معابد و کاخ ها - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر، یونان
تخت جمشید یا پارسه:.
تخت جمشید
نمایی از «کاخ آینه» در تخت جمشید
پارسَه یا
تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی
ایران است . در روزگار باستان به نظر ثابت نشده آرتور اپهام پوپ پارسه محل برگزاری جشن نوروز بودهاست نه پایتخت. پایتخت سیاسی هخامنشیان
شوش و
هگمتانه بودهاست.
اسکندر مقدونی سردار
یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید. امّا ویرانههای این مکان هنوز هم در نزدیکی
شیراز مرکز
استان فارس برپا است. این مکان هماکنون یکی از آثار جهانی ثبت شده ی ایران در یونسکو است.
نام تخت جمشید
تخت جمشید نام امروزی «پارسَه» است. «پارسه» از زبان پارسی باستان است و یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسه شهر») خواندهاند.این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطورهای ایران مینامند که در شاهنامه فردوسی آمده است. آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت تخت جمشید در حدود ?? قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت،به عبارتی میترا یا مهر و در زمان داریوش کبیر آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه یافت.بر اساس خشت نوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران،هنرمندان،استادکاران،کارگران،زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند.
چگونگی سازه
یکی از سرستونهای پیشنهادی که مورد تایید قرار نگرفته بود به همین دلیل در آن محل مدفون شده بود
وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ??? هزار متر مربع است که بر روی سکوئی که ارتفاع آن بین ? تا ?? متر بالاتر از سطح جلگه? مردوشت است، بنا شدهاند[1] و از بخشهای مهم زیر تشکیل یافته است:
- کاخهای رسمی و تشریفاتی تخت جمشید (کاخ دروازه ملل)
- سرای نشیمن و کاخهای کوچک اختصاصی
- خزانه? شاهی
- دژ و باروی حفاظتی
پلکانهای ورودی سکو و دروازه? خشایارشا
ورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه قرار دارندکه همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا مشتاقان خود را از زمین بلند کرده و در سینه خود جای دهد. این پلکانها از هر طرف ??? پله? پهن و کوتاه(به ارتفاع?? سانتیمتر) دارند. بر خلاف عقیده بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای پلکانها، بنای ورودی تخت جمشید، «[دروازه بزرگ]» یا «[دروازه خشایارشا|دروازه? خشایارشا]» یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ?? متر است. این بنا یک ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست. بر دروازه? غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر انسانی حجاری شده است. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبه? میخی تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»[2]
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
پلکانهای کاخ آپادانا
جزئیات حجاریهای پلکان روبهشمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش میدهد.
کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کناره? خود دارند. پلکان رو به شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبه? نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست. در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود.
بر دیواره? پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شدهاند :
?- مادیها ?- عیلامیها ?- پارتها ?- سغدیها ?- مصریها ?- باختریها ?- اهالی سیستان ?- اهالی ارمنستان ?- بابلیها ??- اهالی کلیکیه ??- سکاهای کلاهتیزخود ??- ایونیها ??- اهالی سمرقند ??- فنیقیها ??- اهالی کاپادوکیه ??- اهالی لیدی ??- اراخوزیها ??- هندیها ??- اهالی مقدونیه ??- اعراب ??- آشوریها ??- لیبیها ??- اهالی حبشه
کاخ آپادانا
پلان و جزئیات ستونهای تخت جمشید (پارسه)
کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست.
این کاخ توسط پلکانی در قسمت جنوب غربی آن به «کاخ تچرا» یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ?? ستون تشکیل شدهاست که در حال حاضر ?? ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای داخل کاخ مربع شکل میباشد
کاخ تچر
تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی میباشد.این کاخ نیز به فرمان داریوش کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده : «من داریوش این تچر را ساختم.»
این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و پلکان سنگی جنوبی توسط خشایار شاه و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا شدهاست
کاخ هدیش
این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا بودهاست در مرتفعترین قسمت صفه? تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است. اینجا مکان کوچکی بوده ?*? ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدیدی که شده اطلاعات زیادی در مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام بردهاند. هدیش به معنای جای بلند میباشد و چون خشایار شاه نام زن دوم او هدیش بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبی ترین قسمت صفه قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوه میباشد
کاخ ملکه
این کاخ توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع پایینتری قرار گرفتهاست. بخشی از این کاخ در سال ???? توسط شرقشناس مشهور، پرفسور هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و اداره? مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.
ساختمان خزانه? شاهنشاهی
این ساختمان که شامل چندین تالار، اطاق و حیاط تشکیل شدهاست با دیوار عظیمی از بقیه? تخت جمشید جدا میشود.
کاخ صدستون
وسعت این کاخ در حدود ????? مترمربع است و سقف آن بهوسیله? صد ستون که هر کدام ?? متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته میشدهاست.
کاخ شورا
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده از یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست. به این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دوسر ستون انسان وجود داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.
