Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



مقام زن در ایران باستان:.

مقام زن در ایران باستان

در ایران باستان همیشه مقام زن و مرد برابر و در کنار هم ذکرشده است، حتی گروهی از ایزدان مانند آناهیتا زن هستندو در میان امشاسپندان ، امرداد و خرداد و سپندارمذ ، که صفات اهورامزدا است زن میباشند.

 

وآنچه در اوستا آمده است همه نشانه ای از همسنگی زن و مرد است، در فروردین یشت چنین آورده شده : اینک فروهر همه مردان و زنان پاک را می ستائیم آنان که روان هایشان در خور ستایش و فروهر هایشان شایسته است اینک فروهر همه مردان و زنان پاکدین را می ستائیم.

 

در زمان شاهنشاهی هخامنشیان ، براساس لوح های گلی تخت جمشید زنان هم دوش مردان در ساختن کاخ های شاهان هخامنشی دست داشتند و دستمزد برابر دریافت می نمودند، پیشه بیشتر زنان در دوره هخامنشیان صیقل دادن نهائی سنگ نگاره ها و همچنین دوخت و دوز و خیاطی بوده است. بنابراین در شاهنشاهی بزرگ هخامنشی با برابری و تساوی خقوق زنان با مردان سر و کار داریم.

 

باید خاطرنشان کرد که زنان در زمان بارداری و با بدنیا آوردن کودکی برای مدتی از کار معاف میشدند ، اما از حداقل خقوق برای گذران زندگی برخوردار می گشتند و علاوه بر آن اضافه خقوقی بصورت مواد مصرفی ضروری زندگی دریافت می نمودند، همچنین در گل نوشته های تخت جمشید شاهد آن هستیم که در کارگاههای خیاطی ، زنان بعنوان سرپرست و مدیر بودند و گاه مردان زیردست زنان قرار می گرفتند.

 

اما زنان خاندان شاهی از موقعیت دیگری برخوردار بودند ، آنان می توانستند به املاک بزرگ سرکشی کنند و کارگاه های عظیم را با همه کارکنانش اداره و مدیریت می کردند و درآمدهای بسیار زیاد داشتند ، اما باید خاطرنشان کرد که حسابرسی و دیوان سالاری هخامنشی حتی برای ملکه هم استثنا قائل نمی شد و محاسبه درآمد و مخارج از وی مطالبه می کرد.

 

در یکی از گل نوشته ها ( لوح های گلی ) رئیس تشریفات دربار داریوش بزرگ دستور تحویل 100 گوسفند را به ملکه صادر می کند تا درجشن بزرگ تخت جمشید که 2000 مهمان دعوت شده بودند ، بکار روند.

 

دریکی از مهرهای بدست آمده از تخت جمشید زنی بلندپایه در صندلی تخت مانندی نشسته و پاهایش را روی چهارپایه ای گذارده و گل نیلوفری در دست دارد و تاجی برسرنهاده که چادری روی آن انداخته شده است و به تقلید از مجلس شاه ، ندیمه ای در برابر او ایستاده و عود سوزی در آن دیده می شود. این مهر یکی از زنان ثروتمند دربار هخامنشی است که نقش مهمی در مدیریت جامعه داشته است و دستورات خود را به این مهر منقوش می کرده است.

 

بنابراین با کمک گل نوشته های تخت جمشید تصویری کاملا نو از زنان و ملکه های هخامنشی بدست می آوریم که برخلاف ادعای نویسندگان یونانی ، که آنها را عروسکهایی محبوس در حرم سراها می دانستند، نه تنها همدوش مردان در آئین های مذهبی شرکت می کردند ، بلکه در صحنه زندگی و در اداره امور کشور هم نقش و شخصیت مستقل خویش را حفظ می کردند . بررسی دقیق لوح های دیوانی تخت جمشید نشان می دهد، که زن در دوران فرمانروائی هخامنشیان بویژه در زمان شاهنشاهی داریوش بزرگ از چنان مقامی برخوردار بودند که در میان همه خلق های جهان باستان نظیر نداشت .

 


قدیمی ترین فرش جهان:.

قدیمی ترین فرش جهان

 

به نظر می رسد که قدیمی ترین فرش موجود در جهان، فرشی باشد که در سال 1949 توسط باستان شناسان اتحاد جماهیر شوروی سابق در سیبری و در نزدیکی مغولستان کشف شد. این فرش حدود 2500 سال در زیر یخ مدفون بود و بهمین دلیل به نحو حیرت انگیزی از تخریب در امان مانده است.

