بود که این
قطعه شناور توسط کشتی اولگا Olga به سمت لندن کشیده شود.

اما این
کوشش در روز 14 اکتبر 1877 با شکست مواجه شد زیرا کلئوپاترا در طوفانی
واقع در خلیج بیسکی (Bay of Biscay) سرنگون شد و به کناره رانده شده، در
آنجا باقی ماند تا اینکه کشتی بریتانیایی فیتزموریس (Fitzmaurice) آنرا
برای تعمیر به فرول (Ferrol )اسپانیا برد. بالاخره این ستون در ژانویه
1878 وارد شهر گریوسند (Gravesend) انگلستان شد و در ماه اگوست همان سال
در گردشگاه ویکتوریا نصب شد.

اطراف سوزن کلئوپاترا با دو مجسمه
کپی از ابوالهول مصری از جنس برنز تزئین شده است که بیشتر به نظر میرسد
مشغول نظاره ستون هستند تا اینکه از آن نگهبانی کنند. دلیل این حالت
نادرست نیز این اس که ابولهولها به جای اینکه پشت به ستون و رو به "دشمن"
باشند، پشت به دشمن و رو به ستون نصب شده اند. در 4 سپتامبر سال 1917 ود
در طی جنگ جهانی اول، بمبهای اولین بمباران هوایی آلمان در نزدیکی این
ستون فرود آمدند. برای به یادگار نگه داشتن این واقعه، محل برخورد بمبها
تا امروز مرمت نشده است و گودالهای ناشی از اصابت شرپنل shrapnel و
آسیبهایی که به ابوالهول سمت راست ستون وارد شده، کاملا مشخص است.

پاریس
ستون
پاریس در میدان کنکورد (Place de la Concorde) قرار دارد. مرکز این میدان
با این ستون اوبلیسک عظیم با متن هیروگلیفی در ستایش رامسس دوم، اشغال شده
است. این ستون در گذشته در ورودی معبد لاکسور (Luxor Temple) مصر باستان
قرار داشت. محمد علی پاشا این اوبلیسک 3300 ساله را در سال 1826 به فرانسه
تقدیم کرد و در سال 1833 لویی فیلیپ، پادشاه وقت فرانسه دستور نصب آن را
در میدان کنکورد، در نزدیکی محلی که لویی شانزدهم و ماری آنتوانت گردن زده
شدند، صادر کرد. با توجه به محدودیتهای فنی آن زمان، حمل و نقل این ستون
کار آسانی نبوده است و برای به خاطر ماندن این شیوه ها کار شاق حمل و نصب
ستون، نمودارهای تصویری از ابزار و وسایل و چگونگی حمل این ستون بر روی
پایه آن حک شده است.

این ستون از جنس گرانیت سرخ با احتساب پایه
آن، 23 متر ارتفاع و 250 تن وزن دارد. این ستون فاقد سر هرمی شکل خود
بود-که بنا به نظر کارشناسان در قرن ششم ق.م. ربوده شده است- و به همین
دلیل در سال 1998 دولت فرانسه یک نوک هرمی مزین به ورق طلا بر روی آن نصب
کرد. این ستون با دو فواره که در زمان برپا کردن آن ساخته شد، احاطه شده
است.

نیویورک
ستون
نیویورک در سنترال پارک (Central Park) قرار گرفته است. پس از افتتاح
کانال سوئز در سال 1869، اسماعیل پاشا خدیو مصر، به امید ترویج و توسعه
روابط تجاری، برای اولین بار به اهداء یک اوبلیسک به ایالات متحده آمریکا
اشاره کرد. اما این ستون به طور رسمی توسط توفیق پاشا- پسر اسماعیل پاشا-
در طی نامه ای به تاریخ 18 مه سال 1879، به آمریکا اهدا شد.