سرانجام تخت جمشید
مجموعه کاخهای تخت جمشید، در سال (??? پیش از میلاد) به دست اسکندر مقدونی به آتش کشیده شد و تمام بناهای آن به صورت ویرانه در آمد. از بناهای بر جای مانده و نیمه ویرانه، بنای مدخل اصلی تخت جمشید است که به کاخ آپادانا معروف است و مشتمل بر یک تالار مرکزی با ?? ستون و سه ایوان ?? ستونی درقسمتهای شمالی، جنوبی و شرقی است که ایوانهای شمالی و شرقی آن بهوسیله پلکانهایی به حیاطهای مقابل متصل و مربوط میشوند. بلندی صفه در محل کاخ آپادانا ?? متر و بلندی ستونهای آن ?? متر است. اینمجموعه در فهرست آثار تاریخی ایران و نیز در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.
جایگاه کنونی این سازه
در دوره? نو و با بازگشت و پیدایش حس میهن خواهی در میان ایرانیان و ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین شهر تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در زمان حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشنهای پادشاهی خویش را در این سازه? کهن انجام میداد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بیمهری قرار دادند. ولی امروزه میتوان تخت جمشید را نامآورترین و دوستداشتنیترین سازه در ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.
عکسها
نمای پانورامای شرقی-غربی از تخت جمشید
اسراره معبد ابوسیمبل:.
مشخصات معبد ابوسیمبل
مشخصات معبد " ابوسیمبل " -- معبــــــد ابوسیمبل از دوقسمت تشکیل شده است . معبد اصلی یا معبد بزرگ " امون " و معبد
کوچک . پای? معبد بزرگتر 124متر و پای? معبد کوچکتر 122متر . ارتفاع مجسمه
های نشسته مقابل درب ورودی 21 متر .. ارتفاع مجسمه های ایستاده درون معبد
16 متر .. مجسمه های نشسته انتهای معبد 2.10 متر .... اما ارتفاع مجسمه
های ایستاده در معبد کوچک 18 متر
جابجایی شگفت انگیز معبد ابوسیمبل

همانگونه که ساخت معبد " ابو سیمبل " انسان را مبهوت و شگفتزده می کند,
جابجایی و انتقال این بنای منحصر به فرد نیز انسان را در بحت و حیرت فرو
میبرد . در سال 1960 دولت مصر برای تولید برق و همچنین کنترل اب کشاورزی مشغول
ساخت بزرگترین سد مصر در منطقه اسوان شد . بعد از گذشت چند سال باستان
شناسان متوجه شدن با ابگیری سد " اسوان " بسیاری از بناهای تاریخی مصر
باستان و همچنین
بزرگترین معبد یکپارچه از سنگ, یعنی
معبد " ابوسیمبل " به زیر اب می رود . معبدی که برای ساخت ان بیش از 50000
هزار حجار و سنگ تراش بصورت شبانه و روزی تلاش کرده بودند . فشارهای بین
المللی به دولت مصر و همچنین تلاش " یونسکو " برای نجات این یادگاره بی
همتا,
موجب انتقالی شد که در نوع خود یکی از افتخارات مهندسان عصر حاضر بحساب می
اید . " یونسکو " از محققان خواست تا طرح و پیشنهادات خود را برای نجات
معبد " ابوسیمبل " به این سازمان ارسال کنند . عاقبت یک تیم المانی
مسئولیت انتقال این یادگار باستانی را به عهده گرفت .. این کار علاوه بر
نجات معبد افتخاری بس بزرگ برای دولت و مهندسان المانی بحساب می امد .
ابتدا محلی که از نظر شرایط و موقعیت جغرافیایی با محیط اصلی همخوانی داشت انتخاب شد . همانگونه که در بالا عنوان شد در اعتدال فصلها نور
خورشید تنها در دو روز به روی چهار مجسمه انتهای معبد میتابید و چهار
مجسمه نشسته در انرا روشن می کند . مهندسان المانی با اره های الکتریکی
این کوه مرتفع را به قطعات 3 تا 5 تنی تقسیم کردند و انرا
به مکانی که در نظر گرفته شده بود – انتقال دادند . جرثقیلهای غولپیکر
قطعات را با دقت و وسواس به محل میبرد و مهندسان و معماران انرا به روی
یکدیگر نصب میکردند . جدا کردن کتیبه ها و هیروگلیف ها یک کار طاقت فرسا
بود – اما مهندسان المانی از مسئولیت خود اگاه بودند . خوشبختانه این کار
عظیم با همان دقتی که معماران باستانی برای ساخت معبد " ابوسیمبل " در
4000 سال پیش انجام داده بودند, انجام گرفت . امروزه
بینندگان و توریستهای مختلف جهان هیچ نشانی از جدا سازی و انتقال این بنای
شگفت انگیز در معبد مشاهده نمی کنند .. تنها زمانیکه راهنما حکایت این
انتقال را برای انها بازگو می کند , پی به این کار باور نکردنی میبرند . به گمان من سرنوشت معبد " ابوسیمبل " سرنوشت شگفتی ها و اسرارها میباشد .
تدوین : سیدجلال صیادمیری
تمدن و برج بابل:.
