Eni kazemi - گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان

     

 

 

 

 

.: سایر زبان ها : عربی ؛ انگلیسی ؛ ترکیه ؛ فارسی :.

 

.: سایر بخش ها: دانلود کتابهای باستانی؛ ؛ اساطیر و افسانه های باستانی ؛ چهره های ماندگار ؛ انی کاظمی :.



زرتشت می‌گوید:.


: پروردگارا! آنگاه که تو مردم را به‌نیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور به‌آنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی، چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق اراد? آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغ‌آموز و راست‌آموز، یعنی هم آنکه نمی‌داند و هم آنکه می‌داند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش به‌بانگ بلند تعلیم می‌دهد و مردم را به‌سوی خویش فرامی‌خوانَد. انسان نیک‌اندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را به‌او می‌بخشد تا راه درست را برگزیند                                       .                 
 انسانِ‌ باخردی که خردِ اندیشه‌ورِ خویش را به‌کار می‌گیرد با گفتار و کردارش عدالت‌خواهی و راست‌کرداری و نیک‌اندیشی را گسترش می‌دهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است.                 
 
کسی‌که با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزند? اندیش? نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است به‌بهترین وجهی شناخته است.
 
هرکه به‌وسیل? اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و به‌نیکی بگرایند اراد? اهورَمَزدا را به‌نحو خوشنودگرانه‌ئی تحقق بخشیده است.
 
کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی به‌ما نشان دهد به‌بهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا است

 


بودا از نجات شخصی تا رهایی طبقاتی:.

بودا از نجات شخصی تا رهایی طبقاتی 

 

بودا  یا( سیدارتا گاواتما ) ، پیش از
میلاد
Buddha 560 –
480   
  

نام واقعی بودا . فیلسوف و معلم مقدس هندی ؛
سیدارتا گاواتما ،است که با صد سال اختلاف نظر محققین ، بین سالهای 560
480 پیش از میلاد در شمال هند میزیسته است.او پایه گذار فلسفه و
دین بودیسم است، بودیسم ، بخشی از فلسفه شرق و دینی است فلسفی ؛ یعنی دینی آته
ایستی و بدون خدا. بودیسم نه تنها جای خاصی در تاریخ فلسفه هند دارد، بلکه از تمام
ادیان جهانی ، فلسفی تر است . فلسفه هند همچون فلسفه یونان و غالب ادیان ، یک جنبش
اصلاح خواهانه و روشنگرانه بود که نتیجه تحولات خاص سیاسی و اجتماعی میباشد .
رابطه بین یونان باستان و شبه قاره هند بدلیل وجود آرامش سیاسی و وجود امپراطوری
هخامنشی در قرون 5 و 6 پیش از میلاد میسر گردید . درآنزمان شرق و غرب نه تنها به
مبادله کالا بلکه به تبادل ایدهها نیز پرداختند. بودیسم را میتوان راه شرقی یا
آسیایی یافتن حقیقت دانست . بودا در آغاز به امید کوشش برای رهایی طبقاتی علیه
سیستم کاستی برهمن های هند وارد میدان شد ولی بدلایل شکست تاریخی وارد مبارزه برای
نجات و رستاخیز شخصی بیچارگان گردید . او درآغاز، هدف خودرا پایان دادن به مرگ و
درد و رنج بشری اعلان نمود. دربودیسم ، درد و رنج انسان، موضوع اصلی فلسفه و دین
بوده اند. برتراند راسل ، نقش بودا و سقرات را مهمتر از پیامبرانی مانند مسیح و
موسی میدانست. شبه جزیره هند پیش از یونان ، سرزمین فلسفه شده بود، بودا سومین
فیلسوف مهم شرق است . یک قرن بعد از مرگ بودا، بتدریج مردم ساده به تقدیس وی
پرداخته و او را همچون پیامبری اجباری پرستیدند. گروه دیگری او را یک مصلح اجتماعی
نامیدند تا یک روشنفکر انقلابی. بودیسم از آغاز میخواست که بخشی از فرهنگ تودهها
شود تا جهانبینی برگزیدگان ، غالب ملاقاتهای بودا در رابطه با دیدار وی با: فقرا ،
بیماران ، و کهنسالان هستند. بودیسم کوشید تا در هند جانشینی برای دین هندو و قطبی
درمقابل نظام تحقیرآمیز کاستی آن شود. بودیسم درآغاز ریشه در تحولات مترقی و مردمی
داشت و در طول قرون، بارها به شاخه ها و مذاهب گوناگون مترقی و ارتجاعی تقسیم
گردید. سرانجام در قرن 9 میلادی یک جنبش ارتجاعی ضد اصلاحات آنرا به عقب راند .
امروزه گویا حدود 350 میلیون بودیست در آسیا وجود داشته باشد. قدیم ترین سیستم
فلسفی هند ، فلسفه و دین هندویسم است ، ولی بودا کوشید با کمک ابزار شناخت به نجات
بشر بپردازد. هند پیش از بودا ، به روایت پاره ای از مورخین ، یک تاریخ 1000 ساله
فلسفی داشته است .

