تاریخ تمدن ایران باستان - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



گاهی به تپه زیویه در روستای زیویه:.

این تپه در روستای زیویه،
حدود 55 کیلومتری جنوب شرقی شهر سقز واقع واز محوطه بسیار وسیعی برخوردار است. طی
کاوش های باستان شناسی در این تپه، قلعه باستانی زیویه از زیر خاک بیرون آمد. این
قلعه روی یکی از تپه های نسبتاً مرتفع منطقه ساخته شده و بر محیط اطراف اشراف کامل
دارد.

در نخستین کاوش که توسط«
ایوب ربنو» در سال 1325 شمسی در این منطقه صورت گرفت و بیشتر جنبه تجاری داشت،
اشیای منحصر به فردی از یک تابوت برنزی به دست آمد که در نوع خود از شاهکارهای
فلزکاری و سفال گری محسوب می شود. همین امر موجب تخریب بسیاری از آثار معماری
ارزشمند این قلعه ( کاخ دژ ) عظیم گردید. این قلعه که به اقوام ماد و ماننایی تعلق
داشت، در حدود 2700 سال پیش ساخته شده است.

                                

در سال 1354 شمسی اولین
فصل کاوش های علمی باستان شناسی در این تپه آغاز شد و تا سال 1380 ادامه یافت. طی
چند فصل کاوش، نتایج قابل توجهی در زمینه شناخت وضعیت معماری آن به دست آمد. از
جمله اشیای به دست آمده در این کاوش ها، قطعات عاج منقوش بود که نقوش حیوانی و
صحنه شکار اساطیر روی آن ها حک شده و از ارزش ویژه ای برخوردار است. اهمیت این
قطعات به حدی است که از روی دو نمونه از آنها، نقش برجسته آبیدر سنندج، طراحی،
بزرگ نمایی و ساخته شد.

برای احداث قلعه زیویه،
استادکاران پس از بنیاد مصطبه، سکوهایی برای دست یابی به سطح صاف و هموار پدید
آوردند و در بین شیب های موجود در تپه، با بهره گیری از خشت خام، سنگ و چوب قلعه
ای در نهایت استحکام و پایداری بنا نهادند. پی ها و پایه ستون ها از سنگ ساخته شده
و برای ساخت دیوارها، خشت خام به ابعاد 16×46×46 سانتی متر به کار رفته است.

      

از جالب ترین قسمت های
قلعه، تالار ستون دار آن با 16پایه ستون سنگی مدور است. قطر این پایه ستون ها حدود
95 تا 105 سانتی متر است. کف تالار با خشت خام به صورت شطرنجی مفروش شده است. دیگر
بخش های این قلعه عظیم شامل سالن ها، حیاط ها و اتاق های متعددی است که هر یک
عملکردی خاص داشت.

نکته قابل توجه استفاده
از فاصلة پشت بندهای ایجاد شده برای استحکام و ایستایی دیوازهای قلعه است که به
عنوان سیلو( انبار غله ) مورد استفاده بود. در کاوش های سال 1380 ، نمونه هایی از
غله در کف انبارها که هر یک بیش از 8 متر عمق داشت، به دست آمد

 

 


یک کاهن بزرگ بابلی دربار? کوروش بزرگ چنین نوشته است ::.


 یک کاهن بزرگ بابلی دربار? کوروش بزرگ چنین نوشته
است                            
:


 
در ماه نیسان در یازدهمین روز (روز 12 فروردین) که خدای بزرگ بر تختش جلوس داشت… کوروش به‌خاطر
باشندگانِ
بابل امانِ همگانی اعلان کرد.… او
دستور داد دیوارِ شهر ساخته شود. خودش
برای
این‌کار پیش‌قدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به ساختنِ
دیوار شهر کرد.… پیکره‌های خدایانِ بابل، هم زن‌خدا هم مردخدا،
همه را
به‌جاهای خودشان برگرداند. اینها
خدایانی بودند که سالها بود از نشیمن
گاهشان دور
کرده شده بودند. او با این کارش آرامش و سکون را به‌خدایان برگرداند
. مردمی که ضعیف شده بودند به‌دستور او دوباره جان گرفتند، زیرا پیشترها نانشان را از آنها گرفته بودند و او نانهایشان را
به‌ایشان
بازگرداند.… اکنون به‌هم? مردم بابل
روحی? نشاط و شادی داده شده است. آنها
مثل
زندانیانی‌اند که درهای زندانشان گشوده شده باشد. به‌کسانی‌که در اثر
فشارها در محاصره بودند آزادی برگشته است. هم? مردم از اینکه
او (یعنی
کوروش) شاه است خشنودند.

 

 


افلاطون می‌نویسد::.

 افلاطون می‌نویسد: بزرگ‌زادگان
ایرانی در هفت‌سالگی اسب‌سواری می‌آموزند؛ چهار آموزگارِ فرزانه برای آموزشِ آنها
گماشته می‌شوند. خردمندترینِ آموزگار شیوه‌های خداپرستی و امور حکومتگری را از روی
اوستا (به‌تعبیر افلاطون: ماگیای زرتشت) به‌آنها آموزش می‌دهد؛ درستکارترین
آموزگار به‌آنها می‌آموزد که در هم? زندگی راست‌گو و راست‌کردار باشند؛ خوددارترین
آموزگار شیوه‌های حکومت بر خویشتن را به‌آنها می‌آموزد؛ و دلیترین آموزگار به‌آنها
می‌آموزد که دلیر و بی‌باک باشند

 


کاهن بزرگ مصر دربار? داریوش بزرگ چنین نوشته است::.




 
کاهن بزرگ مصر دربار? داریوش بزرگ چنین نوشته است:                  
 
شاهنشاه
داریوش، شاهِ هم? کشورهای بیگانه، شاه مصر عُلیا و سُفلی وقتی در شوش بود به‌من
فرمان داد که به‌مصر برگردم و تأسیسات حیات‌بخش پزشکی مصر را نوسازی کنم. … آن‌گونه
که شاهنشاه فرمان داده بود مأموران شاهنشاه مرا از این‌زمین به‌آن زمین بردند تا
به مصر رساندند. هرچه شاهنشاه دستور داده بود را انجام دادم. کارمندان را به‌خدمت
گرفتم همه از خاندانهای سرشناس نه از مردم عادی. آنها را زیر دستِ کاردانان و
استادان گماشتم تا پیش? پزشکی فراگیرند. فرمان شاهنشاه چنین بود که باید همه
چیزهای شایسته و بایسته به‌آنها تحویل داده شود تا پیش? خود را به‌خوبی انجام
دهند. من هرچه لازم بود و هر ابزاری که پیشترها در کتابها مقرر شده بود را در
اختیار آنها گذاشتم. شاهنشاه چنین دستور داده بود، زیرا به‌فضیلت این علم واقف
بود. او می‌خواست که بیماران شفا یابند. او اراده کرده بود که ذکر خدایان را جاوید
سازد، معابد را آباد بدارد، جشنها و اعیاد دینی با شکوه بسیار برگزار شود

 

 


جواب یزدگرد سوم به نامه عمر:.

جواب یزدگرد به نامه عمر

پاسخ یزدگرد سوم به نامه عمربن
الخطاب

از: شاهنشاه ، شاه پارس و غیره ، شاه کشورها ، شاه آریایی ها و غیر
آریایی ها ، شاه پارسها و دیگر نژادها و نیز تازیان ، شاهنشاه پارس ، یزدگرد
سوم ساسانی
           .
به: عمربن الخطاب ،
خلیفه تازی

به نام اهورا مزدا ، آفریننده جان و خرد. تو در نامه ات نوشته ای می
خواهی ما را بسوی خداوندت الله البر هدایت کنی ، بدون دانستن این حقیقت که ما که
هستیم و ما چه را پرستش می نماییم!