بسیاری از باستان شناسان بر این عقیده اند که محل بافت این فرش در ایران بوده است، گرچه تردیدهایی نیز در این مورد وجود دارد. این فرش در ابعاد 1.5 * 1.8 متر مربع می باشد و با گره های موسم به گره ترکی بافته شده است.

طرح فرش شامل تکرار نقش هایی در وسط، همچون موزاییک است که با نقش های اسب، آدم و گوزن در حاشیه تزیین شده است. این فرش دارای حدود 29 گره در هر سانتی متر مربع است. از فن آوری پیشرفته ای که در بافت این فرش بکار گرفته شده، می توان نتیجه گرفت که صنعت فرش بافی یرای مدت زمان قابل توجهی قبل از تاریخ بافت این فرش، رایج بوده و رشد و نمو یافته است.

 


دین بودا:.

آموزه‌های بودا چکیده آموزه بودا اینست: ما پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم. این باززایی ما بارها و بارها تکرار می‌شود. این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامیم. هستی رنج است. زایش رنج است. پیری رنج است. بیماری رنج است. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است. پیوند با آنچه نادلخواه است رنج است. دوری از آنچه دلخواه است رنج است. خلاصه اینکه دل بستن رنج آور است.(و این رنج زمانی پایان می‌یابد که دیگر منی ؛یا درک کننده‌ای نباشد چه او در قید حیات باشد چه نباشد(نگارنده)). هدف باید بریدن از این رنج و چرخه وجود باشد. درک چهار حقیقت اصیل، هسته اصلی آموزه بودا را تشکیل می‌دهد. این حقایق عبارت‌اند از: ۱. به رسمیت شناختن وجود رنج. ۲. اینکه دلیل رنج دیدن، تمایلات نفسانی است. ۳. و اینکه بریدن از رنجها دستیافتنی است. ۴. و درک اینکه راهی برای رسیدن به جایگاه بی رنجی وجود دارد. این راه، راه اصیل هشتگانه نام دارد زیرا عوامل سازنده آن این هشت اصل هستند: گفتار درست، کردار درست، معاش درست، کوشش درست، توجه درست، تمرکز درست، جهان بینی درست و پندار درست. آدمی بیمار است. بودا راه درمان این بیماری را درک آن چهار حقیقت میداند: کار حقیقت نخست از چهار حقیقت اصیل تشخیص این بیماری به‌عنوان بیماری رنج در انسان‌هاست. حقیقت دوم دلبستگیها را به‌عنوان باعث و بانی این بیماری بازمیشناسد. سومین حقیقت شرایط را سنجیده و اعلام می‌کند که بهبود امکانپذیر است. حقیقت چهارم تجویز دارو برای دست یافتن به سلامت است. درک این حقایق و اصول، تمرکز و مراقبه نیاز دارد. این درک باعث احساس مهرورزی نسبت به همه موجودات می‌گردد. این آموزه‌ها آیین بودا (دارما) را تشکیل می‌دهند. بودا خود، آیین خود را مانند قایقی مینامد که برای رسیدن به ساحل رستگاری (موکشا) به آن نیاز است. ولی پس از رسیدن به رستگاری دیگر به این قایق نیز نیازی نخواهد بود. رسیدن به ساحل رستگاری آدمی را به آرامش و توازن مطلق میرساند. آنجاست که شمع تمامی خواهشها و دلبستگیها خاموش می‌شود. به این روی این پدیده را در سانسکریت نیروانا یعنی خاموشی مینامند. راه اصیل هشتگانه که نسخه تجویز بیداردل (بودا) برای درمان رنجهاییست که همه بُوَندگان (موجودات) دچار آن هستند خود به سه گروه دسته بندی می‌شود: درستکاری (شیلا)، یکدله شدن (سامادی) و فراشناخت (پرگیا). این سه مفهوم هسته تمرینهای روحانی بوداگرایی را میسازند. درستکاری که در راه هشتگانه به گونه گفتار درست، کردار درست و معاش درست آمده دستوراتی اخلاقی مانند خودداری از کشتن و دروغگویی را در بر می‌گیرد. یک بخش از درستکاری در بوداگرایی مربوط به دهش (دانا) می‌شود. این دهش تنها به مواردی مانند صدقه دادن و سخاوتمندی محدود نمی‌شود و معنی مشخص دینی دارد، یعنی تأمین نیازمندیهای روزانه همایه (جامعه راهبان بودایی (سنگها)). هموندان (اعضاء) همایه نیز به نوبه خود به دهش میپردازند. دهش آنها بالاترین دهشها یعنی آموزش آیین بودا (دارما) است. مفهوم دوم راه هشتگانه یعنی دل را یکدله کردن یا کار کردن بر روی تمرکز است که سه بخش کوشش درست، توجه درست و تمرکز درست را در بر می‌گیرد. در این مرحله تمرکز شدیدی دست می‌دهد که در آن اندیشنده با موضوع اندیشه یکی می‌گردد. این پدیده، شهود و رسیدن به فراشناخت نیست بلکه یک پدیده روانی است. اینکار از راه یوگا و درون پویی انجام می‌گیرد. بوداگرایی همانند دیگر کیشهای هندی ذهن را ابزار بنیادین رهایی میداند و بر ورزیدگی درست ذهن تأکید می‌نماید. آماج کوشش درست یکپارچگی ذهنی و جلوگیری از پراکندگی اندیشه‌است. توجه درست باعث آگاهی از احساسات و آگاهی از کنشهای بدن و ذهن می‌گردد. این تمرینات سرانجام ما را به تمرکز درست میرساند که رسیدن به