  در شمال هند آنزمان ، با از هم پاشیده
گی حکومت حاکمان و اشراف محلی و رشد یک دولت مرکزی، اشرافزاده گان و تحصیل
کردههایی مانند بودا ، آینده ای برای ادامه وراثت سرزمینهای پدری خود نمی دیدند .
تنها سرمایه آنان ، سواد و تبلیغ دانسته ها و روشنفکری شان بود . و بر اثر ناآرامی
های اجتماعی، سنت و فرهنگ، آداب و رسوم و اخلاق ، نیز دچار لرزش شده و نیازبه
آموزگارانی چون امثال بودا در هر شهر و روستا احساس میشد.

چون شباهتهایی میان فلسفه آغازین یونان و
بودیسم وجود دارد، ادعا میشود که هندیها با فلسفه یونان پیش از سقرات آشنا بوده و
یونانیها نیز فلسفه هند را می شناخته اند. به نظر بعضی از محققین، فلسفه هند 100
سال پیش از فلسفه یونان شروع شده است . شرح اتم را هندیها قبل از فلسفه طبیعی
یونان آغاز کردند . و ایندیرا ، خدای جنگ هندیها ، شباهتی با خدایان یونانی دارد
تا با خدای ادیان مسیح و یهود . گروه دیگری بودا را همعصر سقرات ، افلاتون و 
یا ارسطو بحساب می آورند . احتمال میرود که افلاتون تصور پرواز و سفر روح به جهان
ابدی را از فلسفه هند گرفته باشد . بودیستها خلاف سه دین تک خدایی : اسلام ، مسیح
و یهود به خدایی عقیده نداشتند ، به این سبب گروههایی آنان را آته ایستی بحساب می
آورند.

گروه دیگری آغاز فلسفه هند را حدود 1500 سال
پیش از میلاد یعنی زمانیکه اقوام آریایی به شمال هند رسیدند، حدس میزند . ولی
اروپایی ها در قرن 19 به کشف فلسفه هند نائل شدند. . مثلا سیر و سفر و پرواز روح
را گویا غربیها نمی شناختند. شوپنهاور کوشید تا به وحدت فلسفه بودا و کانت بپردازد
. تعثیر فلسفه بودیستی روی شوپنهاور ، شلینگ ، و هردر ، امروزه ثابت شده است .

اسکندر مقدونی هم کوشید تا در سال 325 پیش از
میلاد، فلسفه و فرهنگ یونان را به هند وارد کند و با از هم پاشیده گی امپراتوری او
، اقوامی مانند : هون ها ، ترک ها ، و عرب ها، در طول تاریخ وارد هند شدند ، تا
اینکه مسلمانان در سال 711 قدری موجب عقب راندن فلسفه و دین هندیها شدند. سرانجام
در قرن 17 میلادی، هند مجددا زیر نفوذ قیصر مغول متحد شد، ولی در قرن 19 انگلیس به
استعمار هند پرداخت . و بالاخره در سال 1947 هند به استقلال امروزی خود رسید . در
زمان فعلی در آسیا سیستم های بودیستی گوناگونی وجود دارد.

بودا میگفت که جهان ناکامل و بی نظم است و
انسان بدلیل غرایز و علائق اشتباهی اش دائم در درد و رنج بسر میبرد. او فکر میکرد
که انسان میتواند با کمک فلسفه، خودرا از این زنجیر نارضایی ها نجات دهد و به
هواداران خود توصیه میکرد که از هیجان های جهان و زندگی فاصله بگیرند. بودا پیش از
شوپنهاور گفته بود که : تولد رنج است ، مرگ درد است ،  دوری و جدایی از
عزیزان غم انگیز است، از خواسته ها و تمایلات دست کشیدن نیز ناخوش آیند است . او
مهمترین  علت نارضایی انسان را، علاقه او به زندگی ابدی و کوشش برای ارضای
تمایلات اش میدانست.