شگفت انگیز است که تو در جایگاه خلیفه تازیان تکیه زده ای! با اینکه
خردت به مانند یک ولگرد پست تازی است ، ولگردی در بیابان تازیان ، و مانند یک مرد
قبیله ای بادیه نشین!

مردک! تو به من پیشنهاد می کنی که یک ایزد یگانه و یکتا را پرستش
نمایم بدون اینکه بدانی هزاران سال است که پارسها ایزد یکتا را پرستش نموده اند و
پنج نوبت در روز او را عبادت می نمایند! سالهاست که در این سرزمین فرهنگ و هنر ،
این راه عادی زندگی بوده است.

زمانیکه ما سنت میهمان نوازی و کردارهای نیک را در گیتی پایه گذاری
نموده و پرچم ” پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک “ را برافراشتیم ، تو و نیاکانت
بیابان گردی می کردید ، سوسمار
می خوردید
زیرا که چیز دیگری برای تغذیه خود نداشتید و دختران بیگناه خود را زنده بگور می
نمودید
!

مردم تازی هیچگونه ارزشی برای آفریدگان خداوند قایل نیستند! شما
فرزندان خدا را گردن می زنید ، حتی اسیران جنگی را ، به زنان تجاوز می کنید ،
دختران خود را زنده بگور می نمایید ، به کاروانها یورش می برید ، قتل عام می کنید
، زنان مردم را دزدیده و اموال آنها را به یغما می برید! قلب شما از سنگ ساخته شده
، ما تمام این اعمال اهریمنی را که شما مرتکب می شوید محکوم می کنیم. چگونه شما می
توانید به ما راه خدایی را تعلیم داده در حالیکه این گونه اعمال را مرتکب می شوید؟

تو به من می گویی پرستش آتش را متوقف کنم! ما ، پارسها عشق آفریدگار
و نیروی او را در روشنی آفتاب و گرمای آتش مشاهده می نماییم. روشنی و گرمای آفتاب
و آتش ما را قادر می سازد تا نود حقیقت را مشاهده نموده و قلبهایمان را به
آفریدگار و به یکدیگر شعله ور نماییم. به ما کمک می کند تا به یکدیگر مهر بورزیم ،
ما را روشن نموده و قادر می سازد تا شعله مزدا را در قلبهایمان زنده نگهداریم.

خداوندگار ما اهورا مزداست و عجیب است که شما مردم نیز او را تازه
کشف کرده و او را بنام الله اکبر نامگذاری نمودید. اما ما مثل شما نیستیم ، ما با
شما در یک رده نیستیم. ما به نوع بشر کمک می کینم ، ما عشق را در میان بشریت می
گسترانیم ، ما نیکی را در زمین می گسترانیم ، هزاران سال است که ما در حال گسترش
فرهنگ خود بوده اما در راستای احترام به فرهنگهای دیگر گیتی ، درحالیکه شما بنام
الله سرزمین های دیگر را مورد تاخت و تاز قرار می دهید

شما مردم را قتل عام می کنید ، قحط وقلا می آورید ، ترس و فقر برای
دیگران ، شما به نام الله اهریمن می آفرینید. چه کسی مسئول این همه بدبختی است؟

آیا این الله است که به شما فرمان می دهد تا بکشید ، غارت نمایید و
تخریب کنید؟ آیا این شما رهروان الله هستید که بنام او این اعمال را انجام میدهید؟
یا هردو؟

شما از گرمای بیابان ها و سرزمینهای سوخته بی حاصل و بدون منابع
برخاسته ، شما می خواهید از طریق لشگر کشی و زور شمشیرهایتان به مردم درس عشق به
خدا دهید ، شما وحشیان بیابانی هستید ، در حالیکه می خواهید به مردم شهر نشین
مانند ما که هزاران سال است در شهرها زندگی می کنند درس عشق به خدا بدهید! ما
هزاران سال فرهنگ در پشت سر داریم ، که به راستی یک ابزار نیرومند می باشد! به ما
بگویید؟ با تمام لشگر کشی هایتان ، توحش ، کشتار و قحط و قلا بنام الله اکبر ، شما
به این ارتش اسلامی چه آموخته اید؟ شما چه چیز به مسلمانان آموخته اید که بر آن
ابرام می ورزید تا آنرا به دیگر ملل غیر مسلمان نیز بیاموزید؟ شما چه فرهنگی از
این الله خود آموخته اید ، که حالا می خواهید به زور آنرا به دیگران تعلیم دهید؟

