Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



عکسی قدیمی از توتان خامون فرعون مصر باستان:.

Image © The Metropolitan Museum of Art; Used with permission
این عکس قدیمیترین  عکس توتان خامون (توتن عنخ آمون) می باشد.

روح باستانی ایران: شکوهی که الهام بخش ملت مدرن است 2:.

 

ادامه بخش اول مطلب : روح باستانی ایران: شکوهی که الهام بخش ملت مدرن است

اعراب آمدند و ایران به اسلام گروید و "در نهایت شیعه شدیم که از اعراب که سنی هستند متفاوت است." آنها مسلمان بودند ولی عرب نبودند. "ما ایرانی بودیم." در حقیقت اولین چیزی که همه ی کسانی که با آنها دیدار داشتم و وقتی از آنها پرسیدم که چه چیزی را می خواهند جهان در باره آنها بداند، گفتند می خواهیم بدانند که "ما عرب نیستیم!" بلافاصله نیز می گفتند "ما تروریست نیستیم!"...و نوعی نزاد پرستی پارسی وارد گفت و گو می شود. حتی با وجودی که وضع اقتصادی آنها به خوبی برخی کشورهای عربی مانند دوبی و قطر نیست، با این همه احساس مستثنی بودن می کنند، که این طرز فکر با تجلیلی که شاه از تاریخ پارس به عمل آورد، تقویت یافت. اعرابی که ایران را فتح کردند به طور معمول به عنوان کمی بیش از بادیه نشین هایی تلقی می شوند که چادر نشین بودند و در برابر فرهنگی که ایران به آنها داد، آنها خود هیچ گونه فرهنگی نداشتند. و با حرارتی که هنوز آنها را مورد سرزنش قرار می دهند، فکر می کنی که آن اتفاق همین هفته گذشته رخ داده است نه چهارده قرن پیش !بانویی را در یک مراسم عروسی ملاقات کردم که بی شباهت به یک ستاره قدیمی سینما نبود و همسر زنده دل و شیک پوش او کتی سفید بر تن داشت و مشغول کشیدن سیگار با چوب سیگار بود، و پنج دقیقه نگذشته بود که این خانم، اعراب را به آتش کشاند.او در حالی که دست های خود را به هم گره کرد بود به طوری که گویی می خواهد گردن کسی را بشکند، گفت "بعد از آمدن آنها همه چیز خراب شد و هرگز به حالت اول برنگشتیم!" و شخصی به نام علی که معلم زبان انگلیسی بود و با او دوست شدم، در این باره سخن گفت که چگونه از دست دادن امپراطوری هنوز بر وجدان ملی سنگینی می کند. در حالی که به طرف منزل او در حومه ی شیراز می رفتیم و موتورسیکلت ها و اتومبیل های دیگر را پشت سر می گذاشتیم، او به من گفت "قبل از آمدن آنها، ما یک قدرت بزرگ و متمدن بودیم. آنها کتاب های ما را سوزاندند و به زنان ما تجاوز کردند، و به مدت 300 سال نمی توانستیم فارسی صحبت کنیم، یا در غیر این صورت زبان مان را ازحلقوم بیرون می کشیدند."مکتب فردوسیایرانیان در هر صورت به فارسی تکلم کردند. زبان ملی تا حدودی عربی شده ولی پارسی قدیم ریشه خود را حفظ کرده و ایران از جمله معدود کشورهای بزرگ در دنیای اسلام است که عربی صحبت نمی کند. مردی که به او امتیاز داده می شود که به تنهایی زبان و تاریخ را از فراموشی نجات داده، شاعر قرن دهم به نام فردوسی است. فردوسی، هومر ایران است. ایرانیان شاعران خود را تا حد پرستش دوست دارند که از میان بسیاری از آنها می توان از رومی، سعدی، خیام و حافظ (که گفته می شود آثار او، اگر نگوییم بیشتر از قرآن، کتاب مقدس اسلامی، می توان گفت به اندازه آن، برای هدایت در عشق و زندگی مورد تفآل قرار می گیرد) نام برد.