درفلسفه هند هیچ چیز ثابت و بی تغییر نیست و
در هر شیئی مدام پروسه تبدیل و تحول پیش می آید . بودا همچون هراکلیت یونانی میگفت
که همه چیز در حال جریان و حرکت است . او مانند فیلسوفان طبیعی یونان عناصر تشکیل
دهنده جهان را : آب ، آتش، هوا ، و زمین ، میدانست . پایه اخلاق در بودیسم مانند
دین زردشت، روی اصولی مانند : گفتار نیک ، کردار نیک ، و پندار نیک، قرار داشت .
بودا بزرگترین تقواها را : همدردی ، نوع دوستی ، متانت و خونسردی، میانه روی ، و
صلحخواهی ، میدانست . در درسهای اخلاقی او : سکوت مهمتر از پرحرفی است، جهان بی
ارزش است ، زمان ناپایدار و در حال گذر ، و انسان باید همیشه دست رد به سینه قدرت
طلبی بزند. جهانبینی بودیسم بر پایه چند حکم است : زندگی رنج است ، علاقه به زندگی
موجب زحمت میشود، تسلط بر نفس موجب کاهش نارضایی میشود . سه اصل مهم بودیسم :
اعتقاد به نجات ، وحی ، و خلوص است . بودا از پیروانش میخواست که به جهان نه
بگویند و موجب مرگ و آزار و جراحت موجودات زنده نشوند.

با آغاز مسیحیت ، بودیسم نیز به دوشاخه تقسیم
شد : یک دسته بودا را خدا دانسته و دسته دیگر کوشید با کمک آموزشهای ساده او به نجات
خود بپردازد . در نظر بودا، نه خدایی وجود دارد ، نه اعتقاد به روح ابدی ، چون هیچ
جیز پایدار و ثابت و حتمی نیست .

در بودیسم هدف از اخلاق و تقوا آن است که
انسان به شرایط “نیروانا“ برسد و دیگر متولد نشود. نیروانا یعنی رسیدن به آرامش
ابدی روح ، به وضعیت خلاء ، به نیستی ، و اینکه روح بار دیگر مجبور نشود که برای
تکمیل خود و رفع گناهان و اشتباهاتش ، یکبار دیگر در قالب انسان بدنیا بیاید .
شرایط نیروانا یعنی چیزی نخواستن و میلی نداشتن . بودا را میتوان در این رابطه
معلم رواقیون دانست . او میگفت که هدف انسان باید آن شود که در زندگی مجددر بعدی،
بدون حرص، طمع، خواسته ، میل ، و علاقه ،بدنیا آید. او مدعی بود که در جستجوی صلح
به شرایط “نیروانا“ رسیده است .

سرانجام در قرون بعدی بودیسم مجبور شد که
خودرا با خرافات و ابتذال فرهنگی زمان وفق دهد و به این دلیل از رونق اولیه افتاد
و به سه شاخه تقسیم شد : جوامع بودیست سنتی را کشورهایی مانند : سریلانکا ، برمه ،
تایلند ، کامبوج ، و لائوس میدانند . و بودیسم تجددخواه را در کشورهایی مانند :
چین ، ژاپن ، کره ، نپال ، تبت ، و مغولستان ، جستجو می نمایند.

 

منبع: www.tarikhema.ir


هرم گیزا Giza:.

هرم گیزا Giza

عصر اولین عجایب جهان با ساخت هرم Sneferu اغاز شد. او سه هرم ساخت و در بعضی از اهرام دیگر هم می دست داشت.اولین هرم او در مدوم Medum  شروع شد و یک هرم پلکانی بود و بعد به شکل یک هرم درست تبدیل شد.

اودو هرم در داهشور Dahshur  ساخته که یکی  به نام هرم خمیده شناخته میشود برای اینکه قسمت بالایی این هرم زاویه کمتری نسبت به قسمت پایینی دارد.این هرم خمیده در اول به صورت یک هرم درست نقشه برداری شده بود ولی بعد از نظر هندسی زاویه بالایی آن در قسمت وسط از ?? درجه ?? دقیقه و ?? ثانیه  به ?? درجه و ?? دقیقه تغییر پیدا کرد.