تمدن بابل در جنوب بین النهرین شکل گرفت.ایشان مرتب با آشور و عیلام در حال جنگ بودند و در یکی از این جنگ ها از از عیلامی ها شکست خوردند اما پس از چند قرن آن مناطق را پس گرفتند.از معروفترین پادشاهان ایشان حمورابی بود که شهر بابل را بسیار رونق داد بطوریکه دارای جمعیت زیادی گشت و حمورابی جهت کنترل اوضاغ قانون نامه ای را وضع کرد.و آن را روی سنگ بزرگی نوشت و در میدان شهر قرار داد.حدود 1100سال قبل میلاد عیلامی ها با شکست بابل این لوح را به شوش بردند.پس از وی حاکمی به نام نمرود به سلطنت رسید که در همان دوران حضرت ابراهیم (ع) به پیامبری برگزیده شد.چون آشوربنی پال شاه آشور مرد پادشاه بابل به نام نابوپولوسار با هوخشتره از ماد متحد شد و سوی آشور لشگر کشیدند و پس از نبردهای طولانی آشور را شکست دادند.هوخشتره دخترش را به همسری پسر شاه بابل به نام بخت النصر درآورد.پس از این پیروزی قلمرو آشور ار میان خود تقسیم کردند.بخت النصر که پادشاه شد تصمیم به کشورگشایی گرفت.به فینیقیه(لبنان و فلسطین کنونی)حمله برد و موفق هم بود.وی با وجود این جنگ ها به فکر آبادسازی نیز بود.دور بابل را حصار کشید و ورود به آن از طریق دروازه ایشتار بود.وی زیگوراتی ساخت و مجسمه خدای بابل را درآن قرار داد که پادشاهی شاهان با رفتن به معبد و گرفتن دست های مجسمه رسمیت می یافت.

برج بابل
پلکان ورودی اصلی پارسه:.
راه ورود به صفه، یک جفت پلکان قرینه است که در دیوار غربی نزدیک به گوشه شمالی تعبیه کردهاند. در اینجا، جلو دیوار، محوطهای به طول 5/10 متر و پهنای 7 متر را به اندازه 10 سانتیمتر از سطح دشت بالاتر آورده و با سنگهای بزرگ و نیک تراشیده فرش کردهاند، و در امتداد اضلاع کوتاهتر آن دو ردیف پلکان بالا آوردهاند. هر پلکان، 63 پله دارد و به پاگردی وسیع منتهی می شود، سپس یک صدوهشتاد درجه پیچیده و در جهت مخالف ردیف نخستین، 48 پله دیگر میخورد و در ارتفاع نزدیک به دوازده متری زمین به روی صفه میرسد. پس هر پلکان بر روی هم 111 پله و هر پله 90/6 متر طول، 38 سانتیمتر عرض و 10 سانتیمتر بلندی دارد. ارتفاع این پلهها به قدری کم است که اگر بخواهند، میتوانند سواره ازآنها بالا و پایین روند. در هنگامی که از تختجمشید پاسبانی نمیشده، حیوانات بارکش از آنها بالا و پایین میرفتهاند. اما این که معروف است علت کوتاه گرفتن آنها برای این بوده که سواران بتوانند به بالای صفه روند، اشتباهی عامیانه است و هیچ دلیلی برای آن وجود ندارد. برعکس، به نظر میآید که در ایران باستان با اسپ به درون کاخ شاهی رفتن ممنوع بوده است و نشانه خوار داشتن بارگاه فرمانروا به شمار میآمد . پهن بودن پلهها و کوتاه بودن ارتفاع آنها به گمان ما برای آن بوده است که عده بسیار زیادی از بزرگان اداری و سپاهی مملکت بتوانند به آسانی، هم گروه و گفتوگوکنان از آنها بالا روند، درست به همانگونه که این بزرگان بر پلکانهای آپادانا و کاخ مرکزی نقش شدهاند. نباید از یاد برد که بسیاری از این نجبا و ریشسپیدان بی گمان سالخورده و توان باخته بودهاند.
بعضی از محققان بر آناند که به هنگام برگزاری جشنهای ملی، بزرگان پارسی و ایرانی از طریق پلکان دست راستی بالا می رفتهاند و نجبای قبایل دیگر از پلکان دست چپی.
کناره پلکانها دارای جانپناهی از کنگرههای چهار پلهای شکیل بوده است که برخی از آنها هنوز برجایند. هر کنگره 64 سانتیمتر ارتفاع داشته و در جبهه پهنش طاقچهای مستطیل شکل در آورده بودند. به نظر میآید که این کنگرهها نمودار و مظهر دژهای پارسیان و فرورفتگی وسط آنها نمایانگر دروازه دژها بوده است. در بالا، میان دو سر پلکان و «دروازه ملل»، یک جلوخان کوچک وجود داشته است.
سنگهای آهکی که در ساختن این پلکان توأمان به کار رفته نامنظم و بسیار بزرگاند و بی ملاط بر روی هم چیده شده و با بستهای تقریباً مستطیل شکل به هم پیوند خوردهاند. این بستها و کار تراش سنگها بیشتر خصوصیات دوره خشیارشا را نشان میدهد و از این جهت بسیار متحمل است که پلکان بزرگ توأمان ساخته خشیارشا بوده باشد . از هر تخته سنگی چهار یا پنج پله در آوردهاند و بسیاری از پلهها بر اثر عبور و مرور مردمان و گزند آب وهوا ساییده شده و یا شکستگی پیدا کرده است؛ بیشتر این آسیبها را متخصصان ایتالیایی و ایرانی در دهه 50 تعمیر کردهاند.
ستون در معماری هخامنشی:.