لطفا ادامه مطلب را مطالعه فرمائید...

روح باستانی ایران: شکوهی که الهام بخش ملت مدرن است 1:.

منبع : پایگاه خبری تحلیلی فرارو (گزارش ویژه ی ماهنامه ی امریکایی و معتبر نشنال جئوگرافیک نشنال جئوگرافیک امریکا)

 

به گزارش سرویس بین الملل فرارو ، ماهنامه ی امریکایی "نشنال جئوگرافیک" ، که در تیراژی میلیونی ، از بیشترین اعتبار بین المللی در حوزه ی اجتماع ،تاریخ و طبیعت برخوردار است ، در جدیدترین شماره ی خود(آگوست 2008) ،گزارشی ویژه از ایران باستان به چاپ رسانده است.در این گزارش ویژه که خانم " مارگریت گودیس " آن را تهیه کرده، تاریخ پرشکوه پارس ، با توجه به آداب و رسوم منحصر به فرد و هویت ملی ایرانیان قرن بیست و یکم که هنوز ریشه در خزانه ی باستانی خویش دارند و می کوشند امپراتوری عظیم و ابرقدرت ایران را زنده کنند، مورد بررسی قرار گرفته است .در این میان ، خبر نگار فرارو کسب اطلاع کرد که اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ورود این شماره ی نشنال جئوگرافیک به ایران ، جلوگیری به عمل آورده است.این گزارش را ، با عنوان " روح باستانی ایران : شکوهی که الهام بخش ملت مدرن است " در زیر بخوانید:در تخت جمشید، پایتخت باستانی امپراطوری پارس که توسط اسکندر کبیر به آتش کشیده شد، هیچ گونه کنده کاری که سربازانی را نشان دهد، مشاهده نمی کنید. هیچ گونه نیزه یا سپر یا نبرد را مشاهده نمی کنید. تنها نشانه هایی که وجود دارد حاکی از آن است که در اینجا ،در جنوب ایران ،امری انسانی در جریان بوده است مردم ملیت های مختلف در صلح در کنار هم جمع شده، هدایایی را حمل می کنندو دست های خود را با محبت روی شانه های یکدیگر قرار داده اند. به نظر می رسد در دورانی که وحشی گری و بی رحمی متداول بوده، تخت جمشید یک جایگاه بین المللی یک سازمان ملل اولیه بوده است و برای بسیاری از ایرانیان امروز، ویرانه های آن یادآور با شکوهی است از این که پیشینیان پارسی آنها که بودند و چه می کردند. تاریخ ایران حدود 2600 سال قدمت دارد که نیمه اول آن تاریخ پارسی و نیمه دوم آن اسلامی است که امروز به جمهوری اسلامی ایران منتهی گردیده است .جمهوری اسلامی اولین دین سالاری منطبق بر قانون اساسی در جهان است و تجربه ای کلان: آیا یک کشور می تواند به طور مؤثر توسط روحانیونی اداره شود که قانون مجازات خداوند را برای مردمی اعمال می کنند که در چنین گذشه ی پارسی غنی ای جذب شده اند؟با وجود آن که پارس یک امپراطوری سلحشور بوده، ولی در عین حال به عنوان یکی از تمدن های با شکوه تر و خیر اندیش تر باستانی شناخته شده و من در شگفتم که مردم هنوز تا این اندازه زیاد با نیمه ی پارسی تاریخ خود ،که در آن کتیبه های بر جای مانده به نمایش در آمده است، احساس نزدیکی می کنند. شاید که هویت پارسی چیزی نباشد که بتوانید آن را به عنوان یک چیز از چیز دیگر جدا کنید؛

لطفا ادامه مطلب را مطالعه فرمائید...

" وسپاسین امپراطور دلاور روم ":.