افسوس آه افسوس... که امروز ارتش های پارسی از ارتش شما شکست خورده
اند. اکنون مردم ما می باید همان خدا را پرستش نماییند ، همان پنج نوبت در روز را
، اما با زور شمشیر  و او را به عربی عبادت نمایند . پیشنهاد می نمایم
تو و دار و دسته راهزنت بساط خود را جمع کرده و به بیابانهای خود به جایی که در آن
زندگی می کردید برگردید. آنها را به جایی برگردان که در آن عادت به سوختن در گرمای
آفتاب را دارند ، زندگانی قبیله ای ، خوردن سوسمار و نوشیدن شیر شتر ، من اجازه
نخواهم داد که تو دار و دسته راهزنت را در سرزمین های حاصلخیر ، شهرهای متمدن و
ملت شکوهمند ما آزاد گذاری. این ”جانوران قسی القلب “ را ، برای قتل عام مردم ما ،
دزدیدن زنان و فرزندان ما ، تجاوز به زنان ما و فرستادن دخترانمان به مکه بعنوان
اسیر ، آزاد مگذار! به
آنها اجازه نده تا بنام الله مرتکب اینگونه اعمال شوند
، به رفتار
جنایتکارانه خود پایان ده.

آریایی ها بخشنده ، گرم ، میهمان نواز و مردمی نجیب بوده و هرجایی که رفته اند آنها بذر دوستی خود را گسترانده اند ،
عشق و خرد و حقیقت. بنابراین ، آنها نباید تو و مردمت را برای رفتار جنایتکارانه و
راهزنی مجازات نمایند.

من از تو درخواست می کنم که با الله اکبر خودت در بیابانهایت بمان و
به شهرهای متمدن ما نزدیک مشو زیرا که اعتقادات تو ” خیلی مهیب “ و رفتارت ” بسیار وحشیانه “ می باشد.

(محل امضای یزدگرد سوم )                       .
http://zartoshtiiran.blogfa.comشاهنشاه یزدگرد سوم ساسانی

 


نامه عمر به یزدگرد سوم:.

نامه عمر به یزدگرد

نامه
عمر ابن خطاب به یزدگرد سوم ساسانی شاهنشاه پارس

( اصل این
نامه در موزه لندن نگهداری می گردد )

از: عمربن الخطاب خلیفه المسلمین                                .
به : یزدگرد سوم شاهنشاه
پارس

یزدگرد! من آینده خوبی برای تو و ملتت نمی بینم مگر اینکه پیشنهاد
مرا قبول کرده و بیعت نمایی. زمانی سرزمین تو بر نیمی از جهان شناخته شده حکومت
میکرد لیکن اکنون چگونه افول کرده است؟ ارتش تو در تمام جبهه ها شکست خورده و ملت
تو محکوم به فناست. من راهی برای نجات به تو پیشنهاد می کنم. شروع کن به عبادت
خدای یگانه ، یک خدای واحد ، تنها خدایی که خالق همه چیز در جهان است. ما پیغام او
را برای تو و جهان می آوریم ، او که خدای حقیقی است. آتش پرستی را متوقف کن ، به
ملتت فرمان ده آتش پرستی را که کذب می باشد متوقف کنند و به ما بپیوندند برای
پیوستن به حقیقت.