ستون در معماری هخامنشی
ستون که عنصر اصلی و اساسی بناهای دوران هخامنشی است به علت
سرستونش که به شکل سر حیوانات ساخته می شده از مجموعه ترکیبی عناصر دیگر
ساختمانهای تخت جمشید بیرون نمی ماند.پایه آن یک مکعب است به شکل یک گلدان برگشته
که روی آن قرار می گیرد ساقه آن شیاردار و سر ستونش ترکیبی است . احتمال دارد که
فکر ساخت این نوع ستونها سرستونها از خانه های چوبی شمال غربی گرفته شده باشد زیرا
در این خانه ها تیرهای بام در میان دو شاخه ای که در بالای سرستون وجود داشته جای
می گرفته است . برای اینکه به این دو شاخه جنبه تزئینی داده شود معمار ایرانی از
موضوع هایی که هزاران سال پیش در این سرزمین شناخته شده بود استفاده می کرده است .
در این بناها ستونهایی که سرستون کامل داشتند در قسمت داخلی تالار قرار داده می
شدند و در ایوان های ستون دار که در سه طرف تالار بودند نیم تنه گاو مستقیما روی
ستون گذاشته می شدند.
معماران پارسی چهار نوع سرستون مختلف برای ستونهای تخت
جمشید در نظر گرفته بودند که به سهولت در منظر واردشوندگان جلوه گری می کرد . در
ابتدای دروازه ورودی تخت جمشید نقش گاوهای نر در مقابل
مدعوین قرار می گرفت سپس همین گاوها در بالای ستونهای تالار هشتی دروازه بزرگ دیده
می شوند. و بعد بالای ستونهای آپادانا و ستونهای ((تالار تخت))(صد ستون) قرار می
گیرند . همین گاوها در طرفین ایوان تالار ستوندار در تالار تخت به صورت نگهبانان
تالار قرار داده شده اند و در بالای بعضی از ستونهای ایوان شمالی و غربی در
آپادانا نیز جای گرفته اند . گاوهایی که سر انسان دارند در طرفین دروازه بزرگ در
جهت تالار تخت قرار دارند و حضورشان در روی ستونهای این تالار روی ستونهای ((تالار
سه دروازه)) نیز اتفاقی نیست.
بطور کلی تکمیل و انجام تمام بناهای صفحه تخت
جمشید با دقت و حوصله کم نظیری صورت گرفته است. این امر نشانگر وجود مدیریتی بسیار
عالی در زمینه هنر معماری است. پروفسور هرتسفلد معتقد است سنگ کاری در کاخها به
آخرین حد تکامل خود رسیده است . سنگ هایی که از فزط صیقل کاری به گواهی قسمت هایی
که محفوظ مانده اند گویی آئینه ای از جنس مرمر سیاه اند و لیکن این کار شگفت آور
در همه قسمتهای بناها انجام نگرفته است. در ادامه پوپ معتقد است که بعضی از
دیوارهای سنگی به درخشانی آئینه صیقل یافته بود که گویی ریزه کاریهای حجاری با
ابزار جواهر سازان انجام گرفته باشد . چه حدود نقشهای آن به حدی روشن است که گویی
در فلز کار کرده اند.
نقش برجسته ها در تخت جمشید: ترکیب معماری و
نقش برجسته در تخت جمشید به مرحله کمال زمان خود رسیده است و معمار ایرانی برای
ایجاد تنوع همچنین پرهیز از بیهودگی دیوارها و طارمی ها را به بهترین نحو ممکن با
نقوش برجسته آرایش داده است. تا حدی که ((طرح ذهنی و ترکیب صحنه های حجاری خصلت
انسانی کل بنا را تایید می کند ((همه پیکره ها دارای وقار است لیکن عبوس نیستند و
سیمای آنها نشان میدهد که از حضور در ساحتی مقدس آگاهند . لباسها بسیار ساده
گردیده به طوریکه گاهی فاقد زیبایی می شود . تزئین عمده البسه چین های پارچه است
که به طور زیبایی روی هم تا شده است... .))
خارج از حصار و مجموعه تخت جمشید شهر شاهی و
کاخهای با شکوه و باغهای کوروش و داریوش بنا شده بوده است زیرا تخت جمشید تنها در
هنگام انجام مراسم های توسط شاه هخامنشی اشغال می شده و نه به منظور سکونت دائمی
بین انتهای جنوبی صفه و تخت جمشید و کوه تعدادی بنا بوده که اکنون از میان رفته و
تنها ته ستونهایی از آنها به جای مانده است.
تاریخچه معماری صفه تخت جمشید : تاریخ آغاز
علمیات نخستین ساختمان روی صفه مشخص نیست با وجودی که گمان می رود که داریوش
بنیانگذار پارسه (تخت جمشید) بوده است احتمال دارد که پیش از سلطنت داریوش شهری در
همسایگی و نزدیک به نام پارسه وجود می داشته است. ژوپوستین و دیودوروس سیکولوس
اعلام کرده اند که تخت جمشید با کوروش و کمبوجیه در ارتباط بوده است ولی این گواهی
اعتبار ندارد. تخت رستم به عنوان آرامگاه داریوش شناخته شده توسط ولفرام کلایس اما
مایکل رف معتقد است که احتمال دارد که تخت رستم آرامگاه داریوش باشد . به هر حال
قدیمی ترین نامی که در پارس موجود است در متون لوحه ها تاریخگذاری شده اند که به
سالهای پس از سلطنت داریوش تعلق دارد.