حالات گوناگون آگاهیهای خلسه آمیز در حین درون پویی (مراقبه) است و با آزمودن خوشنودی بزرگی همراه است. رسیدن به این حالات را درون نگری (دیانا) مینامند. بخش آخر راه هشتگانه یعنی جهان بینی درست و پندار درست تشکیل دهنده فراشناخت (پرگیا) است. رسیدن به فراشناخت یا بعبارتی حکمت اعلاء در بوداگرایی به معنی یافتن دسترسی مستقیم به واقعیت نهفته در پشت چیزها و یافتن بینشی فراسوی هرگونه شناخت است. این گام پس از گامهای درستکاری و یکدِلگی می‌آید و نتیجه یک درون پویی ویژه بودایی است. جهان بینی درست همان درک کامل چهار حقیقت اصیل و پندار درست همان مهرورزی و عشق است که ذهن را از شهوت، بدخواهی و ددمنشی می‌پالاید. اینها راه را برای رسیدن به فراشناخت هموار میسازند. چکیده اینکه: از دیدگاه بودا ما اگر خواسته باشیم که از چرخه زاد و مرگ رهایی یابیم (در صورتی که به آن چرخه باور داشته باشیم) باید گرایش‌های نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به یوگا پرداخته به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همه موجودات و بوندگان می‌شود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم. شاخه‌های بوداگرایی بوداگرایی از دیدگاه شمار پیروان، پس از مسیح باوری، اسلام و هندوگرایی چهارمین دین جهان است. بوداگرایی به سه شاخه اصلی بخش می‌گردد. راه بزرگ یا مهراه و راه کوچک یا کهراه و الماسراه (وَجرَیانا). بوداییان شاخه مهراه را مهایانا و شاخه راه کوچک را تیره واده یا هینایانا (هینه یانه) مینامند. کهراه، بوداگرایی سنتی است که بر اهمیت واپسین بیداردل تاریخی یعنی سیدارتا گوتما (Siddhartha Gautama) تأکید دارد. مهراهی‌ها گوتما را به‌عنوان بودا پذیرا هستند اما به شمار زیادی بوداهای دیگر نیز باور دارند. بوداگرایی در پی رویدادهای تاریخی از هند و نپال رخت بربست و به سوی سرزمینهای خاوری کوچید. کشورهای جنوبی تر مانند سری لانکا پیرو شاخه کهراه و شمالیترها مانند چین و ژاپن پیرو گونه‌هایی از کیش مهراه هستند. بیشترین گسترش بوداگرایی زمانی رخ داد که آشوکا شاه بدین دین گروید و به گستراندن آن کمر بست. خاستگاه اندیشه‌های بودا پیرامون سه هزار سال پیش شاخه‌هایی از آریاییان ایران، از بقیه جدا شده و به سرزمین هند کوچیدند. پیش از ورود آنها به شبه جزیره هند تیره دیگری در آنجا نشیمن داشت که به نام دراویدی معروف است. آریایی‌ها پیرامون ۲۵۰۰ سال پیش یعنی بهنگام زایش بودا در بیشتر سامانهای شمالی هند جایگزین شده و بر آن نواحی چیره گشته بودند. سیدارتا گوتاما (بودا) با آنکه خود آریایی بود اما بیشتر اندیشه‌های بنیادین کیش او از ریشه دراویدی هستند. (برای جستاری مفصل در این باره نگاه کنید به: ع. پاشایی: هینه یانه، نشر نگاه معاصر، تهران ۱۳۸۰، صص ۱۱۹-۹۱). جامعه هندوستان در زمان بودا به چهار رده (کاست) بخش می‌شد: برهمنها (روحانیان)، کشتریا (شهریاران و جنگاوران)، وایسیا (کشاورزان و بازرگانان) و سودرا (خدمتکاران برده). سیدارتا اسمآ به رده کشتریا تعلق داشت ولی اعلام داشت که از دید او همه مردم برابر و پاکزادند. بوداگرایی و ایران • سکه‌ای از پیروز پسر اردشیر ساسانی یافت شده که در آن وی از ارجگذاری خویش نسبت به دو دین زرتشتی و بوداگرایی خبر می‌دهد. • در سده ۶ زایشی یک رشته داستان‌های بودایی بنام جاتاکا از روی ویرایش هندوی آنها بنام پنچا تنترا به پارسی میانه ترجمه شد و کلیلگ و دمنگ نام گرفت. در سده ۸ زایشی روزبه پوردادویه آن داستان‌ها را به عربی برگرداند و نام کلیله و دمنه بر آنها نهاد. ترجمه‌های لاتین و یونانی آن کتاب بعدها در سده ۱۴ پایه داستان‌های آسوپ نوشته یک راهب بیزانسی را تشکیل داد. • بوداگرایی در خراسان بزرگ تا اندازه‌ای ریشه گرفته بود و یکی از کانونها و نیایشگاههای بزرگ آن در صومعه بودایی بلخ بود. این صومعه به سانسکریت ناوا ویهارا نام داشت که معنی آن صومعه نو است. این نام در فراگویی پارسی زبانان به گونه نوبهار درآمد. لقبی که به گردانندگان این صومعه در زبان سانسکریت داده بودند پراموکها بمعنی سرور بود و نام خانواده برجسته ایرانی برمکیان از همین لقب گرفته شده. برمکیها عهده دار و گرداننده این نیایشگاه بودایی بودند. • بتازگی روزنامه آساهی ژاپن از قول یک باستان شناس برجسته ژاپنی بنام نوگوچی از یافته شدن ۱۹ تندیس بودا در استان فارس گزارش داد. در گزارش دیگری از شبکه بودیست نیوز درازای این تندیسها میان ۵ تا ۲۰ سانتیمتر و جنس آنها از گچ و گل اعلام شده‌است.