حتی
در آن زمان هم برپا ساختن ستون تا 22 ژانویه 1881 انجام نگرفت. ویلیام
وندربیلت (William Vanderbilt)، از متنفذترین غولهای صنعت راه آهن،
پشتیبانی مالی پروژه را بر عهده گرفت و کار دشوار حرکت دادن اوبلیسک از
اسکندریه و حمل آن به ایالات متحده به عهده هنری هانیچرچ گورینگ (Henry
Honychurch Gorringe) دریابان نیروی دریایی آمریکا گذاشته شد.

عملی
شدن این حرکت یک دهه به طول انجامید و بنابر اطلاعات موجود در وب سایت
سنترال پارک، این ستون 244 تنی گرانیتی در ابتدا از حالت عمودی به افقی
برگردانده شده و سپس در کشتی بخار دساوگ (Dessoug) که قبل از این در خدمت
نیروی دریایی بود، قرار داده شد و از مدیترانه عبور داده شد، سپس بدون
توقف از اقیانوس اطلس طوفانی گذشت. پایه این اوبلیسک بر روی عرشه و در
قسمت انتهایی کشتی حمل شد و بالاخره در 20 جولای 1880 به آمریکا رسید. حمل
این ستون از ساحل رود هادسون به جزیره استاتن (Staten Island) چهارماه به
طول انجامید. بخش نهایی این سفر از روی پل پایه خرپایی مخصوصی که اصلا
برای این منظور ساخته شده و از خیابان پنجم نیویورک تا محل جدید آن در تپه
گریوک (Greywacke Knoll) امتداد داشت، انجام گرفت.

 
مجله اینترنتی فریا

هیروگلیف یا حروف تصویری در مصر باستان:.

s به نوعی نمایشگر هنر در مصر باستان نیز بود، چرا که آنها بسادگی با دیدن
و بدون تفکر راجع به اینکه این کلمه ممکن است چه معنایی بدهد از این علائم
برداشتهای لازم را می کردند هرچند به تدریج علائم مورد استفاده در
نوشتارها بیتشر متوجه صدا شد تا معنی. در هر صورت این نوع از علائم را می
توان به دو دسته تقسیم کرد.

The image “http://www.ccds.charlotte.nc.us/History/Egypt/03/stubbs/syllabic_chart.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.


دسته اول آنهایی هستند که معنا دارند همانند
علامتی که برای خورشید می کشیدند که می توانست به معنی خود خورشید باشد یا
به معنی دیگری مانند روز از آن استفاده شود.

The image “http://www.ccds.charlotte.nc.us/History/Egypt/03/stubbs/chart.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.


دسته دوم از این علام آنهایی هستند که فقط بیان
کنند صدا می باشند. بعنوان مثال کشیدن شکل دهان (Mouth) بعنوان صدا یا
حرفی که این کلمه در مصر باستان با آن شروع می شده است (R). نکته جالب
توجه آن است که مصریان باستان متوجه تفاوت میان حروف باصدا و بی صدا شده
بودند اما جای تاسف آن است که آنها از علائم مشابه حروف بی صدا برای حروف
باصدا استفاده نمیکردند. لذا تقریبا" ما هرگز نمی توانیم نحوه تلفظ لغات
توسط آنها را بدرستی پیدا کنیم.

The image “http://www.ccds.charlotte.nc.us/History/Egypt/03/stubbs/strip.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.


Hieroglyphs ها بصورت افقی یا عمودی نوشته می شد و
ممکن بود که از چپ به راست و یا حتی راست به چپ خوانده شوند. روش تشخیص
جهت ساده بود چراکه هموراه یا علامت انسان و یا حیوان در ابتدای جملات
قرار داشت.


نمونه هایی از علائمی که برای اعداد در مصر باستان
بکار برده میشد اما در مورد اعداد باید گفت که در 3500 سال پیش از میلاد
در مصر از سیستم اعداد بصورت ده دهی استفاده می شد و بنظر می آید که آنها
تا یک میلیون را بخوبی می شناختند. توانایی بالای آنها در شمارش مقادیر
زیاد بیشتر بخاطر آن باشد که می خواستند تعداد افراد ارتش، یا زندانی ها،
یا دامها و ... خود را بتوانند شمارش کنند.
آنها از یک تا نه را با
تعدادی خط نمایش میدادند و سپس مقادیر 10، 100، 1000 و غیره را با علائم
دیگر. بعنوان مثال گیاه لوتوس (نیلوفر )


اورارتو (Urartu):.