سیزدهمین سال برابر است با 8/509 ق.م پارسه
برای اولین بار در سال چهاردهم یادشده است و در سال بعد افزارمندان در پارسه جیره
های خود را از دانه های گیاهی دریافت کرده اند لزومی ندارد که این صنعتگران روی
صفه کارکرده باشند بلکه ممکن است در شهر و یا در کانالهایی که در دشت بوده اند به
کار پرداخته باشند.
ساختمان آپادانا احتمالا در اوایل قرن پنجم ق.م
آغاز شده و احتمالا قبل از اینکه نقوش برجسته تراشیده شوند دیوارها و ستونها کار
شده بودند . زه کشی های زیر زمینی که آب باران را از روی صفه منتقل می کردند
بایستی جزیی از طرح اولیه بوده باشند . منبع آب و کانالهای روی تپه مشرف به صفه
نیز باید از کارهای اولیه باشند تا از شکسته شدن دیوارهای خشتی روی صفه جلوگیری
کنند . چیزهای دیگری که مشمول این طرح بوده اند عبارتند از برش اصلی در بستر صخره
نزدیک کاخ خشایارشاه و در امتداد حاشیه شرقی سکو. ساختمان آپادانا در این دوره فقط
ایوان ضلع شمالی را داشت و پلکان ضلع شمالی آن هم موجود بود.
خزانه داری سه مرحله اصلی ساختمانی بوده است.
تاریخ این ساختمان ها مشخص نیست ولی احتمال دارد آخرین مرحله آن همزمان با ساختمان
اندرونی بوده است.
صفه تخت جمشید در سال 490 تا 480 ق.م :
دیوارهای استحکاماتی خشتی ممکن است پس از دوره مربوط به دوره پیشین بوده باشند ولی
احتمالا بخشی از طرح اصلی بوده اند . دروازه خشایارشاه و پلکانهای اصلی احتمالا
همزمان بوده اند و در اوایل سلطنت وی ساخته شده اند. چون او ساختمان های دوران
پدرش را در کتیبه دروازه ورودی ذکر کرده است.
آپادانا توسط خشایارشاه که کتیبه های خود را
روی قطعات آجرهای لعابدار و روی حجاریهای برجسته گذاشته کامل شده است . تعدادی
گیره های کهن تر در روی سکوی ضلع شرقی و روی سکوی صفه در جلوی سرسرای غربی وجود
دارد. که ممکن است نشانگر آن باشند که این ساختمانها در دوران سلطنت داریوش ساخته
شده اند. کاخ داریوش به وسیله داریوش آغاز و توسط خشایارشاه به پایان رسیده نوع
گیره ها تاریخ اولیه را تایید میکند. شکل عجیب گوشه شمال غربی مرحله دوم خزانه
احتمالا برای تناسب داشتن با ساختمان دیگری در این منطقه بوده است که وقتی اندرونی
ساخته شده از ساختن آن صرفنظر گردید .
صفه تخت جمشید در سال 480 تا 470 ق.م : بناهای
این مقطع زمانی همانند آبگیر (حوض) سنگی بزرگ در نزدیکی دروازه خشایارشاه تاریخ
مسلمی ندارد و حکمت وجودی آن نامعلوم است. تاریخ تالار اصلی ساختمان مرکزی در بالا
مورد بحث قرار گرفت. و احتمالا در اواخر دوران سلطنت خشایارشاه ساخته شده باشد.
اندرونی به وسیله یکی از کتیبه های خشایارشاه
تاریخ گذاری شده است. کاخ خشایارشاه و پلکانهای شرقی و غربی آن کتیبه ای از زمان
خشایارشاه دارند و بنابراین احتمال دارد و در دوران او آغاز و تکمیل شده باشند.
صفه تخت جمشید:450 تا 470 ق.م : تالار صد ستون
توسط خشایارشاه آغاز و اردشیر اول آنرا تکمیل نمود. پلکانهای شمالی ساختمان مرکزی
احتمالا در زکام سلطنت اردشیر اول ساخته شده است. کاخ اردشیر اول به وسیله خشایار
آغاز ولی اردشیر اول آنرا تمام کرد . حجم عملیات ساختمانی در این دوره قابل توجه
است چون علاوه بر این تزئینات ساختمان هم چشم گیر بوده است. صفه تخت جمشید در سال
330 تا 450 ق. م: در این دوره دیوار شرقی تالار اصلی تالار صد ستون دارای یک نمای
پشت بند دار وتورفته است آرامگاه جنوبی احتما لا توسط اردشیر دوم ساخته شده است و
آرامگاه شمالی برای اردشیر سوم .صفه تخت جمشید در سال 320 ق.م: در اواخر دوره
هخامنشیان کاخ H وکاخ داریوش مجددا مورد استفاده قرار گرفتند ونمای کاخ اردشیر سوم
(کاخ G) به سازه کاخ H پیوند خورده است.
آرامگاههای صخره ای : از آثار معماری پاسارگاد
شوش و تخت جمشید که بگذریم باید اشاره ای مختصر به معماری صخره ای نقش رستم و تخت
جمشید داشته باشیم لذا به شرح جزئیات نمونه هایی از آنها بسنده می کنیم.