ویژگی های اهرام مصر باستان:.

ویژگی های اهرام مصر

هرم غول پیکر مصر از قدیمی ترین عجایب هفتگانه است البته این تنها بنایی است که در میان عجایب هفتگانه تا به امروز باقی مانده است.


زمانی که این هرم ساخته شد بلندترین ساختمان جهان در آن زمان محسوب می شدواین رتبه را تا ٤٠٠٠ سال حفظ کرد.


پادشاهان مصر باستان را فراعنه می نامیدند.یکی از این پادشاهان خفو بود. در حدود ٢٥٨٠سال قبل از میلاد مسیح این هرم بزرگ را برای محل دفن یاهمان آرامگاه فرعون ساخته اند.


خفو همان فرمانروایی است که یونانی ها اوراخئوپس می نامیدند.


وپس از مدتی پسر ونوه ی خفو نیز برای خود هرم هایی را ساختند البته در اطراف ودر مجاورت این سه هرم چند هرم کوچک نیز بنا شده اند که این هرم ها مطعلق به درباریان وملکه ها بوده است

.
مصریان باستان اعتقاد داشته اند که انسان پس از مرگ دوباره زنده می شود وبه همین خاطر در اطراف جسد مومیایی شده ی مردگان خود موادغذایی ووسایل دفایی و... رابه همراه آن ها دفن می کردن واهرام مصر نیز برای حفاظت ازجسد خفو و فراعنه ی دیگر ساخته شده است.
اهرام مصر از سه هرم بزرگ تشکیل شده است که درکنار آنها هرم های کوچکی نیز وجود دارند.وقتی ما اهرام مصر را از نزدیک می بینیم هرم وسطی از همه بزرگتر به نظر می رسد ولی این اشتباه است زیرا که هرم وسط چون روی زمین مرتفع تری بنا شده است بزرگ تر به نظر می رسد.ولی در اصل هرم خفو که سمت چپ هرم وسط قراردارد از همه بزرگتر است

.
هرم ها درگورستانی قدیمی در جیزه واقع شده اند. گروهی از باستان شناسان عقیده دارند که ٠٠٠/١٠٠ کارگر به مدت بیست وسه سال کارکردند ودر این هرم بیش از دوملیون نیم سنگ به کار رفته که وزن آن ها از٥/ ٢تن تا چهل تن وزن دارد را بنا کرده اند. یکی از طریقه هایی که احتمال دارد مصریان باستان سنگ های غول پیکر را حمل می کردند شیوه ی غلطاندن و بلند کردن است


یکی از دانشمندان اتریشی به نام آقای پروفسر دکتر اسکارریدل برای این معما راه حلی پیشنهاد کرده است او می گوید که مصریان برای حمل این سنگ ها دور هم جمع می شدند و با نیروی خود و به وسی له ی اهرم هایی این سنگ ها را می غلتاندندودر این باره نظر های بسیاری وجود دارد بعضی از باستان شناسان عقیده دارند که این سنگ ها را با استفاده از سطوح شیبدار ماسه ای به بالای هرم ها می بردند.