 

 

" مرگ های بزرگ همواره بر یک گونه نیست ، هر کسی آنچنان میمیرد که زندگی می کند ، آنچنان میمیرد که هست . یکی از مشهورترین مردن ها از آن وسپاسین امپراطور دلاور روم است. وی در بستر مرگ افتاده بود و جان میداد و افسرانش بر بالین ایستاده بودند . همینکه احساس کرد که مرگ تا حلقومش بالا آمده است ناگهان از جا پرید و فریاد زد : یک امپروطور باید ایستاده بمیرد "

" سپس در آغوش یکی از افسرانش جان داد "

 

 

 

منبع : دکتر علی شریعتی کتاب اسلام شناسی : محمد میمیرد – صفحات : 420 – 419


مقبره سلطنتی نقش رستم:.


     مقبره سلطنتی نقش رستم : تلاشهای داریوش از آنجا که در مکانی ، در نزدیکی تخت جمشید ، به نام نقش رستم نیز کارهایی را دنبال کرده ، دوچندان داریوش بی شک در آغاز سلطنت خود تصمیم میگیرد که مقبره خود را در درون صخره ای حفر کند که در 6 کیلومتری تخت جمشید قرار دارد. برای این کار وی صخره ای را به ارتفاع 64متر انتخاب می کند . قسمت پایین مقبره در ارتفاع 15متری زمین است و ارتفاع نما به بیش 22 متر می رسد با خالی کردن درون صخره فضای بزرگی به صورت یک دالانصلیبی شکل از سه ردیف نقش افقی چسبیده به هم تشکیل شده است. در ردیف پاینی کنده کاری نشده است. ردیف وسطی 4ستون دارد و دری بین دو ستون وسطی قرار دارد : این ردیف کاخ سلطنتی را نمایش می دهد. بر این ردیف شاه بازنمایی شده است که بر سکویی سه پله ای در برابر محراب آتش نشسته است ، نمایندگان 30 قوم تحت انقیاد جایگاهش را حمل می کنند . بر فراز کل صحنه تمثالهای الهی مشاهده می شود شخصیت های دیگر ، چون نگهبان (جاویدها؟) و اشراف نیز ترسیم شده اند بعضی بی سلاحند و شاید به طور استعاری عزاداری رسمی دربار را نمایش می دهد؛ برخی دیگر مسلح اند: دونفر از آنان با نوشته معرفی شده اند : گوبروو و اسپکانا (DNc-d) . ایجاد شده است که سه اتاق دارد با تاق هلالی به آن باز میشود . هر یک از اتاقها شامل سه دخمه است که در صخره کنده شده است . نما به معنای اخص کلمه – در بخش

     آرامگاه داریوش به وضوح با دو نوشته سلطنتی قابل شناسایی است (DNa , Dnb). جانشیانان به او امتثال کردند و آرامگاه هایی در مجاور مقبره داربوش در صخره باری خود ترتیت داده اند . آنان بی آنکه در طرح اصلی چندان دستی ببرند ، تغییرهای خاصی در آن وارد کرده اند . چون این ارامگاه ها فاقد نوشته هستند ، تصور میشود به خشایارشا ، اردشیر اول و داریوش دوم باشد ، چنانکه دیدوروس سیسیلی آن را متذکر میشود :« در بخش ارگ در چهار پلتر*ی( plethre : واحد اندازه گیری مسافت در یونان قدیم ، برابر 29/6 متر) در 120متری کوهی است که شاهی خوانده میشود و مقبره شاهان در ان جای گرفته است ، صخره به واقع خالی شده است و در وسط آن چند اتاق است   که گورها در آنها جای گرفته است (کتاب7،فصل71،بند7). دیودورویس  مشکلات فنی دفن جسد در این مکان را نیز خاطر نشان می کند : « چون شیب ساختگی برای ودخل ایجاد نکرده بودند ، اجساد را به کمک ابزارهایی تا اتاقها بالا می بردند. » این متن یاد آور نوشته کتسیاس درباره آرامگاه دایوش است :

" داریوش فرمان داد بر کوهی که دو قله داشت ، آرامگاهی برایش برپا سازند پس چنین کردند . آنگاه که میل بازدید از آن بر وی چیره شد ، کلدانیان و خویشاوندان او را از آن منع نمودند؛ اما نزدیکانش خواستند تا بدان فرا روند ؛ وقتی چشم موبدانی که بالایشان میکشیدند بدانها افتاد ، از بیم ریسمانها را رها کردند؛نزدیکان شاه بیافتادند و بمردند. داریوش از این واعه سخت اندوهگین شد و فرمان داد ریسمان کشندگان را که چهل تن بودند گردن زنند (پرسکا § 15) " .