هخامنشیان نیز همانند پیشینیان خویش – مادها –
به ایجاد آرامگاههای صخره ای پرداختند با اینکه بنیانگذار سلسله هخامنشی از آن روش
آرامگاه سازی عدول نموده و لرای خود مقبره ای بصورت پله پله ای و اتاقی بر فراز آن
ایجاد نمود و لیکن جانشینان او به جز فرزندش کمبوجیه که برج پاسارگاد را منتسب به
او میدانند اقدام به ساختن مقابر صخره ای کردند که فرمی مشخص و متمایز دارد .
داریوش نقش رستم را برای آرامگاه خود و جانشینانش در نظر گرفت که فاصله زیادی هم
از تخت جمشید ندارد (حدود 7 کیلومتر). در این آرامگاه که بعدا بارها مورد تقلید
قرار گرفته در اتاقی که در آن قبر واقع شده است
سه ردیف قبر در تخته سنگ کوه تراشیده شده . سرپوش آنها به صورت خرپشته است
و با پوشش آرامگاه کوروش و پوشش های قبرهای گورستان سیلک شباهت پیدا می کند . نمای
این آرامگاهها که همه 22 متر ارتفاع دارند. شبیه به ((صلیب)) است که قدمتی چند
هزار ساله در فرهنگ ایرانی و ساکنان این سرزمین دارد . این نما به سه قسم تقسیم
شده : قسمت پایین صاف و بدون نقش است بخش وسط که به صورت افقی با استفاده از عناصر
معماری با قسمت این تضاد به خصوصی ایجاد کرده است که قطعا منظور معمار و سنگ تراش
بوده است .قسمت بالا فقط جنبه تزیینی دارد و با قسمت وسط تناسب هنری ویژه ای پیدا
کرده است بر روی یک مصطبه سه پله ای و یک آتشدان در مقابل او ایجاد شده است . و در
بالای سر شاه و آتشدان نقش فروهر و قرص ماه حجاری گردیده است . که همه اینها بر
روی تختی بزرگ است که 28 نماینده از ملل مختلف و کشورها تخت شاهی را بر فراز
دستشان حمل می کنند . که در ردیف قرار گرفته اند و بدینوسیله گسترش و شکوه حکومت
هخامنشی را به صورت بارزی نشان می دهند.
نمای آرامگاه شباهت به سر در ورودی کاخ پیدا
کرده و سطح دیواره ها بوسیله نیم ستونها و نوارهایی که نقوش را محدود می کند به
قسمتهای مختلف تقسیم شده است . آرامگاههایی صخره ای نقش رستم به ترتیب عبارتند از
: آرامگاه داریوش اول خشایار شاه اول اردشیر اول داریوش دوم.
هرم گیزا Giza:.
هرم گیزا Giza
عصر اولین عجایب جهان با ساخت هرم Sneferu اغاز شد. او سه هرم ساخت و در بعضی از اهرام دیگر هم می دست داشت.اولین هرم او در مدوم Medum شروع شد و یک هرم پلکانی بود و بعد به شکل یک هرم درست تبدیل شد.
اودو هرم در داهشور Dahshur ساخته که یکی به نام هرم خمیده شناخته میشود برای اینکه قسمت بالایی این هرم زاویه کمتری نسبت به قسمت پایینی دارد.این هرم خمیده در اول به صورت یک هرم درست نقشه برداری شده بود ولی بعد از نظر هندسی زاویه بالایی آن در قسمت وسط از ?? درجه ?? دقیقه و ?? ثانیه به ?? درجه و ?? دقیقه تغییر پیدا کرد.
وقتی Khufu فرعون شد اولین حرکت او این بود که قدرت را از کاهنان گرفت و تمامی معبدها را بست و قربانی کردن را ممنوع کرد. چون که کاهنان تمامی زندگی خود را از راه این قربانیها بدست میاوردند به همین دلیل unpopular منفور بو
بعضی فکر میکنند که هرم Khufu توسط برده های ساخته شده است ولی این درست نیست. صدها هزار نفر سه ماه در سال برای این هرم کار کردند.این زمان همزمان با طغیان رود نیل بود که کشاورزی را غیر ممکن میکرد به همین دلیل هزاران آدم بیکار بوجود میامد او برای کارگرها غذا و لباس خوب تهیه میدید.
در گیزا سه هرم وجود دارد که هر کدام در کنار خود یک مرده شور خانه دارد. جسبیده به این هرماها یک راه پوشیده وجود دارد که نزولی به نزدیکی رود نیل میرود. هرم بزرگ یکی از هنرهای بزرگ اینزمان است برای هزاران سال تا زمان معماری مدرن جزو بلندترین ساختمان دنیا بود. چهار سطح این هرم به چهار جهت اصلی اشاره میکند و هر سطح دارای ???.? متر است که به زاویه ?? درجه و ?? دقیقه به بالا رفته است و تا ارتفاع ??? متر بوده ولی در حال حاضر ??? متر است. در اینهرم ??????? سنگ آهک بکار برده است که هرکدام به طور متوسط ?.? تن وزن دارد و بعضی از آنها تا ?? تن هم وزن دارد.
دروازه همه ملل (خشایار شاه):.