وعده ای از باستان شناسان عقیده دارند که مصریان از داروهای نیروزای قوی استفاده می کردند وبه وسیله ی آنها این سنگ ها را به بالا می بردند.

اهرام مصر از هر نظر چه از نظر معماری وموقعیت جغرافیایی در محل مناسبی قرار دارد.


-هرم به گونه ای ساخته شده است که به چهار جهت اصلی مشرف است.



-خط مداری که از روی جیزه می گذرد دقیقا خشکی ها وآب های روی کره ی زمین را دقیقا نصف می کندوهرم در چنین نقطه ای از نصف النهار ساخته شده است.



-فاصله ی میان مرکز زمین تا هرم کاملا برابر است.


-اندازه ی سطحی چهارجانبی حرم دقیقا برابراست با ارتفاع هرم.



-
نوک هرم بزرگ دقیقا شمال واطرافش نیز طول استوا را تمثیل می نمایند.


تمامی این محاسبات بیان گر آن است که اهرام مصر با اندازگیری های دقیق ریاضی ونجومی همراه است که نشان می دهد درآن زمان مصریان از نظر معماری بسیار پیشرفته بوده اند .



 


اهرام مصر و چگونگی ساخت آن:.

اهرام مصر : عهد دودمان سوم مصر معمار نابغه ای به نام ایم حوتپ Imhotep برای فرعون مصر، زوسر «جوزر» (حدود ٢٦٤٩ - ٢٦٦٣ ق م) مجتمع عظیمی در سقاره، و گورستان گروهی نزدیک تختگاه مصر؛ ممفیس می سازد. افزون بر این، هرمی پله پله از سنگ بنا ساخت م مرقد و تأسیسات جانبی دیگری در اطراف هرم بدان افزود. هرم عظیم زوسر که به منظور حفاظت از جسد فرعون مصر بنا گردید؛ کهن ترین اثر معماری باقی مانده از مصر باستان است. این معماری خود الگویی گشت تا آیندگان به تقلید و تبعیت از آن، دست به کار ساختمانی عظیمی بزنند که یکی از عجایب هفتگانه جهان شناخته شود. معماری پادشاهی کهن، اهداف و انگیزه های آن دست مایه ای گردید تا مورخان و باستان شناسان بر این دوره پانصدساله و شرایط و اوضاع اجتماعی آن را بر مبنای بناهایی که به هر صورت از سنگ آهک و گرانیت در مقیاس بزرگ برای ساختن ساختمان ها در مقبره ها به کار می رفت، شناسایی کنند. جالب اینکه در این دوره ، معابدی شبیه آنچه در دودمان یکم و دوم پادشاهی متداول بود، به ندرت ساخته می شد . به طوریکه اشاره شد، در پایان دودمان سوم پادشاهی، ساختن اهرام آغاز و به تدریج گسترش پیدا کرد. اما کمال حشمت این معماری تنها مدیون دودمان چهارم پادشاهی است که در آن عهد احداث چنین آرامگاه های پادشاهی با عظمت و پرشکوه، رونقی فراوان یافت. ساخت اهرام مهمترین و اصلی ترین سازندگی این دوره را تشکیل می دهد؛ این معماری بدیع خود موجد تحولی شگرف گردید و تمدن و فرهنگ فراعنه به یک شکوفایی بی نظیر دست یافت؛ به گونه ای که مشعل هدایتی برای صنعتگران مصری برای یک دوره سه هزار ساله بعدی شد. اهرام مصر نمایانگر اوج دستاوردهای فنی، معماری، طراحی و تزیینات است که تنها در سایه یک سازمانبندی منظم، استادکارانی بی نظیر و هنرمندانی با انگیزه های قوی، و مهم تر از همه امنیت کافی و ثروتی کلان امکان پذیر بود. دوره دودمان چهارم پادشاهی اندکی افزون بر یک سده دوام آورد (٢٤٩٨-٢٦١٣پ م) و شش پادشاه از این دودمان بر مصر فرمانروایی کردند. هرم غول پیکر مصر از قدیمی ترین عجایب هفتگانه است البته این تنها بنایی است که در میان عجایب هفتگانه تا به امروز باقی مانده است. زمانی که این هرم ساخته شد بلندترین ساختمان جهان در آن زمان محسوب می شدواین رتبه را تا ٤٠٠٠ سال حفظ کرد. پادشاهان مصر باستان را فراعنه می نامیدند.یکی از این پادشاهان خفو بود. در حدود ٢٥٨٠سال قبل از میلاد مسیح این هرم بزرگ را برای محل دفن یاهمان آرامگاه فرعون ساخته اند. خفو همان فرمانروایی است که یونانی ها اوراخئوپس می نامیدند. وپس از مدتی پسر ونوه ی خفو نیز برای خود هرم هایی را ساختند البته در اطراف ودر مجاورت این سه هرم چند هرم کوچک نیز بنا شده اند که این هرم ها مطعلق به درباریان وملکه ها بوده است. مصریان باستان اعتقاد داشته اند که انسان پس از مرگ دوباره زنده می شود وبه همین خاطر در اطراف جسد مومیایی شده ی مردگان خود موادغذایی ووسایل دفایی و... رابه همراه آن ها دفن می کردن واهرام مصر نیز برای حفاظت ازجسد خفو و فراعنه ی دیگر ساخته شده است. اهرام مصر از سه هرم بزرگ تشکیل شده است که درکنار آنها هرم های کوچکی نیز وجود دارند.وقتی ما اهرام مصر را از نزدیک می بینیم هرم وسطی از همه بزرگتر به نظر می رسد ولی این اشتباه است زیرا که هرم وسط چون روی زمین مرتفع تری بنا شده است بزرگ تر به نظر می رسد.