الله خدای حقیقی را بپرستید ، خالق جهان را. الله را پرستش نمایید و
اسلام را بعنوان راه رستگاری خود قبول کنید. اکنون به راههای شرک و پرستش کذب
پایان داده و اسلام را بعنوان ناجی خود قبول کنید. با اجرای این تو تنها راه بقای
خود و صلح برای پارسیان را پیدا خواهی نمود. اگر تو بدانی چه چیزی برای پارسیان
بهتر است ، تو این راه را انتخاب خواهی کرد. بیعت تنها راه می باشد.

 (محل امضای عمر)                      .
   خلیفه المسلمین

http://zartoshtiiran.blogfa.com


قتصاد شهر سوخته در دست زنان بوده است؟:.

اقتصاد شهر سوخته در دست زنان بوده است؟

 سرپرست هیات کاوش شهر سوخته گفت: بیشتر کاوش‌های ده سال گذشته‌ی شهر سوخته، در بخش گورستان بوده‌اند، سیدمنصور سیدسجادی که در جمع دانشجویان در دانشگاه سیستان و بلوچستان سخن می‌گفت، درباره‌ی سفال‌های به‌دست آمده از حفاری‌های شهر سوخته، اظهار کرد: از جمله تولیدات اقتصادی در شهر سوخته تولیدات سفال بوده که به تعداد زیاد تولید می‌شده و مرغوبیت متوسطی داشته‌اند. بیشتر سفال‌های رنگی و منقوش در این منطقه مانند سفال شمال خراسان بوده‌اند و انعکاس طبیعت در سفال‌ها به خوبی دیده می‌شود.

 وی درباره‌ی پارچه‌ها و الیاف به‌دست آمده، توضیح داد: حدود 800 قطعه‌ی ثبت‌شده در این مورد وجود دارند. پارچه‌های این منطقه به‌صورت قلاب‌بافی بوده‌اند و با قلاب‌های چوبی بافته می‌شدند. همچنین پارچه‌های دورنگ، نخ، بند کفش، طناب و تور ماهی‌گیری هم به‌دست آمده‌اند    

 او افزود: اغلب مهرهای شهر سوخته به‌صورت مسطح و از جنس فلز، سنگ و... هستند و از آنجایی که این مهرها بیشتر در قبور زنان یافت شده‌اند، احتمال می‌رود که اقتصاد مردم شهر سوخته بیشتر در دست زنان بوده باشد.

 سجادی درباره‌ی اجناس چوبی یافت‌شده، گفت: از جمله اجناس چوبی به ملاقه، دوک، بقایای اشیای حصیری و شانه‌ی معرق‌کاری‌شده می‌توان اشاره کرد که این شانه بسیار منحصربه‌فرد است.

 وی درباره‌ی هنر تزیینی و جواهرات شهر سوخته، اظهار داشت: در شهر سوخته ظرف‌های مرمر بسیار زیادی دیده می‌شوند که برخی از آن‌ها، ظرافت‌های خاصی دارند. همچنین صنعت جواهرسازی و تزیینات طلایی در آن دوره، بسیار ظریف و جالب بوده و در واقع هنر و صنعت در شهر سوخته سطح بسیار بالایی داشته است و از روی جواهرات ساخته‌شده به‌خوبی این مطلب را می‌توان درک کرد.

 

شهر سوخته کجاست؟

شهر سوخته» در ?? کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده و پنج هزار سال قدمت دارد. این شهر در ???? سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال‌های ???? تا ???? قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.

بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته ??? هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می‌‌دهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخش‌های مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپه‌های متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است.

تحقیقات نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده می‌‌شود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقه‌ای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شعباتش به خوبی زمین‌های کشاورزی شهر سوخته را سیراب می‌‌کرده است.

دریاچه هامون در ???? قبل از میلاد دریاچه‌ای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخه‌های قوی از آن منشعب می‌‌شده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است. در بررسی‌های منطقه‌ای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانه‌های مختلف و آبراه‌هایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب می‌‌رسانده اند. در اولین فصل کاوش در شهر سوخته کوچه‌ها و خانه‌های منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لوله‌های سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامه ریزی شهری در این شهر است.

 


<   <<   6   7   8   9   10      >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]