دروازه همه ملل (به فارسی باستان دَووْرَثیمْ ویسَهْ دَهْیوُمْ)
در مشرق جلو خان پلکان ورودی، به فاصله 22 متری از لبه صفه، کاخ کوچکی است که دروازه ملل نام دارد، زیرا که نمایندگان همه قبایل تابع کشور ایران بدان وارد میشده و سپس به سوی کاخهای بار میرفتهاند. این بنا مشتمل است بر تالاری با دیوارهای خشتی ستبر، سه درگاه عظیم، و چهار ستون رفیع که سقفش را نگه میداشتهاند. این ساختمان متعلق است به زمان خشیارشا و اگر هم داریوش بزرگ پیریزیش کرده بوده خشیارشا آن را برآورده و تمام کرده است.
تالار 5/612 متر مربع وسعت دارد (هر ضلعش 75/24 متر میباشد) و بامش 18 متر بلندتر از سطح جلو خان پلکان ورودی بوده و به عبارت دیگر، تیغه کنگرههایش نزدیک 33 متر از سطح دشت (در کنار دیوار صفه) بالاتر بوده است. ستونهایش کمی بیشتر از 5/16 متر ارتفاع داشتهاند و دوتای آنها تا 1965 بر سر پا بود، و یکی دیگر را هم با خرده ریزها و شکستههای دو ستون دیگر برپا کردهاند. این ستون تازه برپا شده کاملترین ستون تختجمشید کنونی است. زیر ستون زنگولهای شیاردار، ساقه استوانهای قاشقیدار (به طول 66/9 متر)، گل ستون که با برگهای طوماری و پیچکی نخل آراسته شده وسر ستونی به شکل گاو دوسر، که روی گاوان به جهت شرق وغرب بوده است. دور تا دور اطاق، سکویی به پهنای 52 متر و ارتفاع 52 سانتی متر از سنگ سیاهرنگ نیک تراشیده تعبیه کردهاند که محل نشستن میهمانان و نجبایی است که به این «اطاق انتظار» میآمدهاند. در وسط سکوی شمالی، یک برجستگی میز مانند و پله دار دیده میشود که احتمالاً سکو و یا تختی برای یکی از مهان درباری بوده است. نمای درونی دیوارهای اطاق با کاشیهای رنگین ـ سبز، آبی و نارنجی، و جز آن ـ پوشیده شده بوده و گلهای دوازده پر، ردیفهایی از نخل و تزئینات دیگر را نشان می دادهاند از اینها چند نمونه به دست آمده که در انبار موزه تختجمشید نگهداری میشود.
درگاه جنوبی این تالار، به سمت حیاط بزرگی که در شمال آپادانا واقع است، باز میشود، و 12/5 متر پهنا دارد، و اصلاً به کلی از سنگ ساخته شده بوده بوده و ساده و بینقش بوده است . اکنون تنها کف و قسمتهای پایینی دوطرفش به جای مانده است. دَر آن دو لنگه بوده و رو به سمت داخل باز میشده است. هنوز جای پاشنههایش در گوشههای شمالی درگاه ـ رو به داخل تالار- باقی است که شکل یک پیاله گرد و آراسته به گلبرگ دارد. در چوبی بوده است اما روی آن را به احتمال بسیار قوی با ورقههایی از فلزهای گرانبها پوشانیده و با نقوش حیوانات آراسته بودهاند. این درهای بزرگ بیشتر اوقات ثابت بوده و از در کوچکی که در پایین آنها تعبیه میشده، استفاده میکردهاند. درست همانطور که درهای بزرگ خانههای امروزی را مجهز به در کوچکی میکنند که برای رفتوآمد متواتر افراد مورد استفاده قرار گیرد.
در دو جانب درگاه غربی، دو گاو نر بسیار عظیم جرزهای درگاه را بر پشت خود نگه داشتهاند. روی اینها به جهت غرب است، یعنی دشت و بازدیدکننده تازه وارد شده را مینگرند، و پاهای جلویشان بر سکوهایی که 5/1 متر از کف درگاه ارتفاع دارد، نهاده شده است. این نوع گاوانِ «دروازهبان» در هنر آشوری سابقه داشته، و در اینجا هم از همان سنت استفاده کردهاند، اما ایرانی تنها به اقتباس بسنده نکرده، و ابداعاتی هم در آن وارد کرده. مثلاً برخلاف نمونههای آشوری که پنج پا دارند، این دو ابوالهول، چهارپای طبیعی بیشتر ندارند و دو پای عقبشان حالت حرکت را نشان می دهد. هر یک از گاوان ریشی بلند و مستطیل شکل دارد، که با گل دوازده پر و غنچهای از نیلوفر آبی آراسته شده و بر روی سینه و پهلوها و کپل و شانه و مازه هر یک رشتههای بسیار مجعد مو، به صورت پولکهای برجسته، نمودار است، و حلقهای از گلهای دوازده پر به گردن هر کدام آویخته است. در بالای سر اینها، بر جبهه درونی هر یک از جرزهای این درگاه و به صورت قرینه، سنگ نبشتهای است به سه زبان و سه خط از خشیارشا، که بر لوحههای چهارگوش منقور گردیده. متن وسطی فارسی باستان است و آنکه رو به سوی دشت میباشد، عیلامی است و آنکه رو به سوی تالار دارد متن بابلی یا آکدی. مضمون هر سه جفت کتیبه، یکسان است یعنی در حقیقت دوازده نسخه از یک کتیبه نگاشته شده است که ترجمه آن چنین است:
خدای بزرگ اهورمزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید، که مردم را آفرید، که خوشبختی مردمان را آفرید، که خشیارشا را شاه کرد، یکی را شاه بسیاری، یکی را سرور بسیاری.