ولی در اصل هرم خفو که سمت چپ هرم وسط قراردارد از همه بزرگتر است . هرم ها درگورستانی قدیمی در جیزه واقع شده اند. گروهی از باستان شناسان عقیده دارند که ٠٠٠/١٠٠ کارگر به مدت بیست وسه سال کارکردند ودر این هرم بیش از دوملیون نیم سنگ به کار رفته که وزن آن ها از٥/ ٢تن تا چهل تن وزن دارد را بنا کرده اند. یکی از طریقه هایی که احتمال دارد مصریان باستان سنگ های غول پیکر را حمل می کردند شیوه ی غلطاندن و بلند کردن است یکی از دانشمندان اتریشی به نام آقای پروفسر دکتر اسکارریدل برای این معما راه حلی پیشنهاد کرده است او می گوید که مصریان برای حمل این سنگ ها دور هم جمع می شدند و با نیروی خود و به وسی له ی اهرم هایی این سنگ ها را می غلتاندندودر این باره نظر های بسیاری وجود دارد بعضی از باستان شناسان عقیده دارند که این سنگ ها را با استفاده از سطوح شیبدار ماسه ای به بالای هرم ها می بردند. وعده ای از باستان شناسان عقیده دارند که مصریان از داروهای نیروزای قوی استفاده می کردند وبه وسیله ی آنها این سنگ ها را به بالا می بردند. اهرام مصر از هر نظر چه از نظر معماری وموقعیت جغرافیایی در محل مناسبی قرار دارد. -هرم به گونه ای ساخته شده است که به چهار جهت اصلی مشرف است. -خط مداری که از روی جیزه می گذرد دقیقا خشکی ها وآب های روی کره ی زمین را دقیقا نصف می کندوهرم در چنین نقطه ای از نصف النهار ساخته شده است. -فاصله ی میان مرکز زمین تا هرم کاملا برابر است. -اندازه ی سطحی چهارجانبی حرم دقیقا برابراست با ارتفاع هرم. -نوک هرم بزرگ دقیقا شمال واطرافش نیز طول استوا را تمثیل می نمایند. تمامی این محاسبات بیان گر آن است که اهرام مصر با اندازگیری های دقیق ریاضی ونجومی همراه است که نشان می دهد درآن زمان مصریان از نظر معماری بسیار پیشرفته بوده اند . سنگ هایی که دراین هرم به کار رفته است از خود کشور مصر گرفته نشده اند وطبق نظر بعضی از کارشناسان وباستان شناسان سنگ ها به مدت ده سال توسط کارگران حمل می شده است وبعد از ده سال تازه به محل بنای اهرام مصر آورده شدند هنوز هیچ کس نمی داند که این سنگ ها مطعلق به چه کشوری است و یا مهندس یا معمار اهرام مصر چه کسی بوده است واز چه شیوه ای استفاده شده است. نکته ای که باید دراینجا به آن اشاره کرد این است که کارگران اهرام مصربر اثاث یاداشت های هردوت گویا درعرض بیست سال متمادی حدود صد هزار کارگر در ساخت اهرام مشغول بودند. جالب اینکه هر کارگر روزانه به اندازه ی یکصد گرم پیاز مصرف می کرده اند با این حساب مشخص می گردد که هر روز برای تامین غذای یکصدهزار کارگر معادل ده هزار کیلو پیاز نیاز بوده است. این رقم در ده روز به یکصد هزار کیلو می رسد. (یکصدتن )ومسلما در ماه نیز به سیصد تن می رسد . بااین محاسبه مشخص است که درعرض شش ماه کار متوالی حدود هزاروهشتصدتن پیاز مصرف شده است. باتوجه به آن که درآن زمان پیاز ها را با چه زحمات وسختی ای از اقصی نقاط جهان وارد مصر می کردند البته ما باید نیاز خود مردم مصر رانیز به این میزان بیفزاییم. اساس ارزیابی متر مکعب به اندازه ی فاصله ی میان خورشید وآلفا قنطوریس بوده واگر میزان گازهای حاصل از مصرف پیاز را که مردمان آن زمان دفع می کردند حساب کنیم به اندازه ی میزان پارگی به اندازه ی از بین رفتن لایه ی ازن اطراف کره ی زمین است. مجسمه ی ابولهل : یکی از آثار بسیار زیبایی که در روبه روی هرم بزرگ قرار دارد مجسمه ی ابولهل است این مجسمه از لحاظ معماری بسیار زیبا می باشد و طبق مدارک به دست آمده این مجسمه وظیفه ی محافظت از اهرام مصر وقبر خفو را دارد. فرعون به خاک سپرده می شود : مصریان قدیم می پنداشتند که وقتی کسی می میرد باید از بدن او نگهداری کرد تا روحش بتواند به زندگی پس از مرگ ادامه دهد. ازهمین رو اندام های داخلی بدن مردگان مانند قلب وکلیه و کبدو... را از بدن خارج می کردند وآن را با روشی مخصوص به نمک آغشته می کردند. سپس بدن را با پارچه های کتانی نوار پیچ می کردند بدین ترتیب بدن مرده مومیایی می شد. عاقبت شده به همراه لباس و غذا و وسایل دفایی مورد نیاز او به خاک سپرده می شود.یال هرم خفو ٢٣٠متراست ومساحت قاعده ی آن بزرگتر از مساحت نه زمین فوتبال است. بعد از کشف جسد خفو در زیر هرم او یک کشتی پیدا شد که برای رد شدن خفو از رود نیل قرارداده شده بود. بعد از خفو نیز فراعنه ای روی کار آمدند مانند: منقرع (نوه ی خفو).خفرع (پسرخفو)کفرع (پسرخفو).