 

وقتی Khufu فرعون شد اولین حرکت او این بود که قدرت را از کاهنان گرفت و تمامی معبدها را بست و قربانی کردن را ممنوع کرد. چون که کاهنان تمامی زندگی خود را از راه این قربانیها بدست میاوردند به همین دلیل unpopular  منفور بو

بعضی فکر میکنند که هرم Khufu توسط برده های ساخته شده است ولی این درست نیست.  صدها هزار نفر سه ماه در سال برای این هرم کار کردند.این زمان همزمان با  طغیان رود نیل بود که کشاورزی  را غیر ممکن میکرد به همین دلیل هزاران آدم بیکار بوجود میامد او برای کارگرها غذا و لباس خوب تهیه میدید.

 

 در گیزا سه هرم وجود دارد که هر کدام در کنار خود یک مرده شور خانه دارد. جسبیده به این هرماها یک راه پوشیده وجود دارد که نزولی به نزدیکی رود نیل میرود. هرم بزرگ یکی از هنرهای بزرگ اینزمان است برای هزاران سال تا زمان معماری مدرن جزو بلندترین ساختمان دنیا بود. چهار سطح این هرم به چهار جهت اصلی اشاره میکند و هر سطح دارای  ???.? متر است  که به زاویه  ?? درجه و ?? دقیقه به بالا رفته است و تا ارتفاع ??? متر بوده ولی در حال حاضر ??? متر است. در اینهرم ??????? سنگ آهک بکار برده است که هرکدام  به طور متوسط ?.? تن وزن دارد و بعضی از آنها تا ?? تن هم وزن دارد.

 

 

 


آموزه های بودا:.


بیش از 2500 سال از درگذشت بودا می‌گذرد ولی آموزه‌های بودا همچنان به نظر می‌رسد که با
زندگی ما بیگانه نمی‌شود، صدای او همچنان در گوش ما نجوا می‌کند که از کوشش دست بر
ندارید و با چشمان پر از آرامش به ما می‌فهماند که در زندگی فرصت‌های بزرگی برای
رشد یافتن و بالندگی وجود دارد که باید از آنها استفاده کرد، شخصیتی که هنوز بعد
از گذشت هزاره‌ها افکار و آموزه‌هایش همچنان راهنمای ذهن‌های جستجو کردن انسان‌ها
است... . بودا بنیان‌گذار فلسفه بودیسم در بیش از 2500 سال پیش به دنیا آمد نام
اصلی وی سیدار تاگوتاما
(Siddhartha Gotama) پدرش سودهدانا پادشاه کشور نپال امروزی و مادرش ماهامایا شاهزاده?
سرزمین کلیاس بود. در سال2500  پیش از میلاد و در یک شب مهتابی به دنیا آمد... .
نام بودیسم از واژه? ”بودی“ به معنای بیدار شدن گرفته شده است بنابراین فلسفه?
بودیسم فلسفه? بیداری و هوشیار شدن است. این فلسفه نشأت گرفته از تجربیات شخصی
سیدار تاگوتاما معروف به بودا است کسی که خودش در سن ?? سالگی بیدار شد. بودیسم به‌عنوان
یک راه رسیدن به خوشبختی و شادی از طریق آشکار کردن ذات حقیقی جهان و تمرین برای
ایجاد یک رابطه درست با خود و با جهان پیرامون و اجزای درون آن معرفی می‌شود
...


گاهی به تپه زیویه در روستای زیویه:.

این تپه در روستای زیویه،
حدود 55 کیلومتری جنوب شرقی شهر سقز واقع واز محوطه بسیار وسیعی برخوردار است. طی
کاوش های باستان شناسی در این تپه، قلعه باستانی زیویه از زیر خاک بیرون آمد. این
قلعه روی یکی از تپه های نسبتاً مرتفع منطقه ساخته شده و بر محیط اطراف اشراف کامل
دارد.

در نخستین کاوش که توسط«
ایوب ربنو» در سال 1325 شمسی در این منطقه صورت گرفت و بیشتر جنبه تجاری داشت،
اشیای منحصر به فردی از یک تابوت برنزی به دست آمد که در نوع خود از شاهکارهای
فلزکاری و سفال گری محسوب می شود. همین امر موجب تخریب بسیاری از آثار معماری
ارزشمند این قلعه ( کاخ دژ ) عظیم گردید. این قلعه که به اقوام ماد و ماننایی تعلق
داشت، در حدود 2700 سال پیش ساخته شده است.