من (هستم) خشیارشا شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهایی که مردم گوناگون دارند، شاه این جهان فراخ و دور، پسر داریوش شاه، (از تخمه) هخامنشی.
گوید خشیارشا شاه: این بارگاه همه ملل ( دَووْرَثیمْ ویسَهْ دَهْیوُمْ) را من به توفیق اهورمزدا ساختم. بسا ساختمانهای خوب دیگر در این پارسه (= تختجمشید) کرده آمد، که من برآوردم، و پدرم برپا کرد. هر آن بنایی که زیبا مینماید، همه را به تأیید اهورمزدا ما ساختیم.
گوید خشیارشا شاه: اهورمزدا مرا بپایاد! و کشورم را و هر چه بر دست من ساخته آمد، و هر چه بر دست پدرم برپا گشته،اینها را نیز اهورمزدا بپایاد!
بر این جرزها، و حتی بر تنه این گاوان، گروهی از بازدیدکنندگان نامی و گمنام اسم و رسم خود و تاریخ دیدارشان از تختجمشید را کندهاند (برای صورتی از این نامهای مشهور، ن. ک: .G. N. Curzon, Perisa and the Perisan Question II, p. 157)، و از میان اینها مشهورتر از از اینها یند: کارستن نیبور( سیاح دانمارکی، که از عربستان و ایران دیدن کرده، و اثرش حاوی نکات وتصاویر مهمی در باب ایران است، سال 1765)، کاپیتن جانملکم ( سفیر عالی رتبه بریتانیا در دربار ایران که با فتحعلیشاه معاهداتی بست و تاریخ مهمی در باب ایران نوشت ، سال 1800، و باری دیگر در 1810 )، سرهارفور جونز بریجز ( سفیر بریتانیا در دربار ایران در زمان فتحعلیشاه که در جوانی از دوستان لطفعلیخان زند بود و سرگذشت او را نوشت سال 1809)، جیمس موریه( سفیر بریتانیا در دربار ایران در زمان فتحعلیشاه که کتاب حاجیبابای اصفهانی و دو سفرنامه مهم از آثار اوست)1810)، کنت گوبینو،( فرانسه در دربار ناصرالدین شاه که آثار زیادی در باب تاریخ و مردم شناسی آسیا و ایران دارد) استانلی (کاشف سرچشمه رود نیل، که از طرف نیویورک هرالد به عنوان خبرنگار به ایران سفر کرد 1870) و شارل تکسیه، ( مورخ هنر و سیاح فرانسوی که در 1840 به ایران سفر کرد و آثارش در باب هنر ایران باستان بسیار ارزنده است).
درگاه شرقی همان وضع واندازه درگاه غربی را دارد، به جز اینکه به جای «گاوان دروازهبان»، ابوالهولهایی با سر انسان، تنه گاو و بال عقاب، جرزهای درگاه را بر پشت نگه داشتهاند. بر سرهای اینها تاج بلندی دیده میشود به شکل استوانه، که در بالا و پایین دو نوار مزین به گلهای دوازده پر دارند و از نوار پایینی سه جفت شاخ به طور موازی روییدهاند و شکل یک عدد 8 را درست کردهاند. بالها به صورت داس و با پرها و شاه پرهای شکوهمند و موازی نمودار گشتهاند، و پاها استوار بر روی سکوها نهاده شده است. روی این ابوالهولها به سمت کوهستان یعنی به مشرق است و در پیش رویشان خیابانی پهن، به طول 92 و عرض 70/9 متر گسترده شده که در دو سوی دیوارهای خشتی قطور داشته و به حیاط شمالی کاخ صدستون منتهی میشده است. در دو سوی این خیابان، که «خیابان سپاهیان» نامگذاری شده است طاقچههای مضرس چند لبهای به فواصل 7 متر از یکدیگر تعبیه کرده بودهاند که احتمالاً محل ایستادن سربازان وافسران به هنگام تشریفات بوده است. کارشناسان تعمیرات تختجمشید سر در درگاه شرقی را که 8 متر طول داشته است و تاج روی آن هم، سنگ دیگری بزرگتر و آراسته به برگهای نخل بوده، پیدا و تعمیر کرده و سپس بر جای اصلی نصب کردهاند.
گروه تعمیراتی، بسیاری از قسمتهای دیگر، مانند سکوی گرد دیوارها، درگاهها و سردرها، را تعمیر کرده است، و بدینگونه خصایص و نمای اصلی بنای «دروازه ملل» را بهتر نمایان ساخته. امیدواریم با تحقیقات بعدی، قطعات دیگری از آنچه تاکنون به دست نیافتاده، پیدا شود.
همچنان که گفته شد، «دروازه همه ملل» وضعیت یک «اطاق انتظار» را داشته است. درگاه غربی راه ورود به درون تالار بوده است و دو درگاه دیگر راه خروج از آن. احتمال میرود که درگاه شرقی راه خروج بزرگان پارسی و ایرانی به سوی کاخ صدستون بوده است. در حالی که درگاه جنوبی ویژه نجبای قبایل گوناگون تابع ایران هخامنشی بوده است که از آنجا به سمت آپادانا میرفتهاند.
enik