مرقد ملکه حشتپ سوت (مصر باستان):.

مرقد ملکه حشتپ سوت ، دیر البحری ، حدود 1500 ق.م

باشکوه ترین مرقد یا معبد مردگان سلطنتی از این میان مرقد ملکه حتشب سوت بود که پیش از سرنگونی حکومتش به دست تحوطمسِ 3 ساخته شده بود. حتشپ سوت شاهدختی بود که چون هیچ جانشین ذکور قانونی برای سلطنت وجود نداشت، به خود می بالید از اینکه توانسته بود «دو سرزمین مصر را به کار با کمرهای خمیده برای خودش» وا دارد. این معبد که در حدود سال 1500 پیش از میلاد در مجاورت خطوط معبد منتحوتپ از پادشاهی کهن ساخته شد ولی هرم آن را در حیاط جلویی نداشت، از سطح کف دره تا سه طبقه ستوندار با خرپشته های اتصالی از پایین به بالا قد برافراشته است. نکته قابل توجه، تناسب بصری معبد با محیط طبیعی خود است. سنگها دراز عمودی و افقی ستون بندیها و توالی رنگ سیاه و سفید یا روشن و تاریک، با تقارن انسان – ساخته اش، الگوی صخره ای پرتگاههای بالا را تکرار می کنند. تک تک ستونها، که یا چهار گوش ساده اند یا به صورت یک شانزده ضلعی یخ دار تراشیده شده اند، تناسب و فضایی هنری با یکدیگر پدید می آورند. تقریباً نزدیک به دویست پیکره نقش برجسته همه جانبی در ارتباط با معماری این معبد ساخته شده بوده اند. نقشهای نیم برجسته با رنگهای درخشان و خیره کننده ای که سراسر دیوارها را پوشانده بودند و بقایایشان را امروزه هم می توان مشاهده کرد، به همین علت ساخته شده بودند. این نقشهای برجسته، نمایشی از تولد، تاجگذاری و کارهای بزرگ حتشپ سوت بودند. در روزگار او، مهتابیهای معبد، مانند امروز قطعه زمینهایی خشک نبودند بلکه باغهایی پر از درخت کندر و گیاهان نایاب بودند که ملکه به دنبال لشکرکشی به «سرزمین دور افتاده پونت» در ساحل دریای سرخ با خود آورده بود؛ و شرح این واقعه به طرز نمایانی در تزیینات پیکری معبد به چشم می خورد.