                                

در سال 1354 شمسی اولین
فصل کاوش های علمی باستان شناسی در این تپه آغاز شد و تا سال 1380 ادامه یافت. طی
چند فصل کاوش، نتایج قابل توجهی در زمینه شناخت وضعیت معماری آن به دست آمد. از
جمله اشیای به دست آمده در این کاوش ها، قطعات عاج منقوش بود که نقوش حیوانی و
صحنه شکار اساطیر روی آن ها حک شده و از ارزش ویژه ای برخوردار است. اهمیت این
قطعات به حدی است که از روی دو نمونه از آنها، نقش برجسته آبیدر سنندج، طراحی،
بزرگ نمایی و ساخته شد.

برای احداث قلعه زیویه،
استادکاران پس از بنیاد مصطبه، سکوهایی برای دست یابی به سطح صاف و هموار پدید
آوردند و در بین شیب های موجود در تپه، با بهره گیری از خشت خام، سنگ و چوب قلعه
ای در نهایت استحکام و پایداری بنا نهادند. پی ها و پایه ستون ها از سنگ ساخته شده
و برای ساخت دیوارها، خشت خام به ابعاد 16×46×46 سانتی متر به کار رفته است.

      

از جالب ترین قسمت های
قلعه، تالار ستون دار آن با 16پایه ستون سنگی مدور است. قطر این پایه ستون ها حدود
95 تا 105 سانتی متر است. کف تالار با خشت خام به صورت شطرنجی مفروش شده است. دیگر
بخش های این قلعه عظیم شامل سالن ها، حیاط ها و اتاق های متعددی است که هر یک
عملکردی خاص داشت.

نکته قابل توجه استفاده
از فاصلة پشت بندهای ایجاد شده برای استحکام و ایستایی دیوازهای قلعه است که به
عنوان سیلو( انبار غله ) مورد استفاده بود. در کاوش های سال 1380 ، نمونه هایی از
غله در کف انبارها که هر یک بیش از 8 متر عمق داشت، به دست آمد

 

 


یک کاهن بزرگ بابلی دربار? کوروش بزرگ چنین نوشته است ::.


 یک کاهن بزرگ بابلی دربار? کوروش بزرگ چنین نوشته
است                            
:


 
در ماه نیسان در یازدهمین روز (روز 12 فروردین) که خدای بزرگ بر تختش جلوس داشت… کوروش به‌خاطر
باشندگانِ
بابل امانِ همگانی اعلان کرد.… او
دستور داد دیوارِ شهر ساخته شود. خودش
برای
این‌کار پیش‌قدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به ساختنِ
دیوار شهر کرد.… پیکره‌های خدایانِ بابل، هم زن‌خدا هم مردخدا،
همه را
به‌جاهای خودشان برگرداند. اینها
خدایانی بودند که سالها بود از نشیمن
گاهشان دور
کرده شده بودند. او با این کارش آرامش و سکون را به‌خدایان برگرداند
. مردمی که ضعیف شده بودند به‌دستور او دوباره جان گرفتند، زیرا پیشترها نانشان را از آنها گرفته بودند و او نانهایشان را
به‌ایشان
بازگرداند.… اکنون به‌هم? مردم بابل
روحی? نشاط و شادی داده شده است. آنها
مثل
زندانیانی‌اند که درهای زندانشان گشوده شده باشد. به‌کسانی‌که در اثر
فشارها در محاصره بودند آزادی برگشته است. هم? مردم از اینکه
او (یعنی
کوروش) شاه است خشنودند.

 

 


افلاطون می‌نویسد::.

 افلاطون می‌نویسد: بزرگ‌زادگان
ایرانی در هفت‌سالگی اسب‌سواری می‌آموزند؛ چهار آموزگارِ فرزانه برای آموزشِ آنها
گماشته می‌شوند. خردمندترینِ آموزگار شیوه‌های خداپرستی و امور حکومتگری را از روی
اوستا (به‌تعبیر افلاطون: ماگیای زرتشت) به‌آنها آموزش می‌دهد؛ درستکارترین
آموزگار به‌آنها می‌آموزد که در هم? زندگی راست‌گو و راست‌کردار باشند؛ خوددارترین
آموزگار شیوه‌های حکومت بر خویشتن را به‌آنها می‌آموزد؛ و دلیترین آموزگار به‌آنها
می‌آموزد که دلیر و بی‌باک باشند

 


<   <<   71   72   73   74   75   >>   >



.: نوشته های آرشیو نشده :.
هر آمدنی رفتنی داشت. ما هم از پارسی بلاگ رفتنی بودیم.
[عناوین آرشیوشده]