سرانجام باید گفت که شاد این مکان نیز مانند بیستون با پردیسی آراسته شده بود ، البته اگر بپذیریم که نقش رستم همان نوپیس تش (Nupista?) {مکان نوشتارها} است که نام آن در بعضی الواح تحت جمشیدآمده است .

منبع : کتاب امپراطوری هخامنشی جلد اول – فصل پنجم:تصاویر جهان – صفحه 2-261 به نوشته « پی یر بریان » به ترجمه ناهید فروغان.


 


هرودوت از تفاوت های اجتماعی پارس می گوید ::.

 

وقتی در راه به هم میرسند ، از این نشانه می توان دریافت هم مرتبه اند که بجای درود گفتن ، دهان یکدیگر را میبوسند ؛ اگر یکی از آنها از مرتبه ای قدری پایین تر باشد . گونه ها را میبوسد و چنانکه به لحاظ خوانوادگی بشیار پست تر باشد زانو میزند و در برابر دیگری تعظیم می کند . (هرودوت - کتاب1- بند134) .

 

" منبع : کتاب امپراطوری هخامنشی جلد اول – فصل پنجم:تصاویر جهان – صفحه 2-261 به نوشته « پی یر بریان » به ترجمه ناهید فروغان "

 

 

 

 


برسی حرف M در طول تاریخ باستان:.

نظریه‌ای وجود دارد مبنی بر این‌ که بیشتر تمدن‌ها در کنار کو‌ه‌ها و در نزدیکی آب‌ها شکل گرفته‌اند. از آن‌جا که این عناصر، بستری برای زندگی بشر بوده‌اند و بقای بشر نیز به آن‌ها بستگی داشته، بدیهی است که توجه وی به آن‌ها معطوف بوده است. از این روست که بر روی سفال‌ها و اشیای خانگی که از دوران باستان به دست ما رسیده، طرح‌ها و نقش‌های زیگزاگی به شکل WWWW دیده می‌شوند که کارشناسان از آن‌ها به عنوان سمبل‌ کوه یا آب دریاها و رودخانه‌ها یاد می‌کنند. قابل ذکر است که سفال از این لحاظ مورد توجه است که جزو اولین دست‌ساخته‌های بشر محسوب می‌شود که با ساده‌ترین و در دسترس‌ترین ابزار، یعنی آب و خاک (گل) خلق شده و نقش‌های روی آن دغدغه‌ها و امیدهای بشر دوران باستان را به نمایش می‌گذارد.    

اما نقش (WWWW) که هم برآمدگی و تورفتگی کوه‌ها را تداعی می‌کند و هم امواج آب را، بعدها در نوشتن و خط‌الرسم و به ویژه در حروف M و W به یادگار باقی ماند تا جایی‌که:

 1- واژه‌ای که معنی "کوه" می‌دهد، در زبان لاتین Mons است که حرف اول آن از نقش مورد بحث آمده است. واژه کوه در ربان انگلیسی قدیم Munt، در انگلیسی جدید Mountain، در فرانسه Montagne، در ایتالیایی Monte یا Montagna، اسپانیایی Montana، پرتغالی Monte، رومانیایی Munte، آلبانبایی Mal و به زبان هاوایی Mauna است که همگی با حرف M شروع شده‌اند.

2- همچنین واژه‌ای که معنی آب می‌دهد در زبان انگلیسی Water، آلمانی Wasser، لوکزامبورگی Waasser، مائوری Wai، لهستانی Woda، ساکسونی Watar، سواحیلی Waji، سومالی Waraabin، عبری Maya، عربی Myah و آفریقایی Water است. باز هم متوجه می‌شویم که حرف اول آن‌ها از شکل مزبور نشات گرفته است.

ادامه مطلب را مطالعه فرمایید...

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]