معبد رامسس دوم (مصر باستان):.

معبد رامسسII،ابو سمبل، حدود 1257ق.م.  ( مصر باستان)

معبد تخته سنگی غول آسای رامسس 2، آخرین فرعون بزرگ و جنگاور مصر، که کمی پیش از خروج قوم یهود از مصر به پیشوایی موسی از مصر زندگی می کرده است، در ابو سمبل بر ساحل چپ رود نیل ساخته شده است. رامسس که از پیکارهای بسیارش برای زنده کردن امپراتوری مصر بر خود می بالید، با قراردادن چهار تندیس شبیه سازی شده غول آسای خودش در نمای معبد ، به ستایش از عظمت خویش پرداخت و در آن اغراق کرد. در سال 1968، کل بنای معبد برای آنکه زیر آب دریاچه سد جدید الاحداث آسوان نرود، به نقطه ای دیگر انتقال داده شد. در دوره های بعد، افتخارات شاهان و عظمت امپراتوران را نیز با ساختن بناهای عظیم و پرشکوه گرامی می داشته اند، گویا گرایش به ساختمانها و پیکره های غول آسا از مختصات هنر بیش را ندارند؛ زیرا هرگونه ظریفکاری فدای بزرگتر کردن اندازه ها شده است. بزرگی مقیاسها در داخل معبد نیز به اجرا درآمده است پیکره های غول آسای پادشاه که به قالب ستون تراشیده شده اند، در دو سوی دالان باریک معبد رو به یکدیگر ایستاده اند و جسامت اغراق آمیزشان  ظاهراً با فضای معماری آن تناسب دارد. ستونها نگه داشته شده اند یعنی از دل صخره های موجود تراشیده شده اند و هیچ نقشی در تحمل فشار سقف ندارند و از این لحاظ مشابه ستونهای مقابر بنی حسن هستند. پیکره ستونی یا استفاده از پیکره مرد و زن به جای ستون کاریاتید بعدها در معماری یونان پدید آمد و حضور آن در ابوسمبل را می توان نخستین شکل کاربرد آن دانست.گذشته از معبدهای مردگان، بناهای عظیم دیگری بودند که برای ستایش از یک یا چند خدا ساخته می شدند و غالباً شاهان یکی پس از دیگری بخشهای تازه ای برای آنها می افزوده اند و ابعادی غول آسا به آنها می دادند، مانند آنچه در معابد کرنک و الاقصر دیده می شود تمام این معبدها نقشه های اجرایی مشابهی داشتند. نقشه هر معبد سردر دار نمونه بر امتداد محور واحد خیابانی که از وسط یک حیاط و تالار ستوندار می گذرد و به مرقدی کم نور می رسد، از دو سر قرینه سازی شده است. نشان بارز مسیر آراسته به پیکره ها، نمای سردر ساده و عظیم آن با دیوارهای شیبدار است. نمونه درشت نمایی شده سردر از معبد هوروس در ادفو گرفته شده است. این معبد در دوره حاکمیت بطالسه ساخته شد و سند برجسته ای از ماندگاری سنتهای هنری مصریان است. سطح پهناور سردر مزبور به وسیله دروازه ای به دو بخش می شود. در دو سوی این دروازه شکافهای باریک و بلندی برای نگه داشتن میله پرچم تعبیه شده است. چندین نقش نیم برجسته نیز بر روی بال سردر دیده می شود. پهلوها و بالای سر در با تعدادی کارهای قالبزنی تکمیل می شود. در داخل، حیاطی وجود دارد که سه طرفش ستون بندی شده، پس از آن تالاری است بین حیاط و مرقد یا قدس الاقداس که محور طولانیش به محور کل مجموعه ساختمانی معبد عمود است.  

 


<   <<   76   77   78   79   80   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]