گروهی دیگر از هوریانها بنام اورارتو ، نیز در فلات ایران تمدنی تشکیل
داده اند. پادشاهی آنان در رابطه خود با نیروهای مسلط در آنزمان یعنی
آشوریان و هیتیها بسیار موفق بود. اورارتوها با تشکیل یک اتحادیه تجارتی ،
از تمایل تمدنهای آشور و هیتی برای دستیابی به منابع قلع و طلای موجود در
کوههای ایران سود بسیاری میبردند. با ثروتی که از راه تجارت بدست آورده
بودند بناهای بسیاری در ستایش از تمدن خود ساختند که بقایای آنها هنوز در
شمال شرقی ایران و غرب ترکیه وجود دارد. بعدها پادشاهان ارمنستان خود را
از نژاد اورارتو میدانسته اند و نام کوه مشهور ارمنستان یعنی آرارات نیز
از اورارتو گرفته شده است. تمدن اورارتو پیش از ظهور پادشاهی ماد در جنوب
آن، از بین رفته است (حدود 650 سال پیش از میلاد) اما تاثیر خود را بر
پادشاهی مادها بویژه در زمینه معماری، باقی گذاشت.














 


هوریانها (Hurrians):.


در ناحیه شمال تمدن کاسیت ، مردمانی بنام هوریانها (Hurrians) که احتمالآ
ساکنان بومی جنوب قفقاز بوده اند ، زندگی میکردند. زبان هوریانها با همه
اقوام اطرافشان متفاوت بوده و گمان میرود که در هزاره دوم پیش از میلاد
بسرعت در ناحیه خود پخش شده اند. قلمرو نفوذ آنها از سوی غرب به حدود
دریاچه وان (در ترکیه کنونی) میرسید و همسایه تمدن هاتی (Hatti) و پس از
آن پادشاهی هیتی (Hitti) بوده اند. در حدود 1400 سال پیش از میلاد گروهی
از هوریانها در نواحی کردستان کنونی و شرق ترکیه پادشاهی میتانی (Mittani)
را تشکیل دادند. میتانیها خط میخی آشوریان را فراگرفته و کتیبه هایی از
تمدن خود به جا گذاشته اند. از این مدارک و همچنین کتیبه مهمی که درباره
پیمان صلح بین میتانی و هیتیها بدست آمده ، اکنون میدانیم که حداقل طبقه
حاکم برپادشاهی میتانی از نژاد هندواروپایی و بویژه هندوآریایی بوده اند.
درمدرکی که درباره پرورش اسب از آنها بدست آمده ، از نامهای هندوآریایی
زیادی برای لوازم اسبها استفاده شده و در پیمان صلح مذکور، از خدایان
هندوآریایی بسیار در زیارتگاه خدایان میتانی نام برده شده است. این موضوع
مدتهاست که تاریخدانان را دچار سردرگمی کرده است زیرا فاصله جغرافیایی
میتانیها با دیگر اقوام هندوآریایی که در آن زمان در آسیای میانه و
افغانستان زندگی میکردند ، بسیار زیاد میباشد. نظریه متداول درباره مهاجرت
هندوایرانیها اینست که آنها از دشتهای آسیای میانه به شمال شرقی ایران و
سپس دره رود سند کوچ کرده اند. اگر این موضوع را بپذیریم ، وجود گروهی از
هندوآریاییهای حاکم در غرب ایران بسیار گیج کننده خواهد بود. یک پاسخ ممکن
اینست که شاخه ای از هندوایرانیها از شمال دریای خزر بسوی قفقاز و غرب
ایران آمده اند. این پاسخ و نظایر آن تا زمانیکه شواهد کافی برای آنها
موجود نباشد، بصورت نظریه باقی خواهند ماند.
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]